Tuesday, December 30, 2008

پرويز سفري عضو شوراي مركزي جبهه دمكراتيك ايران : درحكومت اقتدارگراي مذهبي هرآنچه بجز اراده حكومت باشد جرم است


خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي- شبكه راديو تلويزيوني صداي آمريكا درگفتگو با پرويز سفري عضو شوراي مركزي جبهه دمكراتيك ايران نظرات وي را در زمينه نقض حقوق بشر درايران جويا شد . چكيده متن اين گفتگو را مي خوانيم.
چالنگي (مجري) : آيا فشارهاي اخير بر زندانيان سياسي و فعالان حقوق بشر بخشي از مقدمات انتخابات آينده (رياست جمهوري) است ؟
پرويز سفري : درمقدمه عرض كنم من هربار كه به همراه دوستان به ديدارخانواده ي زنداني سياسي مي روم كه آخرينش خانواده آقاي خرسندي بود. اين پرسش درذهنم مطرح است كه چرا زندانيان سياسي ما كه ازسوي حكومت به عنوان مجرمان امنيتي خوانده مي شوند، چون زيربارنمي روند كه ما زنداني سياسي داريم... مثل آقاي خرسندي كه فوق ليسانس اقتصاد دارد مدرس دانشگاه بود اهل فكروبرنامه است .... چرا اين اقشارفرهيخته كساني كه مي فهمند و اگربخواهيم تعريفي كنيم بايد بگوييم اينها ديده بان هاي جامعه هستند كه مسايل را زير نظر دارند، حاكميت اينگونه با آنها رفتار مي كند. اين برمي گردد به اينكه حاكميت غيردمكراتيك تحمل ندارد. چه درايران، چه دركشورهاي ديگر كوچكترين انتقادي را برنمي تابد. درواقع اين زندانيان سياسي به عنوان وجدان بيدارجامعه ، امنيت و زندگي خودشان را به خطر مي اندازند به خاطر اينكه درجامعه عدالت، برابري ودمكراسي وحاكميت ملي محقق بشود .حكومت ما كه حكومت اقتدارگراي مذهبي هست و حاضرنيست با يك انتخابات آزاد حاكميت ملي بوجود بيايد و مردم بتوانند به واسطه تشكيل جامعه مدني حرف خودشان را بزنند وبركارحاكميت نظارت كنند. حاكميت به هيچوجه قبول نمي كند كه اعمالش وتصميماتش درمسايل اقتصادي و ... زير سوال قراربگيرد. از طرف ديگر حاكميت به خاطر اشرافي كه در اين سي سال نسبت به مسايل بين المللي پيدا كرده و پولهاي زيادي هم خرج كرد و گروههاي مطالعاتي درداخل وخارج كشور دارد و متاسفانه برخي افرادي راهم كه دردانشگاه ها مختلف درخارج كشورتدريس مي كنند به واسطه مسايل مادي دراختيارگرفته شناختي پيدا كرد ومي داند كه درجهان به ويژه سازمان ملل يك اراده محكمي براي پيگيري مسايل حقوق بشر درايران وجود ندارد. هرچند وقت يك قطعنامه اي مطرح مي شود و ...
مجري: چه بايد كرد؟
سفري : ما در مقالات و بيانيه هامان گفتيم وآقاي طبرزدي دبيركل جبهه دمكراتيك ايران بارها تاكيد داشته كه آن اراده قوي در نظام بين الملل بايد شكل بگيرد ..
.مجري: آن اراده قوي چيست ؟
سفري : مثلا كميسيون حقوق بشر سازمان ملل
مجري : به آن كميسيون اجازه نمي دهند كه به ايران بيايند پس چه بايد بكند؟
سفري : نظام بين الملل اهرم هايي دارد... مثلا تحريم اقتصادي ... هرچند كه بگويند ورق پاره است اما تاثيرش را گذاشته ... دوم ديدارهاي سياسي مقامات جمهوري اسلامي كه متاسفانه بعضي كشورهاي اروپايي با فرش قرمز از اينها استقبال مي كنند.اين (حاكميت) هم دقيقا اين را دريافته است كه همين مسايل اقتصادي ازشكل گيري اراده قوي جلوگيري مي كند.
مجري : چه چيزي موجب مي شود تا مردم نسبت به مسايلي مانند پلمپ دفترحقوق بشر واكنش نشان ندهند؟
سفري : اگر بخواهيم صريح بگوييم ميزان دوري و نزديكي مردم از يك جريان برمي گردد به عملكرد آن جريان، البته پارامترهاي مختلفي هم دخيل هست مثل فشارحاكميت ، افسردگي جامعه ، جامعه اي كه به لحاظ روحي افسرده است نسبت به مسايل مختلف سياسي يا اقتصادي و ... ازخود واكنشي نشان نمي دهد. درعين حال ما به عنوان منتقد جدي خانم عبادي هستيم. كسي كه جايزه صلح را گرفت وگفت خودم را وقف صلح ودمكراسي و رعايت حقوق بشر مي كنم . متاسفانه حداقل درجامعه اي كه خودش متعلق به آن است....(قطع صدا )
مجري : آيا ظرافت يا گستردگي دامنه امنيت ملي درايران است كه اقاي عباس خرسندي يا يك وبلاگ نويس تا كاري مي كند آن را به خطر مي افكند؟
سفري : آنچه ماهيت جرم سياسي را ازسايرجرايم ديگرتفكيك مي كند. صورت جرم نيست انگيزه ارتكاب جرم است. درقانون جرم سياسي كه چند باررقيق شد و آخرش هم تصويب نشد آنها مي گويند همين بحث است... اين اصل مشخصي است درتمام دنيا كه چون انگيزه جرم سياسي يك انگيزه شخصي نيست آن را به عنوان انگيزه شرافتمندانه مطرح مي كنند. شخصي كه درجامعه درپي عدالت و برابري از حاكميت انتقاد مي كند براي نفع خودش نيست براي مردم است. براي همين مي گويند كه انگيزه يك فعال سياسي يك انگيزه شرافتمندانه است. درآن كشورها سعي مي كنند محاكمه مجرم سياسي با بقيه مجرم ها فرق كند و به صورت ويژه دادگاهي مي شود. هيات منصفه اي كه درقوانين آمده هم ازآنجا نشات گرفته شده واين تاريخچه سياسي دارد.اما دركشورما نه تنها درمقدمه اين كارها نيستيم اينها الان ازنظرحقوق بشرحقوق زنداني را مراعات نمي كنند بدترين جاها در زندان ها را اختصاص دادند به زنداني سياسي و بقولشان مجرم امنيتي .مجري : چرا اين متهمين بسيارشان متهم مي شوند كه امنيت ملي را به خطرانداخته اند؟سفري : درواقع يك ماده قانوني كلي را به اين مسايل تعميم مي دهند. مثلا براي سه سال زندان من صحبت ها ومقاله مرا درآوردند گفتند اين امنيت ملي را زير سووال مي برد. صحبتي كه درجلسه محدود 10-15 نفره مطرح مي شود مي گويند امنيت ملي را به خطر انداخته ، دامنه اين نوع برخوردها به تمام رفتاريك فعال حقوق بشرشيوع پيدا مي كند.دريك جمله ازخاصيت هاي يك حكومت اقتدارگراي مذهبي يكي همين است كه بايد فرهنگ مذهب ايده و فكرهماني باشد كه ازسوي حكومت مطرح مي شود و اگرغيراين باشد جرم محسوب مي شود.

Saturday, December 27, 2008

ديدارفعالان سياسي با خانواده زنداني سياسي //سرمقاله پیام دانشجو

ديدارفعالان سياسي با خانواده زنداني سياسي عباس خرسندي
خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي –به دعوت انجمن زندانيان سياسي روز گذشته (6 دي) جمعي ازفعالان سياسي درمنزل عباس خرسندي زنداني سياسي كه مدت يك سال و نيم از 8 سال محكوميت حبس خود را گذرانده ديداركردند. دراين ديدار جمعي ازاعضاي انجمن زندانيان سياسي، شماري از اعضاي شوراي مركزي جبهه دمكراتيك ايران‌، جبهه متحد دانشجويي و جبهه ملي ايران ازجمله مهندس حشمت اله طبرزدي ، پرويز سفري ، محمد مسعود سلامتي ، اسماعيل مفتي زاده ،دكتربهيه جيلاني، سپيده پورآقايي ، كاوه شيرزاديان ، عيسي خان حاتمي ، ايرج جانفشان ، منصورفرجي و ... حضورداشتند. مهندس طبرزدي دبيركل جبهه دمكراتيك ايران ضمن تقديرازپايداري عباس خرسندي درزندان ، نقش خانواده زنداني درتداوم مبارزات را مهم شمرده وازسوي ديگر سرزدن به خانواده زندانيان سياسي را يكي ازراههاي سهيم شدن جامعه درحركت هاي آزادي خواهانه و جلوه اي ازاعلام همبستگي مردمي دانستند. وي همچنين ابراز اميدواري كرد با جديت وكلا درمرحله رسيدگي راي درديوان عالي كشور امكان تقليل مدت حبس وآزادي وي فراهم گردد. عيسي خان حاتمي عضو شوراي مركزي جبهه ملي ايران نيز با تجليل ازنقش زنداني سياسي درمسيرمبارزات ،پايداري درزندان را نمادي ازشرافت ملي برشمرده ودرخصوص روحيه مقاوم عباس خرسندي به خانواده اش تبريك گفتند.همسر عباس خرسندي ضمن تشكر از حضور فعالان سياسي ازاينكه طي يك سال و نيم گذشته وي ازامكان مرخصي اززندان برخوردارنبوده و نيزسخت گيري زندان اوين درآخرين جلسه ملاقات ابراز نارضايتي كرد. وي افزود به خاطر مشاجره يكي از فرزندانش با مسوولين زندان درخصوص ملاقات حضوري به جاي ملاقات دركابين زندانبانان برخلاف حقوق زنداني اعلام نمودند ازاين پس عباس خرسندي ممنوع الملاقات مي باشد. پدراحمد باطبي يكي ديگرازحضار اين ديدار با ياد آوري مشكلاتي كه درزمان زنداني بودن فرزندش متحمل گرديده يكي ازدشواري هاي زنداني را ناشي ازسيستم ملاقات زندان با خانواده اش برشمرده وي همچنين اززحمات تاثير گذاروكلاي احمد باطبي ازجمله زنده ياد محمد علي سفري درجهت دفاع ازحقوق زنداني ياد نمود
سخنان سردار جعفری و بیان یک واقعیت- پیام دانشجو:سال 78-77 یا شاید پیشتر از ان بود که رحیم صفوی فرمانده ی وقت سپاه پاسدار،در تهدید اشکار ازادی خواهان،اعلام کرد که گردن می زنیم و زبان می بریم. و در جریان جنبش 18 تیر ماه 1378 بود که سپاه رسما وارد فعالیت های سیاسی و سرکوب ازادی خواهان شد. به ویژه در سال 1379 و در چریان سرکوب مطبوعات ازاد و بازداشت مخالفان این سپاه بود که فعالانه به تشکیل دستگاه امنیتی موازی پرداخت و به مرور زمام امور را در دست گرفت. اما در سال 1383 و در جریان انتخابات ریاست جمهوری و در غیاب اکثریت -که به دلیل غیر ازاد بودن انتخابات در ان شرکت نکردند،-این بسیج و سپاه بودند که رسما وارد فعالیت های سیاسی شده و احمدی نژاد را به ریاست جمهوری برای مردم ایران گزینش کرده و امور کشور را در دست گرفتند.دولت احمدی نژاد تنها دولت پس از انقلاب است که رسما نظامیان را وارد دولت کرد و یا بهتر است بگوییم،این نظامیان بودند که دولت را تشکیل داده و زمام امور را در دست گرفتند. بسیج و سپاه اینک به عنوان اعضای نظامی و شبهه نظامی این دولت فعالیت های خود را گسترش داده و نه تنها درصد بالایی از سهمیه ی دانشگاه ها را به خود اختصاص داده اند بلکه نبض اقتصاد کشور نیز در دست ان ها است.در باره ی این واقعیات مطالب زیادی گفته و نوشته شده و بیش از این نمی خواهیم کلام را طولانی کنیم. امروز همگان می دانند که احمدی نژاد و دولت او نماینده ی نظامیان است. اما نکته ی مهم این است که این دولت یک رقیب قدرتمند در دستگاه حکومت دارد و ان روحانیت است. روحانیت حکومتی که رفسنجانی و مهدوی کنی رهبری ان را بر عهده دارند و تلاش می کنند قدرت از دست رفته را باز یابند. چه زیرکانه در سال های پایان جنگ،مهدوی کنی این مطلب را مورد توجه قرار داد و از خطر به قدرت رسیدن نظامیان سخن گفت. اما اینک از هشدار و پیش گویی گذشته و عملات نظامی ها ،به برکت ضعف مفرط ... زمام امور را در دست گرفته اند.روحانیان اما می کوشند تا بتوانند بار دیگر نظامیان را به عقب رانده و خود زمام امور را در دست بگیرند. سردار جعفری و سایر سرداران نیز به این امر وقوف کامل دارند و به همین دلیل در جستجوی سازمان دهی مجدد هستند. سردار جعفری که به خوبی از نا کارامدی دولت تحت الحمایه ی خود اگاه است و نیک می داند که مردم در مشکلات اقتصادی و اجتماعی فرو رفته و تصمیم ندارند بار دیگر به کاندیدای نظامیان رای بدهند،به بسیج هشدار می دهد که اماده ی مقابله با دولت بعدی- اگر مورد تایید نباشد- باشند. سردار جعفری در این جنگ قدرت ،بر خلاف دفعات پیش به جای تهدید مردم و مخالفین حکومت،جناح های سیاسی خودی را تهدید می کند. بنا براین باید منتظر عکس العمل تند روحانیونی چون رفسنجانی،خاتمی ،حسن روحانی و احیانا مهدوی کنی و ناطق نوری باشیم.اگر سردار رحیم صفوی پس از روی کار امدن دولت خاتمی به تهدید مخالفین پرداخت،سردار جعفری اما پیش از این جا به جایی قدرت،به بسیجی ها اعلام اماده باش می دهد و به ان ها می گوید که اماده ی برخورد با دولت بعدی باشید. باور ما این است که جدال بین روحانیان و نظامیان بر سر قدرت،یک امر داخلی بین خود ان هاست و اگر چه نتیجه ی هر اقدام ان ها در زندگی مردم تاثیر می گذارد ولی ما نمی بایست خود را وارد چنین منازعه ای بکنیم و به نفع روحانیون وارد کارزار شویم. روحانیان با انحصار طلبی و سرکوب 30 ساله موجب انزوای همه ی ازادی خواهان و مردم شدند و در نتیجه ،میدان را برای دخالت نرم نظامیان مهیا کردند. اینک نوبت به خود ان ها رسیده است . انچه نیروی مردمی می تواند انجام بدهد استفاده از شرایط موجود برای تقویت جبهه ی دموکراسی خواهی است. روحانیان نشان دادند که صلاحیت حکومت را ندارند،بنابر این نمی توان بار دیگر فریب شعار های ازادی خواهی ان ها را خورد. نظامیان نیز بهتر از همه اگاه هستند که نه مشروعیت مردمی دارند و نه وجاهت قانونی. پس دیر یا زود باید منتظر باشند تا مردم با مبارزات مسالمت جویانه ،ان ها را از قدرت خلع نمایند. پس ما بر این باور هستیم که در کارزار بین روحانیان و نظامیان برای تصاحب قدرت ،نمی توان جانب هیچ کدام را گرفت و فقط منتظر می مانیم تا این دو نیرو،همدیگر را تضعیف کنند و نتیجه به نفع نیروی سوم یا نیروی مردمی باشد. کسانی که جانب خاتمی-رفسنجانی- ناطق نوری را می گیرند،هنوز از تاریخ نیاموخته اند.ممکن است گفته شود ،حکومت نظامیان بسیار بدتر از حکمت روحانیان است. پاسخ ما این است که این حکم سیاسی اگر چه ممکن است درست باشد ولی نتیجه ی منطقی ان نباید این امر باشد که پس باید به نفع روحانیان وارد مبارزات سیاسی شد. بلکه حکومت نظامیان پس از حذف روحانیان به دست ان ها به خودی خود مورد هجوم همگان قرار خواهد گرفت. در واقع انداختن حکومت نظامیان از حکومت روحانیان بسیا ر اسان تر خواهد بود.

Wednesday, December 24, 2008

براي شكستن بن بست – بگذارند فقه ازحكومت جداباشد/ مهندس طبرزدي


خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي – شبكه راديو تلويزيوني صداي امريكا درگفت و گو با مهندس حشمت اله طبرزدي دبيركل جبهه دمكراتيك ايران نقطه نظرات وي دررابطه با وضعيت بغرنج آلودگي هواي تهران ، رابطه سلطه آميز روسيه با ايران و پيشنهاد هاشمي رفسنجاني درخصوص لزوم ايجاد شوراي فقهي جويا شد. درپي متن نظرهاي مطرح شده را مي خوانيم.
چالنگي مجري گفتگو: علل آلودگي هواي تهران را درچه مي دانيد؟
مهندس طبرزدي: من ريشه را در جهل وفقر مي دانم. جهل به اين دليل كه متاسفانه درتمام كشور به ويژه تهران مديريت علمي نداشتيم. اگر مديريت علمي حاكم باشد چه درگسترش شهر ، چه درمسايل مربوط به كارخانه ها و مربوط به آلاينده هاي متعددي كه ممكن است سلامت يك شهر را تهديد بكند مطابق استاندارد هاي شناخته شده بين المللي كارمي كند. متاسفانه ما چنين چيزي را نداشتيم شما اگر در تهران مطالعه داشته باشيد مي بيند كه كارخانه هاي بسياري تهران را احاطه كرده اند و اين كارخانه ها قديمي و فرسوده شدند ازيك طرف هواي تهران را آلوده مي كنند از طرفي هم زمين هاي كشاورزي را در جنوب تهران ازبين بردند. اگرخاطرتان باشد چند سال پيش مساله آلودگي تهران به منطقه پالايشگاه سرايت كرد و مردم به جاي آب نفت استخراج مي كردند. وقتي مديريت شهري علمي نيست مثلا همين آقاي قالي باف يك سردارسپاه هست .دركجاي دنيا الان اينگونه هست كه يك سردارسپاه با تيمش اداره كننده كلان شهري مثل تهران بشوند. پيش از آن هم كساني كه بودند نوعا افرادي بودند كه به مساله شهرو شهرسازي توجه درستي نداشتند. اين خيابان هاي تهران به پاركينگ هاي متحرك تبديل شده و اين نشانه اين است كه بي رويه اتومبيل وارد كردند ، مونتاژ كردند.اين ها هم دست مافيا هست آدمهايي كه اينها را دراختياردارند و توانستند ميلياردها بچاپند، حساب نكردند كه وضع تهران چه خواهد شد.نكته بعدي اينكه مردم به دليل فقر اقتصادي مجبور شدند به سمت تهران هجوم بياورند اگردرتهران زندگي كنيد مي بينيد كه هزاران انسان مجبورند ازراه مسافركشي و امثال اينها ارتزاق كنند. حتي فرهنگيان يا كارمندان ناچارند دويا سه شغله باشند. مساله فقرو بيكاري موجب اين مي شود كه اينها به چنين كارهايي روي بياورند و جمعيت هم زياد شده ، به نظر من اين مساله آلودگي هواي تهران و آلودگي صوتي وآلودگي زمينهاي زراعتي اطراف تهران و چاه هاي آب و... اينها راه حل فوري ندارد بايد درآينده برنامه اي صحيح باشد كه زير ساخت هاي اقتصادي اصلاح شود. نگرش حاكم برمديريت كلان شهري مثل تهران بايد مديريتي درست باشد نه اينكه دلال مسلك باشد.دربسياري ازاين ساخت و سازها وبرج سازي ها به نحوي دست اين مديريت ها دركاراست و با امتيازدادن ها و مجوزدادن هاي بي قاعده توانستند ثروتمند بشوند اين است كه جهل وفقر دست به دست هم مي دهند تا اين سبب شود كه چنين مساله اي رخ دهد.
مجري : نظر شما در مورد رابطه سلطه آميز روسيه دربرابرجمهوري اسلامي ايران چيست؟
مهندس طبرزدي : دولت جمهوري اسلامي به دليل اينكه رفتاردرستي با مردم خودش نداشته و به دليل اينكه نقش بين المللي خودش را نتوانسته مسوولانه ايفا كند منزوي شده، يك دولت منزوي است كه در عين حال مساله حقوق بشر هم برايش اهميت ندارد. دولت روسيه هم درسوداي اينكه دوباره نقش قبلي خودش را درجهان پيدا كند، سعي مي كند كه به نحوي كشورهاي همجوار مثل ايران و كشورهايي كه نياز به او دارند را به نحوي زيرسلطه خود بياورد و سوء استفاده كند. روسيه دارد از يك خلايي استفاده مي كند كه كشورهايي مثل ايران درآن گرفتارند ومي داند كه هرجوري بخواهد سياست را اعمال كند اين دولت ها مثل دولت ضعيف شده ايران حاضرند . ضمن آنكه اين دولت روسيه هم پايبندي به حقوق بشر ندارد و اشتراكي كه بين دولت هايي مثل روس و ونزوئلا و ايران وجود دارد اين است كه حقوق بشربرايشان اهميت ندارد. ضمن آنكه گفته مي شود دولت روسيه با كمبود منابع مواجه شده و سعي مي كند ازكشورهايي مثل ايران سوء استفاده كند.
مجري : درمورد پيشنهاد رفسنجاني درمورد لزوم ايجاد شوراي فقها چه نظري داريد؟
مهندس طبرزدي : اين پيشنهاد آقاي رفسنجاني بيانگر رويكرد عملگراي ايشان است،چون آقاي رفسنجاني بين روحانيان حاكم برايران به عنوان يك شخصيت عملگرا مطرح شده ، سال 76 كه آقاي خاتمي روي كارآمد ميتينگي دربرابردانشگاه تهران داشتيم پيشنهاد داديم كه رهبردوره اي،به انتخاب مستقيم مردم و پاسخگو باشد. آقاي منتظري هم درآن دوره يك سري انتقاداتي به رهبرجمهوري اسلامي داشتند. درنهايت بحث هاو درگيري هايي مطرح شد. همين آقاي رفسنجاني گفت نظرهايي درحوزه و دانشگاه درمورد ولايت فقيه مطرح شد صبركنند ما درمجلس خبرگان مي نشينيم و بحث مي كنيم وخواستند كه موضوع را به آنجا ارجاع بدهند. پس ازمدتها من دو سه سال پيش شنيدم كه گويا آقاي رفسنجاني همين پيشنهاد را به شكل ديگري با رهبرجمهوري اسلامي مطرح كرد و گفت من و شما خيلي ديگرعمرمان طولاني نيست بعدا ممكن است اتفاقات ديگري رخ دهد، بياييد رهبري را دوره اي و محدود كنيم ، همين پيشنهاد را ايشان درحوزه علميه قم مطرح كرد كه بعدا بالاترها ناراحت شدند و گقتند ديگراين بحث را شما ادامه ندهيد. اين بحث را آقاي رفسنجاني از قديم داشته و هنوزهم دارد. اما آقاي منتظري كه خودش پايه گذارولايت فقيه درقانون اساسي بود امروز من خواندم كه گفته ولايت مطلقه فقيه مصداق بارز شرك است، پس خود اين آقايون درحوزه نظرپردازي نحوه اداره حكومت ديني دچارتضاد وتناقض هاي زيادي هستند. آقاي رفسنجاني به لحاظ اينكه دربين اين روحانيان آدم عملگرايي هست و مي خواهد مشكلات حكومت راحل كند الان بارها شنيديم كه گفتند دربن بست هستيم و بحران هستيم مساله مربوط به آزادي انديشه ومسايل روابط بين الملل را مطرح كرده آقاي رفسنجاني چون آدمي است كه مقداري عملگراست درك و احساس كرده بحران ها وانسداد هايي درمديريت جامعه ايجاد شده اما نكته اي را هم لازم است كه عرض كنم و آن شناختي كه ما ازشخصيت ايشان داريم. اينكه حرفهايي كه مي زند حرفهاي چند پهلويي هست يعني بگونه اي حرف مي زند كه اگربخواهد بعدا بتواند عقب نشيني كند، كما اينكه دراين بحثي كه مطرح كرده مساله شوراي تخصصي و فقهي را نه درحوزه رهبري بلكه درحوزه شوراي نگهبان مي برد و مي گويد شوراي نگهبان كه ناظربرمجلس است بايد همه تخصص ها درآن وجود داشته باشد. درحالي كه ظرفيت فقه محدود هست وقرارنيست درمساله پزشكي ومهندسي و محيط زيست و روابط بين الملل و تخصص هاي متعدد موجود... فقه دراين حوزه ها اصلا حرفي براي گفتن ندارد. فقه درشيعه همانطور كه آقاي رفسنجاني هم معترف بوده در 1400 سال پيش محدود بوده به مسايل شخصي و مسايلي ازقبيل ازدواج وطلاق و... به نظر من آقاي رفسنجاني از فقه شيعه چيزي را طلب مي كند كه اصلا درتوان وظرفيت اين فقه نيست. ايشان به خوبي درك كرده كه دروضعيت فعلي حكومت فقهي و ديني پاسخگوي نيازهاي مردم نيست دراقتصاد درسياست درمسايل داخلي و بين المللي بن بستي ايجاد شده كه مي خواهد بشكند درحالي كه ما به اين فرمول معتقديم كه فقه را آقايون درهمان مسايل فردي مطرح بكنند، بگذارند مساله حكومت ازآن جدا باشد اين چيزي است كه امثال آقاي بروجردي مطرح مي كند اورابه زندان مي برند... ازفقه وفقاهت بايد همان ميزان انتظارداشت كه ظرفيت آنرا دارد به نظرمن علماي سنتي شيعه به خوبي گفتند كه مساله دين ازحكومت جداست

Tuesday, December 23, 2008

حضرات ! دموکراسی پلمپ شدنی نیست

مطلبی که در ادامه آمده ازمیان پیامها(ایمیلها) ارسالی انتخاب شده.نویسنده به بهانه پلمپ دفتر کانون مدافعان حقوق بشر،نگاهی هرچند کوتاه به وضعیت کنونی جامعه ایرانی تحت سلطه مذهبیون اقتدار گرا انداخته است
هواداران جبهه ی دمکراتیک ایران - استان تهران
------------------------------------------------------------------------------------------------
حضرات ! دموکراسی پلمپ شدنی نیست
دفتر کانون مدافعان حقوق بشر پلمپ شد ؛ اما ، این بمعنای پلمپ فریاد دموکراسی خواهی ایران نیست و اشتباه اقتدارگرایان همین جاست . آیا با زندانی شدن وبلاگ نویسان ، وبلاگ نویسی پلمپ شد؟! مگر نه اینکه با بستن دهها نشریه و روزنامه ، همه در خیابان به نشریات زبانی تبدیل شدند !
اقتدار هر چه توانسته کرده تا صدای تفاوت ها را در ایران سرکوب کند . همین بس که از حضور در میان دانشگاه بر خود می لرزند و مگر نه اینکه با 18 تیر قرار بود دانشگاه سرکوب شود و چه شده که پس از یکدهه از روبرو شدن با دانشجو ابا دارند ؟
دوست وبلاگ نویسی چه خوب نوشته بود و پاسخ جنتی را با چه زبان عامیانه و قابل فهمی داده بود : " سوال اینست که اگر پرتاب لنگه کفش توسط یک خبرنگار عراقی را به انتفاضه تشبیه می کنیم، آتش زدن عکس احمدی نژاد در دانشگاه پلی تکنیک را (که اصولا در فرهنگ ما معنای خوبی ندارد) نیز باید آغاز یک انتفاضه دانست و آنرا برسمیت شناخت یا باید از کنار وقایع دانشگاه پلی تکنیک و سایر موارد مشابه آن به سادگی گذشت؟ "
آری دموکراسی خواهی در ایران ادامه دارد و گرچه برخی از هوادارانش با محدودیت همراه می شوند ؛ اما ، در نهایت این اقتدار است که باید طعم تلخ شکست را بچشد . این صداهای متفاوت هر چه بیشتر شنیده می شود و پذیرفته رسیدن به آینده بهتر با سادگی و آرامش نیست . باید شنید که انجمن صنفی تهدید شود ، باید شنید شهروند تعطیل گردد ، باید شنید نه تنها مراکز مدنی تعطیل می شوند حتی انسان ها نیز جفا ببینند .
جامعه ایران فراوان از این تهدیدها و فشارها را در کوله بار خود دارد ؛ اما ، چرا پس از سال ها باز فشار تعطیل نمی شود و مگر نه اینکه نشانه آنست دموکراسی خواهی تعطیل بردار نیست ! رویش ناگزیر جوانه ها را چه کنند ؟ مگر تمام شدنی است ؟! خستگی بر بازوان اقتدار تماشایی است . بیچاره چه کند؟ جلوی کدام را بگیرد ؟ موزیک پاپ ، ماهواره ، شادی پسران و دختران ، ، جک های دولتی ، کمپین ها و و و ... تمام ناشدنی است .
توانی نمانده . رمق در انتهاست . طرح ها همه شکست خورده . چند نفر را به سیاه چالی کشاند که بازتولیدش پایان نیافتنی است . دیوارش کوتاه شده و این نتیجه عبرت نیاموختن از دیگران است

Monday, December 22, 2008

پارادوكس توهم توطئه / محمدمسعودسلامتی عضو شورای مرکزی جبهه ی دمکراتیک ایران

دراينكه يكي از مشكلات شايع جامعه سياسي ايران گرفتاري ذهني درچنبره ي تئوري توطئه است، امروز كمتركسي ترديد روا مي دارد. اما پرسش متصل به اين موضوع آن است كه به واقع اين مشكل ازكجا ريشه دوانده است. چرا شماري از تحليل گران به جاي درنظر گرفتن فكتهاي قابل اتكا وعيني مدام ازتراوشات بي مبناي ذهني مدد مي جويند تا راهي به سوي منويات خود بيابند.درزمره ي پاسخ ها به چرايي پديده ي پيش گفته مي توان از مطلق انديشي در بخش قابل توجهي ازاين نقش آفرينان عرصه سياست ياد كرد. اگر جرياني خواه رجعت گرا يا آينده نگر براين باورباشد كه درتحليل هايش هرگزدچارخطا نگرديده وهرديدگاهي جز خود را انحرافي قلمداد كند . اين منظر بطور طبيعي دربرخورد با نظرات و تحليلهاي غير، جوينده ي دست طرار دشمن است كه آگاهانه يا ناخودآگاه برآن ديدگاه ها سوار است.به عنوان نمونه تارنماي اينترنتي پيك نت درياد داشت سردبير(شماره اول دي ماه ) در نوشتاري تحت عنوان «كنفرانس برلين دردانشگاه تهران!» با امنيتي خواندن خيل جريان ها و چهره هاي سياسي كه انديشه اي غيرازنگارنده ي آن مقاله دارند . بطور تلويح و تصريح چنين نتيجه مي گيرد كه هرگروه يا فردي كه موافق رويه ي اصلاح طلبان حكومتي درايران نيست سرنخ آن در دستگاه امنيتي حكومت است؟!اين عينك توطئه انگار هجوم ذهني خود را از سازمان هاي به تعبيرخود «سوپر چپ» و كمونيست مستقر در خارج كشور آغاز كرده ودرادامه دامنه آن را به «اصغر زاده (خط امام)» ، « طبرزدي» و «منوچهرمحمدي» (جنبش ساختارشكن 18 تير) تا جاسبي (موتلفه)، قاليباف (سردارسپاه)،‌ دانشجويان دموكراسي خواه دانشگاه تهران و «دانشجويان مدعي چپ... كه تا پيش از دستگيري ها مانور سرخ مي دادند » و فرجام كار به پيروز دواني (از جان باختگان قتلهاي سياسي زنجيره اي سال 77 )ختم مي نمايد. احتمال مي رود اگر كسي ازافراد وجريان هاي سياسي از قلم افتاده ناشي ازآن باشد كه نويسنده دور ازايران است و آشنايي چنداني با مسايل و نيروهاي سياسي داخل كشور ندارد. چرا كه درغير اين صورت مي بايست جبهه ملي ايران، فعالان دانشجويي دانشگاه شيراز، پلي تكنيك تهران ، سهند تبريز، بوعلي همدان، فردوسي مشهد ، دانشگاه زاهدان ، تحكيم وحدت ، سازمان ادوار و ... را هم اضافه مي كرد . و همه را يك جا «فرو افتادگان در دامچاله بازي هاي سياسي» و«زود گر گرفته» و« گرفتار در هيجان سازي هاي هدايت شده ي امنيتي» مي خواند، چراكه آنها نيزمي گويند بالاي چشم اصلاح طلبان حكومتي ابروست.تامل در اينگونه شاخصه ها در نيروهاي سياسي جامعه مان آن هم آن بخشي كه در شعارهايش خواهان دمكراسي مي باشد، نشانگر آن است كه ما تا رسيدن به دمكراسي همچنان راه درازي درپيش داريم. چرا كه هنوز ابتدايي ترين مبادي آن را كه تحمل يكديگر و ضرورت طنين چند صدايي براتمسفر سياسي حاكم است را نمي پذيريم و به جاي اينكه دربرخورد با نظرات مخالف خود به گفتگو، نقد و چالش منطقي مواضع هم مبادرت ورزيم در پي آنيم تا با سفسطه و توطئه انگاري ديدگاه هاي غيرخود را منسوخ شماريم .نكته ديگري كه درياد داشت مورد اشاره و تحليل هاي مشابه آن به كرات مشاهده مي شود آن است كه به صرف اينكه دو جريان مختلف و بلكه مخالف هم در عرصه اي رويكرد مشابه داشتند با خلط انگيزه و انگيخته چنين نتيجه مي گيرند كه هر دو جريان آبشخور واحد دارند. اين متد سوفسطايي براي درهم كوبيدن مخالفان فكري هم درمطالب نويسندگان كيهان شريعتمداررواج دارد،هم درنوشته سردبيرپيك نت مشهود است. غافل از آنكه اين منطق ديريا زود دامن مروجان آن را خواهد گرفت . به اين جملات كه در ياد داشت مورد اشاره در تقبيح پرسش هاي انتقادي دانشجويان از خاتمي آمده توجه شود: « راستی نباید به این فکر کرد که چرا خبرگزاری فارس، بلافاصله اعلامیه دانشجویان دمکراسی خواه در باره رفتن خاتمی به دانشگاه تهران و سخنرانی 16 آذر اخیر را در صدر خبرهای خود منتشر کرد و به استقبال مقابله با خاتمی در دانشگاه رفت؟»درواقع اگر با چنين نگاه و منطقي بخواهيم اهداف يك جريان يا گروه سياسي را تحليل كنيم پس چاپ تحليل ها و تهديدهاي مندرج درنشريات غربي برضد حاكميت اقتدارگرا درپيك نت (آنهم دراسرع وقت )چه برداشتي دارد.نكته آخر اينكه پيك نت مانند هرنظرگاه سياسي ديگر محق است تا ازجريان ها وچهره هاي سياسي مقبول خود تبليغ كند اما نمي توان انتظار داشت كه ابراز نقطه نظرات سياسي درتيول افراد يا گروه خاصي است وچنانچه درصدد باشيم به بهاي حاكم كردن راي و نظر خود هر منتقدي را با پرونده سازي و مشوه كردن چهره اش زيرسووال ببريم آيا مي توان چشم انداز مناسبي از جامعه چند صدايي و حاكميت دمكراتيك ترسيم كرد؟

Sunday, December 21, 2008

احضار35دانشجوی دانشگاه شیراز به کمیته انضباطی

پروژه سرکوب گسترده دانشجویان مبارز وآزادیخواه دانشگاه شیراز

با احضار 19 دانشجوی دیگر به کمیته انضباطی دانشگاه شیراز بیش از 30 نفر به کمیته انضباطی احضار شدند.
آرش روستایی،سعیدخلعتبری،هادی الم لی،حمداله نامجو،کاظم رضایی،جلیل رضایی،یونس میرحسینی،افشین هوشنگ،اسماعیل معدنچی،اسماعیل جلیل وند،محسن زرین کمر،امین درستی،عبداله داودیان،اکبر حسن پور،
سعید خسروآبادی،لقمان فدیری،آرمین برازش،آلما رنجبر،همت جهانشاهی،احسان هاشمی،روح اله قاسمی،دلیر بارخدا،کامران محمدی،نسیم دالوند،ندااسکندری،محدثه محوی شیرازی،فاطمه آقایی،مجتبی شیخیان و چند دانشجوی دیگر به کمیته انضباطی احضار شدند.
با توجه به حجم وسیع احضار ها در دانشگاه شیراز احتمالا تعداد بیشتری در روز های آینده احضار شوند.
اتهام این دانشجویان برگزاری و شرکت در تریبون آزاد روز دانشجو در 18 آذر و مراسم16 آذر اعلام شده است.
برای تعدادی از دانشجویان احضار شده در گذشته احکام محرومیت از تحصیل صادر شده بود که هم اکنون در حال اجرا می باشد.همچنین تعدادی از دانشجویان برای چندمین بار است که به کمیته انضباطی احضار می شوند ودر معرض اخراج شدن از دانشگاه قرار دارند.

شنیده ها حاکی است که در جلسه شورای تامین استان که با حضور مسولین امنیتی استان چون رییس اطلاعات،دادستان و..تشکیل می شود ،موارد زیر مطرح شده است:
اجرایی شدن احکام تعلیقی که در گذشته صادر شده و اجرا نشده،برخورد شدید کمیته انضباطی دانشگاه با دانشجویان،ارائه مدرک و سند به اطلاعات توسط بسیج دانشجویی وتشکیل پرونده توسط اداره اطلاعات برای سرکوب دانشجویان توسط قوه قضائیه.

در روز 16 آذر عده ای از دانشجویان وابسته از دانشگاه های مختلف در حالی که تعداد آنها به 150 نفر نمی رسید ،در دانشگاه شیراز جمع شدند تا مراسم روز دانشجو را به نمایندگی از حکومت برگزار کنند.
در مقابل تعداد زیادی از دانشجویان با زدن ماسک هایی اعتراض خود را به حکومتی شدن روز دانشجو اعلام کردند.2 روز بعد تریبون آزاد با حضور گسترده دانشجویان برگزار شد.
این احضار ها با فشار نهاد های بیرون دانشگاه و تشکل های وابسته مثل بسیج و..صورت گرفته است.
بسیج دانشگاه که با نهاد های بیرون دانشگاه مثل سپاه پاسداران در ارتباط است ،با پخش اعلامیه ها و نشریات در سطح گسترده خواستار برخورد شدید با دانشجویان شد.برگزاری اعتکاف سیاسی و حضور در استانداری فارس از برنامه های بسیج در راستای سرکوب دانشجویان بود .
توهین به شهدا،مقدسات و رهبری آخرین دستاویز برای سرکوب دانشجویان دانشگاه شیراز شده است
به نظر می رسد خشم مسولین از انتقادات بی پرده دانشجویان نسبت به مسولین نظام و خصوصا رهبری
باشد و توهین به مقدسات و شهدا بهانه ای بیش نیست.
ترس از شکسته شدن تابوی رهبر جمهوری اسلامی در دانشگاه ها را می توان عامل اصلی سرکوب گسترده در دانشگاه شیراز دانست.

Saturday, December 20, 2008

سخنان مهندس طبرزدی درمراسم بزرگداشت یک مبارز آزادیخواه

درروزجمعه ی گذشته مراسم بزرگداشت شادروان علی اکبر بهمنش وکیل پایه یک دادگستری با حضور گروهی از ازادیخواهان و دوستان ان بزرگ مرد بر گزار شد. در این مراسم که علاوه بر آقای مهندس امیر انتظام وهمسرش اعضای خانواده ی ان شادروان نیز حضور داشتند مهندس طبرزدی دبیرکل جبهه ی دمکراتیک ایران در سخنان خود به نقش موثر شادروان بهمنش دریاری رساندن به آزادیخواهان درموقعیتهای مختلف یاد نمود.متن سخنان ایشان در ادامه آمده است
هواداران جبهه ی دمکراتیک ایران - استان تهران
من 10 سال پیش و در جریان بازداشتم با بهمنش آشناشدم. من پیش از 18 تیر از سوی شعبه 6 دادگاه انقلاب به دلیل انتشار هفته نامه ی هویت خویش و درج بیانیه ی ساختار سیاسی اینده ی ایران که در ان خواهان جدایی دین از سیاست شده بودیم بازداشت شدم. در ان دوره شادروان بهمنش همراه با شادروانان حشمت اله خیاط زاده و محمد علی سفری و دکتر ناصر طاهری وکالت مهندس امیر انتظام را پذیرفته بودند. به واسطه ی ارتباط ما با محمد علی سفری و مهندس انتظام این جمع وکالت من را نیز پذیرفت و اقای بهمنش در زندان اوین با من دیدار داشت. ان روز یک جمله به من یاد داد که همیشه در ذهنم باقی ماند و به ویژه در دوران سخت بازجویی و شکنجه در بند 209 و شکنجه گاه توحید از ان جمله بهره بردم. زیرا در ان دوران اگر چه من با دادگاه و زندان و بازجویی سر و کار داشتم ولی با مبانی حقوقی خیلی اشنا نبودم.او به من یاد داد:پسرم تو که خلاف قانون عمل نکردی. تو از حق قانونی خودت استفاده کرده ای. فضای تبلیغی وحشت انگیز رژیم به قدری سنگین بود که من گمان کرده بودم که تندروی کرده یا از قانون تخطی نموده و در مقابل بازجو و قاضی داد گاه انقلاب خلع شعار شده ام. ولی ا ین جمله ی اقای بهمنش به من تسلی داد و در تمام بازجویی ها بر این امر تاکید می کردم که من از حق قانونی خود استفاده کرده ام و در چارچوب قانون عمل نموده ام. من اگر میتینگی داشته یا چیزی نوشته و سخنانی ابراز داشته ام ،همگی در چارچوب قانون بوده است. این اموزه ی بهمنش من را در مقابل بازجو ها قرار داد وعملا ان ها بودند که خلع شعار شدند. و این مطلب به ظاهر ساده برای یک مبارزی که در مقابل بازجویی های ایدئولوژیک قرار می گیرد بسیار حیاتی است.طبرزدی افزود:دفاع مشترک بهمنش و سفری از من در جریان بازداشت سال 79 به اتهام برگزاری میتینگ 4 خرداد موجب شد تا 1 سال حبس من به یک میلیون جزای نقدی تبدیل شود. ولی مهم تر از ان،در پرونده ای بود که قاضی حداد در سال 82 برای من درست کرد و من را به 14 سال حبس در زندان برازجان محکوم کرده و 10 سال محرومیت اجتماعی را بر ان افزود. ولی با پیگیری های بهمنش بود که این حکم در شعبه ی تشخیص دیوان عالی به 7 سال حبس تقلیل یافت.طبرزدی افزود:بهمنش یک مبارز واقعی بود که مرتب به ملاقات من می امد و از مبارزات خود و خاطراتش از خسرو روزبه و دکتر مصدق و سایر مبارزین می گفت و به من می اموخت که در راه مبارزه نباید از زندان و شکنجه و اعدام هراسید. بهمنش برای من تعریف کرد که قاضی حقانی از او خواسته بود که از وکالت من انصراف دهد ولی او در پاسخ گفته بود که اگر خدا هم از اسمان به پایین بیاید و چنین درخواستی کند نمی پذیرد. در عوض به او پیشنهاد داده بود که اگر او هم روزی لازم داشته باشد،بهمنش اماده است تا از او دفاع کند. مهندس طبرزدی افزود:من تا کنون انسانی به این درجه از مقاومت و شرافت و انسانیت ندیده ام و به همین دلیل فکر می کنم که او اسطوره ای تکرار نشدنی است. او کسی بود که ارزو می کرد با من حبس بکشد و این در حالی بود که بیش از 90 سال سن داشت. بهمنش به من اجازه نمی داد که درخواست مرخصی کنم و می گفت که شان تو نیست که از این ادم های پست چنین درخواستی داشته باشی. در عین حال به قدری انسان بود که از دم در زندان تا سالن ملاقات به سرباز و افسر و زندان بان سلام می کرد و به همین دلیل همگان به او احترام می گذاشتن. بهمنش به من می گفت که از هیچ کس کینه به دل نگیر و اگر عیب من را نگویی مسئولی. او انسانی بود که در تمام مدت حبس به بچه های من سر می زد و می گفت به من بگویید بابا بهمنش. بچه های من او را پدر بهمنش صدا می زدند.تکیه کلام او دنیا سلام بود. پدر بهمنش در زندان به من می گفت:پسرم نباید ذره ای مشکل و نگرانی تو را ازار بدهد. او حتا نگران مشکلات مالی من بود که مبادا در راه مبارزاتم خللی به وجود بیاید. دوست داشت وکالت همه ی زندانیان سیاسی را بر عهده بگیرد. این مرد کهن سال و مبارز از شدت تواضع و احترام به مبارزین دست یکی از زندانیان سیاسی را بوسید و من شگفت زده شدم. طبرزدی گفت:بهمنش در زندان به من می گفت: پسرم این اخوند ها زن را نصف مرد به حساب می اورند و زن را تحقیر می کنند. او مدعی بود که برای اولین بار به اقای طالقانی برای تساوی حقوق زن و مرد طرحی ارایه داده است. بهمنش به شدت نگران محیط زیست بود و می گفت که این حکومت مذهبی حتا به محیط زیست هم رحم نکرده و همه چیز را از بین برده اند. بهمنش در مورد مبارزات طبقاتی و حقوق طبقات محروم حساس بود و همواره به من می گفت که این مهم را مد نظر داشته باشم. او معتقد بود که این حکومت را بیگانگان بر سر کار اورده اند و به جریانات پیش از کودتای 28 مرداد اشاره می کرد. او اطلاعات زیادی از خمینی و رفسنجانی داشت.طبرزدی افزود: اقای بهمنش خاطرات زیادی از دوران مصدق داشت و به مصدق ارادت زیادی داشت. او قاضی دادگاه افشار طوس بوده و در این مورد اطلاعات مستندی داشت. بهمنش به دانش جو و به ویژه جنبش دانش جویی 16 اذر عشق می ورزید چرا که خودش در ان ماجرا قاضی تحقیق بود. بهمنش یک مبارز پیر و یک ازادی خواه تجربه دیده و کار ازموده بود. زندگی او و کلام او به ما درس مبارزه می اموخت و اموخت. افتخار من این بود که چنین دوست و وکیلی داشتم. ان ها که بهمنش را از نزدیک می شناسند به خوبی می دانند که او تا چه اندازه به من لطف داشت. برای این که خیال می کرد من ادامه دهنده ی راه مبارزین راستین هستم و در راه ازادی و دموکراسی حاضرم جانم را فدا کنم. هرگاه او را می دیدم انگار همه ی مبارزین قدیم را یک جا می دیدم و در زندان اوین به احساس خوشی دست می یافتم.انگار این پیرمرد 95 ساله چون جوان 18 ساله ای است که برای ازادی می جنگد. من متاسفم که جامعه ی استبداد زده ی ما حتا یادی از این بزرگان نمی کند و ما تا این اندازه به گسست نسلی و تاریخی تنزل یافته ایم.طبرزدی افزود:بهمنش تاریخ زنده ی 100 سال اخیر ایران بود که خودش فعالانه در این تاریخ سازی نقش داشته است. اگر چه او هم مثل سایر انسان ها از اشتباه و خطا به دور نبود ولی نمونه یک انسان نیک اندیش و مسئول بود. من در شب پایان زندگانی اش با او بودم. از او پرسیدم چطوری؟ او در پاسخ گفت: پسرم بهتر از این نمیشه!در حالی که هر از چند گاهی نفس او قطع می شد و ممکن بود دیگر بالا نیاید.او همین که فرصت نفس کشیدن می یافت به من می گفت که برویم به کوه!من با خودم می اندیشیدم که این مرد مرگ را به سخره گرفته و چنین بود.در حالی که روی تخت خواب افتاده بود و امکان هیچ حرکتی نداشت،دست او را گرفتم و به علامت ادامه ی مبارزه مشت در مشت هم انداخته و دست یکدیگر را فشار دادیم. می دانم که روح بزرگ او شاهد روزگار ماست و من به پیمانی که با او بسته ام وفادارم. روحش شاد و راهش مستدام. ما مبارزی بزرگ و چریکی کهن سال و انسانی شریف را از دست دادیم. کسی که برای انسان ارزش قایل بود و همواره به این می بالید که در سر در سازمان ملل این ابیات از سعدی حک شده است:بنی ادم اعضای یکدیگر اند/که در افرینش ز یک گوهرند. چو عضوی به درد اورد روزگار/ دگر عضو ها را نماند قرار.تو کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند ادمی. وجود او بیانگر این ابیات بود.

Tuesday, December 16, 2008

اگاهینامه، آذر 1387 -دهم دسامبر سالروز حقوق بشر

اگاهینامه، آذر 1387
دهم دسامبرشستمین سالروز حقوق بشر
شست سال پیش، روز دهم دسامبر 1948، متن اعلامية جهاني حقوق بشر به تصويب سازمان ملل متحد و به امضاي كشورهاي عضو از جمله ايران رسيد.
مادة اول اين اعلاميه، كه پايه هاي انسانی آن در ايران سابقة ژرف فرهنگي وتاريخي دارد، چنين ميگويد:
« تمام افراد بشر آزاد بدنيا ميآيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند. همه داراي عقل و وجدان ميباشند و بايد نسبت به يكديگر با روح برادري رفتار كنند .»
بررسی تاریخ تمدن بشر نشان میدهد که استقرار دموکراسی و حکومت قانون بر پایه حقوق بشر بنیاد استواری برای پیشرفتهای اجتماعی، اقتصادی و رفاه ملی کشورها بوده است. شایسته است که سالگرد این روز جهانی را بهمگان تبریک گفته وکوشش نمائیم که ملت ایران و همه ملتهای زیر یوغ دیکتاتوری، حقوق انسانی خودرا بدست آورده و به کاروان تمدن جهانی بپیوندند.
بیش از یک سده است که زنان و مردان ایران دوش به دوش هم برای بدست آوردن آزادی و استقرار دموکراسی میکوشند. بررسی سه دهه گذشته حاکی از آن است که مردم ایران، از مزیتهای نخستین حقوق بشر محرومند و بعلت نادانی و واپسگرایی رژیم جمهوری اسلامی، اکثریت بالایی در فقرو فلاکت بسر میبرند. با وجود این شرایط غیر انسانی، مردم ایران بگونه ای خستگی نا پذیر و شجاعانه با این رژیم و قوانین وحشیانه آن مبارزه میکنند.
جهانیان باید بدانند که آنچه در ایران میگذرد خواسته ملت ایران نیست . این رژیم جمهوری اسلامی است که اصول حقوق بشر را زیر پا میگذارد و در سیاستهای تروریستی بین المللی و ایجاد آشوب و نا امنی، که از فرهنگ ایرانی بدور است، شرکت دارد. جای آن دارد که یادآور شویم که کوروش بزرگ ، بیش از ••٢۵ سال پیش، نخستین اعلامیه حقوق بشر را به جهانیان عرضه کرد، سندی که همواره باعث افتخار جامعه بشری بوده است.
ما از کشورهای آزاد جهان میخواهیم که، بدون در نظر گرفتن منافع زود گذرخود، به مبارزات ملت ایران یاری دهند تا رژیم ضد بشری را، که سد راه آزادی و دمکراسی در منطقه و صلح جهانی میباشد، از میان بر دارد، زیرا یک ایران آزاد، پیشرفته و مسئول، که بر پایه هدفهای حقوق بشر پایه گذاری شود، ضامن دمکراسی و صلح پایدار در منطقه و جهان و حافظ منافع دراز مدت جامعه جهانی خواهد بود.
سازمانهای تهیه کننده آگاهینامه بترتیب الفبا:
پشتیبانان همبستگی دانشجوئئ – جبهه ملی ایران در خارج از کشور ( شمال
کالبفرنیا – جنوب کالیفرنیا – سوئد – قبرس – انگلستان ) - جبهه دمکراتیک
ایران شاخه ی برونمرزی – جزب پان ایرانیست ( شاخه برونمرزی ) – حزب سبزها – حزب مشروطه ایران – همبستگی ملی ایرانیان "هما

Monday, December 15, 2008

ادامه فشار بر دانشجویان دانشکاه شیراز

درادامه متن کامل آخرین رویدادها در دانشگاه شیراز و نیز متن بیانیه فعالان دانشجويی دانشگاه شیرازآمده است. تعداد احضاری ها در دانشگاه شیراز به 7 نفر رسيده است و با سناریوی اعتکاف و توهین به مقدسات که دقیقا از طرف حفاظت اطلاعات سپاه و نیروهای بسیج هدایت می شود احتمال بازداشت و ... نیز وجود دارد.
لطفا به خاطر کاهش فشارها بر دانشجویان دانشگاه شیراز، به صورت گسترده منعکس کنید و در حمایت از دانشجویان دانشگاه شیراز بیانیه بدهید، این امر به ما قوت و دلگرمی می دهد. احتمال این که چند هفته آینده دانشگاه شیراز عرصه زد و خورد شود بسیار زیاد است. تعدادی از فعالان دانشجویی اعلام کرده اند که دست به تحصن و اعتصاب غذای نامحدود خواهند زد.
ائتلاف فعالان دانشجویی دانشگاه شیراز
تعداد دانشجویانِ احضاری در دانشگاه شیراز به 7 تن رسید؛ لجن‌پراکنی و اعمال فشار از طرف نیروهای بسیج و سایر تشکل‌های
وابسته همچنان ادامه دارد:

با احضار کاظم رضایی، جلیل رضایی و احمد کهنسال به کمیته انضباطی تعداد دانشجویانِ احضاری در در این دانشگاه به خاطر تجمعات روزهای 16 و 18 آذر به 7 نفر رسید. پیش از این، آرش روستایی، سعید خلعتبری، حمداله نامجو و هادی الم‌لی نیز به کمیته انضباطی احضار شده بودند. از این افراد تا کنون، کاظم رضایی و حمداله نامجو 4 بار و آرش روستایی، سعید خلعتبری و هادی الم‌لی دو بار به کمیته انضباطی دانشگاه شیراز احضار شده‌اند. در احضاریه‌های این افراد قید شده است که یک‌هفته وقت دارند خود را به کمیته انضباطی معرفی کنند.
از طرفی نیروهای بسیج و سایر تشکل‌های وابسته نظیر جامعه اسلامی و انجمن اسلامی مستقل همچنان به اعتکاف خود در مسجد دانشگاه شیراز ادامه می‌دهند. شیوه‌‌ی آن‌ها در برگزاری مراسم اعتکاف اینچنین است که در آغاز شب و همزمان با نماز مغرب و عشاء عده‌ای از نیروهای خود را از دانشگاه‌های پیام نور، دانشکده فنی باهنر و... به درون دانشگاه می‌آورند و بعد از صرف شام(که از بیرون دانشگاه تهیه می‌شود) آن‌ها را از دانشگاه خارج می‌سازند. با وجود تبلیغات گسترده و به کار گرفتن هزینه‌های سرسام‌آور این اعتکاف و سناریوی از پیش طراحی شده، عملا ناموفق بوده است، چرا که افرادی که شب در مسجد دانشگاه می‌مانند، تعدادشان از 50 نفر نیز تجاوز نمی‌کند. در اقدامی بی‌نظیر به معتکفان گفته شده است، که روزها می‌توانند از مسجد خارج شوند و به کارهای خود برسند!
در ادامه لجن‌پراکنی‌ها در شیراز بر علیه فعالان دانشجویی این دانشگاه، سید محمد انجوی نژاد رییس کانون رهپویان وصال که سال گذشته در حسینیه وی اقدام به بمب‌گذاری شد، مرتبا با ایراد سخنرانی جو عمومی را بر علیه دانشجویان تحریک می‌کند. به گزارش رجا نیوز وی برگزاری مراسم تریبون آزادِ«آزادی دانشگاه؛ آزادی جامعه» را عملیاتِ انتحاری خوانده است و آن را با عملیات انتحاری مجاهدین خلق مقایسه کرده است. وی همچنین قرار است، امشب(دوشنبه شب) در مسجد دانشگاه شیراز حاضر شود. حضور وی در دانشگاه تنها برای اعمال فشار بر مسئولین برای برخورد شدید با دانشجویان برآورد می‌شود. همچنین قرار است، ظهر سه‌شنبه، «عماد افروغ» از نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم، در مسجد دانشگاه شیراز برای نیروهای بسیجی سخنرانی کند.
سناریوی اعتکاف با هزینه فراوان که اصلا مشخص نیست از کجا تامین می‌شود، اجرا می‌گردد، چنانکه در چند روز گذشته نیروهای بسیج از سلف‌سرویس دانشگاه نیز استفاده نمی‌کنند و وعده‌های غذای آن مرتبا از بیرون دانشگاه آورده و در مسجد سرو می‌شود.
معتکفان با پخش اعلامیه‌های خود در سطحی وسیع و خیره‌کننده عملا خواستار قلع و قمع شدید دانشجویان دانشگاه شیراز شده‌اند در قسمتی از بیانیه امروز آنان خطاب به وزیر علوم چنین نوشته شده است: « با ما بگویید از چه می ترسید آقای وزیر؟ از بوق های دروغین حقوق بشر و دموکراسی خواهی؟ مگر غزه و عراق و افغانستان و پاکستان را ندیده اید؟ این روبه صفتان چه گلی بر سر دنیای اسلام زده اند که قرار باشد از ادعای واهی آنها هراسی داشته باشی؟ از اغتشاش و درگیری و سوء استفاده تلویزیون های عناصر منافق و ضد انقلاب؟ از آنکه بگویند اینجا مستبد ترین کشور دنیاست؟ مگر امروزه که دست نوازش شما و مسئولین منتصب شما در دانشگاه ها بر سر پیاده نظام آنها سایه افکنده است نظام و انقلاب تو را به استبداد محکوم نمی کنند؟
شما وزیر دولت محمودی احمدی نژاد هستی! شما وزیر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستی، پس یا تصمیم انقلابی بگیر و لکه ننگ جامانده بر دانشگاه ها را محو کن و یا نظاره کن و ببین چگونه خشم انقلابی جنبش دانشجویی مسلمان نه تنها لانه امن کفتارها که میز صدارت شما را می سوزاند.»
در واکنش به این فشارها امروز فعالان دانشجویی دانشگاه شیراز که اقدام به برگزاری مراسم روز دانشجو در روزهای 16 و 18 آذر کرده بودند، با پخش بیانیه‌ای در سطح دانشگاه(که خطاب به دانشجویان آگاه و بیدار و ملت شریف ایران نوشته شده بود)، به سناریو بودنِ کلیتِ این جریان اشاره کردند و اعلام کردند که تا آخرین نفس در مقابل سلطه و سرکوب خواهند ایستاد. همچنین این دانشجویان به مقامات دانشگاه، استان و نیز مسئولان ارشد نظام هشدار داده‌اند که در صورتی که روند پروند سازی برای دانشجویان متوقف نشود، مسئولیت هر گونه اقدام احتمالی نظیر تحصن و اعتصاب غذای نامحدود بر عهده‌ی آنان خواهد بود.
متن کامل بیانیه فعالان فعالان دانشجویی که امروز(دوشنبه) در سطح دانشگاه شیراز توزیع شد:

دانشجویان آگاه و بیدار و ملت شریف ایران

بار دیگر نهادهای سرکوب دست به دست هم داده‌اند، تا سناریویی دیگر و این بار در دانشگاه شیراز به مرحله‌ی اجرا درآورند. اکنون بیش از هر چیز بر همگان محرز گشته است که سرکوبِ مخالف و منتقد، به بارزترین شاخصه‌ی حاکمیت تبدیل شده است. همه‌چیز در این‌جا به ابزاری جهتِ حذف و طرد دگراندیشان تبدیل شده است. کسانی که از برگزاری مراسمی 400 نفره در سطح دانشگاه عاجز هستند، با دروغ‌پردازی وقیحانه و آشکار، پروژه‌‌ای را پیش می‌برند که به لطف‌ حمایت‌های مالی و معنوی اربابانشان، امروز دیگر بر همگان آشکار گشته است که از کجا آب می‌خورد. کافی است به حجم بیانیه‌ها و اعلامیه‌های پخش شده توسط آنان و هزینه‌هایی که احتمالا از خزانه‌ی ملت تامین شده است، نگاه کنیم. اینان اگر ذره‌ای راستگویی و انصاف در وجودشان می‌بود، فیلم مراسم باشکوهِ تریبون آزاد را منتشر می‌کردند تا مشخص شود در کجا توهین صورت گرفته‌است. دانشجویان دانشگاه شیراز خوب می‌دادنند که در تریبون آزادِ «آزادی دانشگاه؛ آزادی جامعه» نه تنها به شهدا هیچ توهینی صورت نگرفت بلکه از احترام به حقوقِ خانواده و فرزندانِ شهدا سخن به میان آمد.
امروز دیگر بر همگان روشن گشته است که هر گاه نهادهای سلطه و سرکوب، از فریادِ رهایی و آزادیِ مبارزان این مرز و بوم بهراسند، با توسل به انواع شیوه‌های غیراخلاقی، راه را برای حذفِ همیشگیِ مخالفان هموار می‌کنند. دست‌هایی که عروسک‌های این خیمه‌شب بازیِ وقیحانه را اداره می‌کند، دیگر برای همگان رو شده است. دانشجویان آگاه و بیدار و همچنین ملت شریف ایران، سناریوی جعل نشریات در دانشگاه امیرکبیر را از یاد نبرده‌اند؛ سناریویی که در نتیجه‌ی آن سه تن از یاران دبستانی ما، در نتیجه آن به زندانِ سرکوب و ارتجاع افتادند و جوِ پویایِ دانشگاه امیرکبیر نیز به شدتِ هر چه تمام‌تر سرکوب شد.
امروز اما روز دیگری‌ست، از طرفی تشکل‌های وابسته و حلقه به گوش، ماهیت واقعی خود را به همگان نشان داده‌اند، همه‌ی تشکل‌های حکومتی، در عوضِ دم زدن از حقوق و آزادی‌های دانشجویان، بر سرکوب و حبس و تعلیق آن‌ها اصرار می‌ورزند و خود آلتِ دستِ حاکمیتِ سرکوب شده‌اند. اگر شرایط حال حاضر حاکمیت، دیکتاتوری و استبداد نیست، چرا از دیکتاتوری خطاب کردنِ وضعیتِ کنونی اینچنین به خشم آمده‌اید؟ دیکتاتوری و استبداد به چه نشانه‌ای بارزتر از بیانیه‌ها و اعلامیه‌های شما احتیاج دارد؟ از طرف دیگر جنبش دانشجویی شکل گرفته در شیراز، آنچنان بالغ و پخته شده است که به هیچ وجه مرعوب و مغلوبِِ این دسیسه‌های شوم نخواهد شد. یک مبارز، در جریان مبارزه برای آزادی و رهایی چیزی جز زنجیرهایش برای از دست دادن ندارد. آگاهی از این امر است که ما را واداشته است تا اعلام کنیم، تا آخرین نفس در مقابل سلطه و استبدادِ لخت و عریان قد علم می‌کنیم و می‌ایستیم.
در نهایت، ما فعالان دانشجویی دانشگاه شیراز، به مقامات دانشگاه و استان و نیز مقامات ارشد کشور که تا کنون در جریانِ سناریویِ در حالِ اجرا در دانشگاه شیراز قرار گرفته‌اند، اخطار می‌کنیم که روند پرونده سازی و سرکوبِ مخالفان باید خاتمه یابد، در غیر اینصورت مسئولیت هرگونه اقدام احتمالی نظیر تحصن و اعتصاب غذای نامحدود بر عهده‌ی آنان خواهد بود.
فعالان دانشجویی دانشگاه شیراز

همچنین فعالان دانشجویی اعلام کرده‌اند که از دانشجویان سراسر کشور و نیز کلیه نهادهای حقوق بشری درخواست حمایت می‌کنند.

Saturday, December 13, 2008

پروژه امنيتي-نظامي حكومت عليه دانشجويان دانشگاه شيراز

پیام دانشجو:به دنبال خیزش جنبش دانشجویی در ۱۶ اذر امسال، و غافل گیر شدن نیرو های سرکوبگر، اینک نوبت به ان ها رسیده است تا نیرو های فاشیستی را وارد کارزار کرده و دانشجویان را به اتهام انتقاد یا اعتراض علیه پیشوا مورد سرکوب قرار بدهند. تجربه نشان داده است که هر گاه حکومت از برخورد با نیرو های مردمی و ازادی خواه باز مانده است ،نیرو های شبه نظامی و گروه های فشار را وارد کارزار می کند. این پروژه در دانشگاه شیراز کلید خورد. باید دید که نیرو های ازادی خواه و سایر جنبش های دانشجو یی در حمایت از دانشجویان شیراز و در برابر هجوم نیرو های فاشیستی چه واکنشی از خود نشان می دهند. گزارش زیر را با هم بخوانیم.
خبرنامه ی شیراز: تشکل‌هاِی وابسته و حکومتِی دانشگاه شِیراز شامل بسِیج دانشجوِیِی، جامعه اسلامِی و انجمن اسلامِی مستقل دانشگاه شِیراز(حکومتی) طِی اعلامِیه‌هاِی که در سطح وسِیع در دانشگاه شِیراز پخش شده است اعلام کرده‌اند که ازروز(شنبه) در مسجد دانشگاه شِیراز معتکف خواهند شد. اِین تشکل‌هاِی وابسته که بعضِی از آن‌ها ماهِیت شبه‌نظامِی نِیز دارند، دلِیل اعتکافِ سِیاسِی خود را «هتک حرمت گستاخانه به شهدا، توهِین به مقدسات و اهمال مسئولِین» اعلام کرده‌اند. پس ازبرگزارِی مراسم بزرگداشت روز دانشجو در روزهاِی ۱۶ و ۱٨ آذر در دانشگاه شِیراز که با حضور پرشور دانشجوِیان اِین دانشگاه برگزار گردِید، نگرانِی‌هاِی مجموعه حاکمِیت نسبت به جو دانشگاه شِیراز به شدت افزاِیش ِیافته است و نِیروهاِی وابسته و شبه‌نظامِی درون دانشگاه به همراه مسئولِین دانشگاه شِیراز و نِیز مقامات امنِیتِی استان فارس دست به دست هم داده‌اند تا فعالِین دانشجوِیِی دانشگاه شِیراز را به شدت سرکوب کنند. اِین در حالِی است که خبرگزارِی‌هاِی وابسته و حکومتِی که ِید طولاِیِی در پرونده‌سازِی علِیه دانشجوِیان دارند نِیز با جوسازِی و لجن‌پراکنِی، فضا را به سمت برخورد شدِید با دانشجوِیان دانشگاه شِیراز پِیش مِی‌برند. «رجا نِیوز» و نِیز «شبکه خبر دانشجو» ساِیت خبرِی سازمان بسِیج دانشجوِیِی عملا از برخورد خشن با دانشجوِیان صحبت مِی‌کنند. به گزارش شبکه خبر دانشجو معاون سِیاسِی امنِیتِی استاندار فارس در دِیدار با دانشجوِیان بسِیجِی گفته است: «در روش تاکتیکی، باید به صورت تشکیلاتی عمل کنید و ابتدا با مشورت و در مرتبه بعد با عمل بتوانید بیشترین سود و کمترین ضرر را داشته باشید.» وِی همچنِین با اشاره به جلسه سخنرانِی علِی لارِیجانِی در دانشگاه شِیراز، که با اعتراض شدِید دانشجوِیان اِین دانشگاه همراه بود، گفت: « انتظار ما این بود که دانشجوی دشمن شکن فضای تالار را دست بگیرد تا دانشجویان افراطی و دشمنان نتوانند از این شور و هیجان فضاسازی کنند.» همچنِین بنا گزارش همِین خبرگزارِی، نِیروهاِی بسِیج در اِین جلسه به حداِیق معاون سِیاسِی امنِیتِی استاندارِی فارس گفته‌اند: « ما دانشجویان از حق خودمان نمی گذریم و خواهان برخورد قانونی و قاطع شورای تامین با این افراد هستیم... اگر با این مجرمین برخورد نشود مسامحه کرده اید چرا که این افراد با توهین از خط قرمز ارزش ها عبور کرده اند... توهین به ولایت فقیه، توهین به ساحت مقدس حضرت رسول الله می باشد و ما از آن نمی گذریم». پاِیگاه خبرِی رجانِیوز که نزدِیکِی زِیادِی با احمدِی‌نژاد و روزنامه کِیهان دارد، متن بِیانِیه‌ِی بسِیج دانشجوِیِی دانشگاه شِیراز که فعالان دانشجوِیِی را تهدِید به قتل کرده‌اند را منتشر کرده است و گزارش داده است که نِیروهاِی بسِیج دانشجوِیِی در دِیدار با مقامات استاندارِی فارس جهت برخورد با دانشجوِیان اولتِیماتوم سه‌روزه‌اِی صادر کرده‌اند. فشارهاِی بر روِی دانشجوِیان دانشگاه شِیراز در حالِی رو به افزاِیش گذاشته است، که رسانه‌هاِی اصلاح‌طلب در اِین مورد سکوت معنادارِی را پِیش گرفته‌اند و عملا همسو با حاکمِیت، شراِیط را براِی اِیجاد سنارِیوِیِی دِیگر در دانشگاه شِیراز مهِیا مِی‌کنند. اعتراضات نِیروهاِی بسِیج بِیشتر به مراسم ترِیبون آزاد که در روز ۱٨ آذر در دانشگاه شِیراز برگزار شد، برمِی‌گردد. در اِین مراسم، هِیچ‌گاه به شهدا توهِین نشد و ماجراِیِی که نِیروهاِی بسِیج به عنوان توهِین به شهدا از آن ِیاد مِی‌کنند اِین است که ِیکِی از دانشجوِیان در صحبت‌هاِی خود با اشاره به کوبِیدن سر ِیکِی از دانشجوِیان در دانشگاه تهران به نرده‌ها در مراسم ترِیبون آزاد اِین دانشگاه گفت: «دانشجوِیِی که سر وِی را به نرده‌ها کوبِیدند، دوست من بود و فرزند شهِید است... چرا مدعِی هستِید که به شهدا احترام مِی‌گذارِید و به استخوان‌هاِی آن‌ها احترام مِی‌گذارِید اما استخوان‌هاِی فرزندش را مِی‌شکنِید؟» جالب توجه است که تمامِی ساعات ترِیبون آزاد توسط دوربِین‌هاِی دانشگاه فِیلمبردارِی شده است و روابط عمومِی دانشگاه شِیراز مِی‌تواند جهت شفاف‌سازِی اِین فِیلم‌ها را نماِیش بدهد اما به دلِیل همدستِی مسئولان دانشگاه با نِیروهاِی سرکوبگر تا کنون چنِین اقدامِی صورت گرفته است. همچنِین تعدادِی از فعالان دانشجوِیِی اعلام کرده‌اند، فِیلم کامل تجمع دانشجوِیان را در اختِیار دارند که ظرف چند روز آِینده آن را در اختِیار خبرگزارِی‌ها خواهند گذاشت. اما آنچه که نِیروهاِی بسِیجِی از آن به عنوان توهِین به مقدسات ِیاد مِی‌کنند، چِیزِی جز انتقاد به رهبرِی نبوده است که متن آن قبلا در اختِیار رسانه‌ها قرار گرفته است و فِیلم آن نِیز موجود است. ِیکِی از دانشجوِیان در اِین مراسم در انتقاد به رهبرِی گفته بود: «اگر آِیت‌الله خامنه‌اِی دِیکتاتور نِیست، چرا اجازه داده نمِی‌شد در مورد وِی نظرسنجِی کنِیم. اگر خامنه‌اِی پِیرو امام علِی است، چرا در سفر وِی به استان فارس اِین همه رِیخت و پاش و تشرِیفات وجود داشت» اِین دانشجو که برادرش در جنگ شهِید شده بود، همچنِین گفته بود که: «برادر من براِی خامنه‌اِی شهِید نشد، بلکه در راه آزادِی و وطن شهِید شد.» تعدادِی از فعالان دانشجوِیِی در شِیراز معتقدند که در مراسم ترِیبون آزاد دانشگاه شِیراز به رهبرِی انتقاد شده است و اگر قرار است به خاطر اِین انتقادات، آن‌ها سرکوب شوند، مقامات ارشد نظام و از جمله شخص رهبرِی باِید پاسخگو باشد. به نظر مِی‌رسد دستاوِیزهاِیِی نظِیر توهِین به مقدسات و شهدا سرپوشِی بر پروژه سرکوب دانشجوِیان دانشگاه شِیراز باشد که امسال به شکل جسورانه‌اِی مراسم روز دانشجو را برگزار کردند. «جامعه اسلامِی دانشگاه شِیراز» نِیز با انتشار اعلامِیه‌اِی خواستار برخورد مسئولان دانشگاه شِیراز با فعالان دانشجوِیِی اِین دانشگاه شد. در قسمتِی از اِین بِیانِیه آمده است: « سوگمندانه باِید گفت که روز ۱٨ آذر دامن دانشگاه شِیراز به لکه‌ِی ننگ فحاشِی و هتاکِی آلوده گردِید که جز به آب مجازات و تادِیب قانونِی شسته نخواهد شد.» همچنِین قرار است در مراسم اعتکاف سِیاسِی نِیروهاِی بسِیج «عماد افروغ» حاضر شود و براِی آن‌ها سخنرانِی کند که اِین مطلب نشان مِی‌دهد که پروژه از طرف مقامات ارشد جمهورِی اسلامِی آب مِی‌خورد

Friday, December 12, 2008

اخبارزندانیان سیاسی//تهدیدبه قتل دانشجویان مبارز شیراز// بیانیه دانشجویان لیبرال

۱-ابوالفضل جهاندار به مرخصی امد. اقای جهاندار که از درد کمر رنج می بردد 27 ماه از حبس خود را گذرانده و فقط 3 ماه دیگر از دوران حبس غیر قانونی اش باقی مانده است و باید مرخصی او متصل به ازادی شود. کمر درد اقای جهاندار به دلیل شکنجه هایی است که در 209 دیده است.شایان ذکر است که سعید درخشندی که به 3 سال زندان محکوم گردید و فقط 8 ماه از حبس غیر قانونی اش باقی مانده ،هنوز از حق قانونی مرخصی استفاده نکرده است.2-52 زندانی: پنجاه و دو نفر از کسانی که اول اذر ماه در بهشت زهرا بازداشت شدند ،هنوز در انفرادی های 240 نگهداری می شوند. در هر سلول 3-4 زندانی نگهداری می شود. شبکه ی کانال یک که این شهروندان را به تظاهرات دعوت کرد و از برنامه ی خود به جنبش ما هستیم تعبیر می کند در باره ی این زندانیان سکوت کرده است!3- ان پنج زندانی: 5 تن از زندانیان بازداشتی در میتینگ 16 اذر را به بند 7 زندان اوین منتقل کردند.گفته می شود تعداد این زندانیان بسیار بیش از این رقم است.4- شرایط اقای بروجردی نا مناسب گزارش شده است.این زندانی از سوی زندان بانان زندان یزد مورد اهانت و تحقیر قرار می گیرد و مکالمات تلفنی اش محدود شده است.5- پس از گذشت یک ماه از برگزاری دادگاه اقای احمد دانش پذیر،هنوز حکمی برای او صادر نشده است. این زندانی مدت یک سال است که در بازداشت به سر می برد.دادگاه انقلاب و بازجو های وزارت اطلاعات اصرار دارند که او را مرتبط با مجاهدین خلق معرفی کنند . در حالی که او با صراحت گفته است که از پادشاهی پارلمانی حمایت می کند. 6- اقای عزیزی از زندانبانان دهه ی 60 و از شکنجه گران،حمید رضا محمدی را تهدید کرد. او این زندانی را فقط به دلیل این که مو هایش را کوتاه نکرده است به انفرادی انداخت و به او گفت که در دهه ی 60 دماغ خیلی ادم های گنده تر از او را به خاک مالیده است.
خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی – درپی برگزاری تجمع پرشکوه دانشجویان مبارز دانشگاه شیراز در 18 آذر ماه که طی آن نابسامانی ها ی ناشی از حاکمیت غیردمکراتیک درکشور به چالش کشیده شد از سوی بسیج دانشجویی دانشکده مهندسی این دانشگاه با صدور بیانیه ای تحت عنوان «بیایید طی یک عملیات دسته جمعی بمیریم» دانشجویان معترض به وضع موجود کشوررا تهدید به قتل کردند. بخش هایی ازاین بیانیه که اعتراض دانشجویان به مدیریت سیاسی کشور را توهین به مقدسات خواندند چنین است-حرفم را با مسئولینی شروع می کنم که دعوت خواب زمستانی را در پاییز لبیک گفته و دانشجویانی که مدعی مذهب و پاسداری از خون شهدا هستند اما خود را مصداق متحجران گوشه نشین در مسجد کرده اند…من فقط یک سوال از ایشان دارم! آستانه تحمل شما کجاست؟ باید چکارتان بکنند تا خم به ابرو بیاورید؟ در این دانشگاه مکرر دیدید که به تمام مقدسات حداقل زبانیتان توهین شد و دمی برنیاوردید-حرف دومم با کسانی است که خود را خط امام می نامند اما از آرمانهای او و نائب برحقش فاصله ها دارند.امامی که وقتی از رادیو شنیدند زنی می گوید: زهرا الگو هزار و چهارصد سال پیش بودند و الگوی امروز ما اشین است!!! فرمودند مصاحبه شونده و مصاحبه کننده و کارگردان هر سه مرتد هستند. تحقیق کنید اگر قصدی در مصاحبه بوده هر سه را اعدام کنید!!!-و اما آن گروه اقلیت روباه صفت و پرتزویر که با جنجال و هیاهو فضای علمی و فکری دانشگاه را شبیه میدان تره بار کرده اند و بدون هیچ دلیل منطقی و مستدل می خواهند دانشگاه را به آشوب بکشانند ...بدانند که ماه همیشه پشت ابر نمی ماند و چهره واقعی شما به زودی برای همه مشخص خواهد شد ( هرچند باد صحبت با تلویزیون های منافقین و آمریکایی هر ابری را کنار زده است)اما کلام آخر: اگر تمام مسئولین هم ساکت بنشینند ما با تمام وجود پیرو خط رهبری خواهیم بود اما در این کربلا دیگر حسین بن علی به قتلگاه نخواهد رفت.
اعتراض لیبرالها به قتل مرزبانان به دست گروهک تروریستی جندالله
اخیرا گروهک تروریستی و بنیادگرای جندالله که اسلام سیاسی در نسخه وهابیش را نمایندگی می کند، پس از به گروگان گرفتن 16 مأمور نیروی انتظامی به جز یک نفر تمامی گروگانها را به قتل رسانده است. جندالله پیش از این موکداً اعلام می کرد که تنها به قتل کسانی دست می زند که آنان را مزدوران حکومت اسلامی می نامد و مدعی بوده دستشان به خون مردم بلوچ آلوده است.جدا از نادرستی چنین گزاره ای برای ترور افراد، چنانکه در خبرها آمده است تمامی یا اکثریت این گروگانها سربازان وظیفه بی گناهی بوده اند که از بد حادثه مجبور به گذراندن خدمت سربازی در منطقه بلا خیز سیستان شده اند ، سربازانی که نه تنها دلبسته حکومت ایران نبوده اند بلکه یقینا اکثرشان چون اکثریت مردم ایران منتقد این حکومت بوده اند، که اگر از نزدیکان حکومت بودند مجبور به خدمت در آن منطقه نمی شدند. این گروهک منحط وهابی مرتبط با القاعده و شبکه های قاچاق مواد مخدربا قتل فرزندان بی گناه ایران خط بطلان پررنگی بر ادعاهای دروغین خود مبنی بر مبارزه برای آزادی ایران کشیده است.ادعایی که پوچی آن از ابتدا معلوم بود و تنها برای آن دسته از حامیانشان که این قاچاقچیان تروریست را جنبش مقاومت مردمی ایران می خواندند خوراک فراهم می کرد. ما دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای تهران اعتراض خود را به آن دسته از رسانه های ارتباط جمعی که با پوشش رسانه ای به اخبار این گروهک تروریستی وانجام مصاحبه های اختصاصی با رهبر آن به صورت غیرمستقیم به آنان کمک می کردند اعلام می کنیم.کجایند رسانه هایی که می کوشیدند از این بن لادن وطنی ماندلایی بسازند و با بیشرمی تمام او را رهبر جنبش مقاومت مردمی ایران می نامیدند؟چرا آنان به این سبعیتی که روی حیوانات وحشی را نیز سفید کرده است پوشش خبری کافی نمی دهند؟آیا مبارزه با جمهوری اسلامی مجوزی می شود برای گذشتن از هر خط و مرز اخلاقی و انسانی که یک روز رهبر آدمکشان را رهبر جنبش مقاومت مردمی ایران بخوانید و روز دیگری فردی را نماینده جنبش دانشجویی دموکراسیخواه ایران معرفی کنید که کودکان را در کرستان می رباید و فدیه اش را به دلار می ستاند تا آن را خرج مبارزات ضدآمریکاییش کند ؟ این توشه های بلاهت را کجا اندوخته اید و این کوله های حماقت را به کجا می برید؟ ما دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای تهران اعتراض خود را به بی کفایتی و بی درایتی مسئولانی که به جای دفاع از منافع ملی ایرانیان و تأمین آرامش و امنیت آنان مدام به لفاظیهای بیهوده مشغولند اعلام می داریم.ما از آنان می خواهیم به جای آنکه منابع ملت ایران را صرف حمایت از گروههای تروریستی در لبنان و فلسطین و عراق و افغانستان نمایند، به جای آنکه منابع ملت ایران را صرف حمایت بی فایده از دولتهای پوپولیست ضدآمریکایی در آمریکای جنوبی نمایندد، به جای اینکه منابع ملت ایران را صرف تهدید دولتهایی در منطقه کنند که اگر درست بنگریم یگانه متحد استراتژیک ما در این منطقه هستند ، منابع ملت ایران را در جهت دفاع از منافع ملی ایران، رشد و توسعه و آبادانی مناطق محروم و برخورد قاطع با گروهکهای تروریست مصرف کنند. اما دریغ و درد که یقین داریم اعمال غیر انسانی جندالله تنها سیکل معیوب خشونت در منطقه را پایدارتر می سازد و برخوردهای غیرانسانی عمال حکومت در قبال مردمان بی گناه و محروم منطقه را بیشتر دامن می زند. ما همچنین به بعضی قدرتهای فرامنطقه ای که نسبت به حمایتشان از امثال این گروههای تروریستی در جهت آشوب افکنی و تجزیه ایران مظنونیم هشدار می دهیم که بدانند ایران با تاریخی چند هزار ساله کشوری نیست که بتوان آن را تجزیه کرد . دولتها آمده اند و رفته اند و می آیند و می روند؛ ایران و ایرانی اما مانده است و می ماند.اعتبار سیاسی در اذهان ملتها به دشواری کسب می شود اما به سادگی از کف می رود.همچنان که پس از حادثه 28 مرداد اعتبار به کف آمده در بیش از یک قرن دولت آمریکا به عنوان دولتی آزادیخواه در اذهان ملت ایران نابود شد و نیم قرن طول کشید تا دوباره به کف آید ، اعتباری که اکنون بر اثر عملکرد ناصواب جمهوری اسلامی به کف آمده نیز به طرفه العینی دود می شود و به هوا می رود.بنا براین بهتر است در قبال حوادث ایران رویکردی مسئولا نه تر و مدبرانه تر داشته باشند و و به جای این شیطنتهای ناشیانه، از جنبش دموکراسی خواهانه ملت ایران حمایت نمایند که ایرانی آزاد و امن، بهترین دوست آنان در منطقه خواهد بود. در پایان ، ما قتل مظلومانه این سربازان را به خانواده های آنان تسلیت گفته و آرزومندیم که مجرمان این جنایت وحشیانه به سزای اعمال خود برسند.
دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای تهران

بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد به مناسبت برگزاری مراسم روز دانشجو

آزادنا:مراسم پر شور و با شکوه روز دانشجو با عنوان"دانشگاه، فریاد آزادی" در صحن دانشکده فنی دانشگاه تهران و با حضور گسترده دانشجویان برگزار شد. جمع گسترده ای از دانشجویان دانشگاههای آزاد نیز ضمن حضور پرشور در این مراسم با صدور بیانیه ای اعتراض و انتقاد خود را نسبت به نقض حقوق بشر و نبود آزادی های آکادمیک، مدنی و سیاسی در دانشگاه های کشور اعلام کردند. متن کامل این بیانیه که توسط نماینده دانشجویان دانشگاه آزاد در مراسم روز دانشجو قرائت شد، به این شرح است:
پائیزی دیگر و آذری دیگر فرا رسیده است و اکنون نوبت ماست که در میانه آذر و در واپسین روز های خزان بهاری دیگر بیافرینیم.دانشگاه این اولین صف مبارزه علیه استبداد و این آخرین سنگر دفاع از آزادی علی رغم تمامی رنج ها و سختی هایی که در طول تاریخ این سرزمین بر آن رفته است زنده است وز نده نیز خواهد ماند. مادانشجویان دانشگاه آزاد نیز درکنار دیگر یاران دبستانی مان هستیم و اعلام می داریم که:
1-با گذشت حدود 30 سال از انقلاب اسلامی و روی کارآمدن دولت نهم روند سرکوب جامعه مدنی از جمله دانشجویان ، زنان ، معلمان ، کارگران ، مطبوعات و ...سیری صعودی گرفته و علیرغم تمام شعارهایی که مبنی بر صلح و دوستی ومهرورزی از تریبون های رسمی نعره زده می شود آزادی به رویایی دست نیافتنی تبدیل شده است که تنها راه رسیدن به آن ایستادگی و مقاومت و مداومت در آن می باشد . سیاست سرکوب و ایجاد امنیت قبرستانی ، که در دستور کار دولت نهم قرار گرفته است هر گز نخواهد توانست صدای اعتراض را در جامعه ما خاموش کند ، کما اینکه اجتماع امروز ما دانشجویان این را ثابت می کند.
2 – تبعیض علیه نیمی از جامعه و سرکوب خاموش زنان تحت هیچ عنوانی پذیرفتنی نیست و به واقع محروم کردن کشور از نیم از توانمندی های خویش می باشد. تبعیض و تفکیک جنسیتی که اینک در دانشگاه ها ی سراسری اعمال می شود امری است که سال هاست در دانشگاه آزاد وجود داشته است . مد عیان اخلاق که داعیه دفاع از دختران این سرزمین را دارند کوس رسوایی شان را به یاد آورند که چگونه در ماجرای دانشگاه زنجان و همچنین وزیر فوق دیپلم دولت نهم گوش فلک را کر کرد. جنبش زنان که در معرض شدیدترین سرکوب ها قرار داشته و دارد همواره روش های جدید مبارزه و مقاومت مدنی را به رخ کشیده است که از این حیث می تواند الگویی برای سایر بخش های جامعه مدنی باشد.
3 – گرچه سیاست های نادرست اقتصادی دولت نهم بر عالم و آدم پوشیده نیست و تورم و بیکاری و فقر گسترده گواه بر این مدعاست. آنانی که روزی شعار آوردن نفت بر سر سفره مردم می دادند گویا دیگر صدای فقر را نمی شنودند. آنچه مسلم است آنکه ایران امروز نیاز به یک جراحی اقتصادی دارد و آن نیز چیزی جز حذف و هدفمند کردن یارانه ها نیست . هیچ دولتی در جهان این قدر ابلهانه به توزیع و دود کردن ثروت ملی نمی پردازد. صندوق ذخیره نذری که باید پشتوانه اقتصاد می بود از بذل و بخشش آقایان و سوء مدیریت ایشان خالی شده است و کفگیرش مدت هاست که به ته دیگ خورده است. در این میان پرداخت نقدی یارانه ها بیش از پیش انتخاباتی بودن این طرح را بیان می دارد و امری است که باید از آن پرهیز شود.
4- عدم توانایی در دفاع از حقوق ملت ایران در عرصه جهانی و ضعف حاکمیت در احیای حقوق شهروندان ایرانی از جمله نقاط تاریک این 30 سال است. ادعای نامشروع شیخ نشین ها پیرامون جزایر3گانه و خلیج فارس، کم شدن سهم ایران از دریای مازندران به 13 درصد و عدم توانایی کافی در بهره برداری به موقع از منابع مشترک نفتی و برخورد غیر انسانی اعراب با شهروندان ایرانی ناتوانی حاکمیت را در حمایت از حقوق ارضی و ملی مردم ایران به وضوح نشان می دهد.
5 – واما انتخابات ریاست جمهوری در پیش است و فرصت طلبان اخراج شده از قدرت که امتحانشان را پس داده اند در صدد سوء استفاده از نارضایتی موجود هستند و می کوشند تا بدون دادن برنا مه ای مدون و مشخص و تنها با ایجاد شور و هیجان به قدرت باز گردند. اینان روزی شعار ایستادگی همچون شمع سر دادند و روز دیگر صحبت از تدارکاتچی بودن به میان آوردند. اکنون نیز با پر رویی تمام شکست اصلاحات را نه بز دلی خویش که تند روی مطرح می کنند. آری قدرت آن قدر شیرین است که دانشجو را می توان به پایش فدا کرد ، ولی ما دانشجویان ضمن اینکه کسانی را که به یاری دانشجویان پرداختند فراموش نخواهیم کرد اعلام می داریم که دیگر جانب احزاب و افرادی که به دریوزگی قدرت می پردازند را نخواهیم گرفت ورنگ حنایشان را با ور نخواهیم کرد.
اکنون وضعیت کشور و به خصوص اوضاع اقتصادی آن نابه سامان است . کشور با حاکمیتی فرقه ای رو به روست که برای تو جیه عملکرد نا صواب خویش از هیچ کاری ابا ندارد. سرکوب و اعدام ، سلب اختیار و قدرت انتخاب از مردم و دست اندازی به اعتقادات مردم و تر ویج خرافه گرایی و ... نمونه ای از این توجیه های نا بخردانه می باشد. در این بین لزوم توجه دانشجویان به وجوه مشترک خود که بیش از پیش احساس می شود باید مد نظر قرار گیرد و دانشجویان در یک صف به مبارزه علیه استبداد و دیکتاتوری بپردازند.
ما داشنجویان دانشگاه آزاد نیز در کنار دیگر دوستانمان خواهیم بود و همانطور که در سال گدشته نیز نشان دادیم همراه با این عزیزان در روشن نگاه داشتن شعله مبارزه از هیچ کوشش دریغ نخواهیم کرد.
جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد

Wednesday, December 10, 2008

مهندس طبرزدي دبيركل جبهه دمكراتيك ايران: امروزمشكل اصلي مردم ايران حاكميت است


خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي- مهندس حشمت اله طبرزدي دبيركل جبهه دمكراتيك ايران درگفتگو با شبكه راديو تلويزيوني صداي آمريكا به پرسش هاي اين رسانه درمورد مسايل جاري ايران پاسخ گفت متن اين گفتگو بدين شرح است
چالنگي (مجري مصاحبه): باتوجه به اظهارات آقاي رفسنجاني وبطوركلي اوضاعي كه درايران حاكم است مساله ارتباط با آمريكا چطور قابل حل است
مهندس طبرزدي : اكنون مساله اصلي براي مردم ايران تورم ، گراني مشكلات اقتصادي و سركوب هايي است كه متاسفانه حاكميت عليه مردم اعمال مي كند. گرچه مساله ارتباط با امريكا مساله اي فوق العاده مهم است اما امروزمشكل اصلي مردم ايران خود حاكميت است. اينكه هرازچند گاهي آقاي رفسنجاني يا ديگر عوامل حكومت سعي مي كنند كه مسايل خارجي به ويژه درارتباط با آمريكا را بيان كنند از ديد ما اين يك نوع فرافكني است. يعني وقتي كه خود آقاي رفسنجاني دردرون حكومت مشكل جدي دارد ودرون حاكميت حرفش را نمي خوانند به ويژه جناح آقاي احمدي نژاد، يا برعكس جناح دولت مي بيند كه با مشكل عديده روبروست اين همه وعده و وعيد آقاي احمدي نژاد به مردم داد ولي الان سفره هاي مردم خالي تر شده، جنبش دانشجويي به خاطرسركوب راديكال ترشده ، مطالبات اجتماعي مسايل زنان و ... هست اينها وقتي اين مشكل را نمي توانند حل كنند با اين چالشها درماندند سعي مي كنند مسايل را به بيرون ارتباط بدهند. براي اينكه وانمود كنند كه ريشه مشكلات جمهوري اسلامي در بيرون هست درصورتي كه ريشه مشكلات در درون هست. به اعتقاد ما هرگاه دولت جمهوري اسلامي و يا هرحاكميت ديگر بتواند ازطريق گفتگو با مردم خودش مشكلات را حل كند وبررسي كند ان شكاف عظيم كه بين حاكميت و مردم ايجاد شده چگونه آنرا مي تواند پركند آن وقت نوبت به اين مي رسد كه اين حاكميت چگونه مي تواند با دنيا مذاكره كند. دولتي كه با مردمش جزسركوب و بگيرو ببند و ايجاد وحشت ، سانسور، فقر و ايجاد تبعيض و نابرابري رويكردي ندارد اين حاكميت نمي تواند با دولت خارجي به ويژه آمريكا به گفتگو بنشيند و ازديدگاه من اكثريت مردم چنين انتظاري هم ازاين حاكميت ندارند.مردم مي گويند اگريك حكومت برسركارباشد كه به صورت دمكراتيك باشد در آن صورت مساله مذاكره با آمريكا مساله بسيارراحت خواهد بود.چالنگي : آخرين خبرها درمورد وضعيت زندانيان سياسي چيست؟مهندس طبرزدي : اين بحث مطولي است كه كوتاه اشاره مي كنم. آقاي حميد رضا محمدي به خاطر اينكه موهايش را كوتاه نكرد فرستادنش سلول انفرادي ايشان 11 سال زندان دارد (به اتهام اقدام عليه امنيت ملي )كه الان 4-5 سال زندان است. دربند 350 فقط به خاطراينكه آقاي فلاحي زاده صارمي و ظهورنبوي نرفتند نمازجماعت شركت كنند ملاقاتشان را قطع كردند. آقاي ابوالفضل جهاندار كمر درد دارد ايشان دوسال پيش در209 اوين دچاركمردرد شد. الان زندان مي گويد هزينه كمردرد با خودت هست به ما ربطي ندارد. ايشان رابا آقاي درخشندي باهم دستگيركردند. آقاي بروجردي كه متاسفانه آگاهيد كه ايشان رابه زندان يزد فرستادند. متاسفانه اينها آنهمه دم ازاسلام و قانون مي زنند و هروقت كم مي آورند مي گويند كه ما تعهد شرعي داريم كه چنين و چنان نكنيم ولي الان يك آيين نامه اي كه سازمان زندانها دارد كه براساس آن بايد تفكيك جرايم صورت بگيرد يعني مثلا زنداني سياسي را دركنارزندانيان خطرناك نفرستند اما اين را اجرا نكردند اصانلو، ماسوري ، بنازاده ها ، كهندل را فرستادند رجايي شهرهاناعبدي و صفارزاده را تبعيد كردند، هاشم شاهين نيا و سعيد شاه قلعه رافرستادند بوشهر. متاسفانه اتفاق بدي افتاد و يك مبارز به اسم علي كرم زاده يا درويش حدود 30 -40 روزپيش درخرامه فارس كشتند وانداختند درباغ هاي آن منطقه و انگشت اتهام به سمت سپاه آن منطقه هست . فرزاد كمانگرهم وضعش مشخص است آقاي اكبرلهكستاني يك آذري زبان هست كه فقط به جرم اينكه 3 سال پيش از آقاي احمدي نژاد انتقاد كرداو را به زندان انداختند واين مساله مفصل هست ...چالنگي : يك دانشجو در دانشگاه شيراز دربرابر لاريجاني به صراحت مي گويد شما قانوني نيستيد و به صراحت مي گويد من از آقاي احمدي نژاد متنفرم. اين تفسيرش چيست
مهندس طبرزدي: با توجه به اينكه سياست سركوب آقاي احمدي نژاد دراين سالها تشديد شده و به دليل فشارهاي اقتصادي و اجتماعي كه برمردم هست در واقع دانشجوها و جنبش دانشجويي راديكال ترمي شود بطورمثال اگربرفرزندتان مدام فشاروارد كنيد اين يك جايي به ضد خودش تبديل مي شود. اين فشارهايي كه جمهوري اسلامي بر جنبش دانشجويي وارد كرد امروز اين جنبش به عنوان آوانگارد و پيشتاز مبارزات اين فشارها را بر مي گرداند به حالت اعتراض...چالنگي:آيا اين نشان دمكراسي نيست كه يك دانشجو مي تواند روبروي رييس مجلس بگويد شما قانوني نيستيد؟
مهندس طبرزدي: خيراين دمكراسي نيست چون دانشجو كه الان اين اعتراض را مي كند مي داند كه 4روزديگرنه يك ماه ديگربايد برود زندان اوين يا عادل آباد شيراز و... اما درهمين دو سه روز گذشته بيش از2500 دانشجوي دانشگاه شيراز جمع شدند و درجواب حراست دانشگاه كه دانشجويان را تهديد كرد و گفت حراست شمشير را از رو بسته و اگر شما بخواهيد ميتينگي برگزار كنيد برخورد مي كنيم دانشجوها باصداي بلند اعتراض كردند و گفتند كه ما هم شمشير را از رو بستيم . بيش از 2-3 هزاردانشجو دردانشگاه تهران تجمع كردند و گفتند مرگ برديكتاتور دانشجوهاي دانشگاه بوعلي همدان تجمع كردند اينها مجبورشدند گازاشك آوربزنند. دردانشگاه زنجان هم دانشجوها گفتند كه زندان اوين دانشجو مي پذيرد! امروزاين حالت اعتراض حالتي است كه دانشجو مي داند مثلا هفته گذشته 4 دانشجوي دانشگاه علامه تحصن كردند به صورت مسالمت آميز فقط براي اينكه بروند سركلاس بنشينند آنها رابردند زندان اوين، بنابراين وقتي دانشجو اعتراض مسالمت آميز مي كند، حرف مي زند، نقد مي كند او را به زندان اوين مي برند و پس زندان اوين به تعبيرآقاي خميني شده دانشگاه(چون دانشجو مي برند انجا) اين چيزي ندارد از دست دهد اين اعتراضي است كه جنبش دانشجويي دربرابر عملكرد رژيم درپيش گرفته و اين نه به عنوان دمكراسي بلكه حركت اعتراضي است

Tuesday, December 9, 2008

خروش جنبش دانشجویی در دانشگاه شیراز//16 آذر روز ماست!

پیام دانشجو:جنبش دانشجویی در دانشگاه شیراز خروشید.ان ها که باور ندارند باور کنند. ان ها که نا امید شده بودند امید وار شوند. ان ها که ترسیده بودند از خانه به در شوند. ان ها که رادیکال و پوپولیستمان می خواندند یاد بگیرند. ان ها که تز اصلاحات از درون را تجویز می کردند پند بگیرند. ان ها که دشنه تیز کردند غلاف کنند. ان ها که سرکوب کردند از غصه بمیرند. بار دیگر جنبش دانشجویی پیشتاز شد. بار دیگر دانشجو خروشید. روح زمان بر امد. سکوت ملت شکست. سرکوب و تحمیل زور و فقر بر خلاف خواست دیکتاتور اثر گذاشت. درود بر دانشجو. درود بر ازاد زنان و ازاد مردان. درود بر سوسیالیست. درود بر لیبرالیست. درود بر کرد . درود بر بلوچ. درود بر تحکیمی. درود بر برابری طلب. درود بر کارگر. درود بر زنان و درود بر دموکراسی خواهان. درود بر همه ی کسانی که از ظلم حکومت دینی به فغان امده اند. درود بر سه دانشجوی شهید. قند چی و بزرگ نیا و شریعت رضوی. درود بر ۱۸ تیر. درود بر اکبر محمدی و عزت ابراهیم نژاد و درود بر بهروز جاوید تهرانی و درود بر جبهه ی متحد دانشجویی وارث ۱۸ تیر . درود بر جبهه ی بزرگ سکولار و خواهان تغییر رژیم خود کامه.گزارش زیر را بخوانید تا باور کنید. انگار ۱۶ اذر را هوای دگر امد:
تجمع بزرگ دانشجویان دانشگاه شیراز با جمعیتی بالغ بر 2500 نفر برگزار شد:
بنا به فراخوان فعالان دانشجویی دانشگاه شیراز، درروزدوشنبه(18 آذر) تجمع پرشور دانشجویان این دانشگاه با جمعیتی بالغ بر 2500 نفر و در پردیس ارم برگزار گردید. در ابتدای این تجمع نیروهای حراست با حمله به دانشجویان قصد داشتند، سیستم صوتی و دستگاه‌های آمپلی فایر را مصادره کنند که با واکنش شدید دانشجویان مواجه شدند. نیروهای حراست که مشخص بود از بیرون دانشگاه آورده شده بودند، چند تن از دانشجویان را مضروب کردند و یکی از سه پایه‌های باند‌های سیستم صوتی را دزدیدند. در این هنگام دانشجویان یکصدا فریاد می‌زدند که «پینوشه، پینوشه؛ ایران شیلی نمیشه، 18 آذر ما، 18 تیر میشه» و «حراست، حراست، خجالت خجالت». یکی از دانشجویان اعلام کرد که اگر یک مو از سر یکی از دانشجویان دانشگاه کم شود، حادثه‌ای نظیر 18 تیر به وجود خواهند آورد.
پس از این که نیروهای حراست موفق نشدند، سیستم صوتی دانشجویان را از کار بیندازند. دانشجویان در میدان پردیس حلقه زدند و سرود «یاردبستانی من» و نیز «حرکت از این بیش شتابان کنید» را خواندند. پلاکاردهایی در دست دانشجویان بود که روی آن‌ها نوشته شده بود: «دانشگاه پادگان نیست»، «روشن از ایمان به طلوعی غریب، چوبه‌ی اعدام چراغان کنید»، «نه به جنگ، نه به استبداد»، «آزادی دانشگاه، آزادی جامعه»، «گر تیر و فتنه بارد، جنبش ادامه دارد»، «Live free or die»، «دانشگاه آخرین سنگر آزادی»، «دانشگاه زنده است» و...
این مراسم که با عنوان «آزادی دانشگاه، آزادی جامعه» راس ساعت 11:30 آغاز شده بود، پس از شعار دادن و سرودخوانی وارد فاز تریبون آزاد شد. اولین دانشجو از برخورد حراست دانشگاه و حمله به دانشجویان به شدت انتقاد کرد و گفت: «حاکمیت سعی دارد روز دانشجو را نیز حکومتی کند. و به این ترتیب هرگونه مخالفت را از جنبش دانشجویی حذف کرد». نفر بعدی نسبت به سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد به شدت انتقاد کرد و صحبت‌های خود را به سیاست‌های اقتصادی و نیز برخورد سرکوبگرانه این دولت با فعالان دانشجویی و مدنی اختصاص داد.
یکی دیگر از دانشجویان در مورد جنبش دانشجویی و شرایط آن صحبت کرد و گفت جنبش دانشجویی جنبشی آوانگارد و رادیکال است. وی گفت: «آوانگارد کیست؟ ما آوانگاردیم. من یک آوانگارد هستم. آوانگارد، یعنی گاردِ بی‌حفاظ و بی‌پوشش، کسی که بدون هیچ سپری در برابر ظلم و ستم می‌ایستد و مبارزه می‌کند، در برابر تندر می‌ایستد، خانه را روشن می‌کند و می‌میرد... اگر آوانگاردیسم و رادیکالیسم تبه‌کاری است، من به شخصه به این تبه‌کاری معترفم.» وی همچنین به دخالت‌های وزارت اطلاعات در امور دانشگاه‌ها و نیز به نهاد شورای عالی انقلاب فرهنگی به شدت اعتراض کرد. از جمله موارد دیگری که این دانشجو به آن پرداخت، بازداشت فله‌ای دانشجویان در 13 آذر 86 و نیز تابستان 87 بود. وی همچنین به بازداشت و حکم فرزاد کمانگر و دیگر معلمان دربند به شدت اعتراض کرد و خواستار لغو فوری احکام همه‌ی فعالان سیاسی و مدنی شد. این فعال دانشجویی که به شدت از طرف دانشجویان تشویق می‌شد، اعلام کرد که «مواردی که ما به آن اعتراض داریم لیستی از خواسته‌های ما نیست که بخواهیم ملتمسانه آن‌ها را از حاکمیت طلب کنیم، بلکه بر سر آن‌ها مبارزه می‌کنیم و تا پیروزی کامل از پای نخواهیم نشست.»
یکی دیگر از دانشجویان گفت: «بحث امروز من در مورد چماق است. یکی از چماق‌ها کارپرور معاون دانشجویی دانشگاه شیراز است. دیگری همین حراست دانشگاه شیراز است که آشکارا به دانشجویان حمله می‌کند. چماق دیگر وزارت اطلاعات و قوه قضاییه است.»
دانشجویی دیگر در سخنان خود گفت: «بنده انتقاد از احمدی‌نژاد و دولت را به راننده‌های تاکسی می‌سپارم. علت سرکوب‌های موجود در جامعه، غیر مردمی بودن نظام حاکم است که سعی در کنترل تمام اجزای جامعه دارد.» وی انتصابی بودن مدیران دانشگاه‌ها را به شدت مورد اعتراض قرار داد و خواستار برکناری کارپرور معاون دانشجویی و ریاست کمیته‌ی انضباطی شد.
یکی دیگر از فعالان دانشجویی صحبت‌های خود را به رهبری اختصاص داد. این دانشجو که از دانشجویان معتقد به روشنفکری دینی بود، گفت: «ما قرار بود نظرسنجی در مورد سطح محبوبیت رهبری در دانشگاه‌ انجام دهیم. هر جور سوال طرح کردیم با آن مخالفت شد و گفته شد که سوال‌های شما علمی نیست. این مطلب در نشریه ما به چاپ رسید و در نهایت بنده بدون احضار به کمیته‌ی انضباطی، به یک ترم محرومیت از تحصیل محروم شدم. من یک سوال دارم. اگر رهبری دیکتاتور نیست چرا نباید در مورد وی نظرسنجی شود؟ رهبر من علی است. اگر رهبری پیرو علی است، چرا در سفر وی به استان فارس این همه ریخت و پاش و تجملات وجود داشت؟ من برادرم شهید شده است. من اعلام می‌کنم که برادرم در راه خامنه‌ای شهید نشده است و در راه آزادی و وطن‌اش جان خود را داده است.» این دانشجو که سیاست‌های رهبری را به شدت مورد انتقاد قرار داد، در دفعات متعدد توسط دانشجویان تشویق شد. وی در نهایت که از هیچ‌کس و هیچ چیز نمی‌ترسد و حقیقت را در هر حال خواهد گفت.
پس از صحبت این دانشجو یکی از دانشجویان اعلام کرد که فعالان دانشجویی دانشگاه شیراز از تمام کسانی که به دلیل فعالیت‌های دانشجویی به کمیته انضباطی احضار شده‌اند، قاطعانه حمایت خواهند کرد. وی از جمله به مورد «یاسر رحمانی» که اخیرا به کمیته انضباطی مرکزی احضار شده است، اشاره کرد و گفت: «در صورتی که کوچکترین برخوردی با وی صورت گیرد، دانشجویان اعتراضات گسترده‌ای را سازمان خواهند داد»
دانشجویی دیگر در مورد قتل‌های زنجیره‌ای صحبت کرد و گفت که این قتل‌ عام‌ها لکه‌ی ننگی است که هیچ‌گاه از دامن حاکمیت پاک نمی‌شود. وی سران ارشد نظام را مسئول این قتل‌ها خواند و گفت حتی مجلس نیز نتوانست آن‌ها را جهت ادای توضیحات احضار کند.
یکی از دختران دانشجو هم در مورد حقوق زنان صحبت کرد و خواستار برابری جنسیتی شد.
در پایان مراسم تریبون آزاد که تا ساعت 16:30 به طول انجامیده بود، یکی از دانشجویان که از طرف برگزارکنندگان این مراسم سخن می‌گفت، اعلام کرد:« از دیروز تا کنون عده‌ی کثیری از دانشجویان به حراست دانشگاه احضار شده‌اند و به آن‌ها گفته شده که دانشگاه شمشیر را از رو بسته است. ما نیز اعلام می‌کنیم که شمشیرمان را از رو بسته‌ایم. اگر یک نفر از دانشجویان به کمیته‌ی انضباطی احضار شود، باز ما تجمع برپا می‌کنیم. به خاطر تحصن آذرماه سال گذشته ما را به کمیته‌ی انضباطی احضار کرده‌اند، ساکت نشدیم. در جریان تحصن یازده روز احضار شدیم باز ساکت نشدیم، بلکه رادیکال‌تر هم شدیم. آنقدر احضار کنند تا ما نبرد مسلحانه پیش بگیریم.» وی همچنین گفت: «از این به بعد جواب هر احضار با یک تحصن داده خواهد شد و فعالان دانشجویی دانشگاه شیراز نه تنها در مسایل دانشگاه شیراز، بلکه در مسایل دیگر دانشگاه‌ها نیز دخالت خواهند کرد.»
دانشجویان در پایان این مراسم دور میدان پردیس با سرود «حرکت از این بیش شتابان کنید» رژه رفتند و همچنین سرود « لا لا دیگه بسه گل لاله» نیز پخش شد.
در نهایت دانشجویان با شعار دادن مراسم را به پایان رساندند.
لازم به ذکر است که پس از اتمام این مراسم، عده‌ای از بسیجیان در مسجد دانشگاه جمع شدند و گفتند: « این دانشجویان به رهبری توهین کرده‌اند و اگر ریاست دانشگاه نمی‌تواند با آن‌ها برخورد کند باید استعفا دهد و ما به صورت کفن‌پوش با آن‌ها برخورد می‌کنیم.»
لازم به ذکر است، مراسم ذکر شده توسط ائتلاف فعالان دانشجویی دانشگاه شیراز برگزار شده بود و دیگر دانشگاه‌های شیراز در برگزاری این مراسم نقشی نداشتند. لذا اخباری که در بعضی از سایت‌ها مبنی بر برگزاری مراسم توسط «دانشجویان سوسیالیست دانشگاه‌های سراسر کشور» درج شده است، کذب محض می‌باشد. «دانشجویان سوسیالیست دانشگاه‌های سراسر کشور» در بین فعالین دانشجویی دانشگاه شیراز حتی یک عضو هم ندارند و این خبر قویا تکذیب می‌شود.
دوشنبه شب، بعضی از فعالین دانشجویی دانشگاه شیراز اعلام کردند که اگر لازم باشد، بیانیه خود را در این مورد صادر می‌کنند.
شانزده آذر روز ماست
درروز یکشنبه ۱۷ آذرماه ۸۷ تشکل دانشجویان اصلاح طلب با برگزاری مراسمی در امفی تئاتر دانشگاه و همچنین صدور بیانیه ای ضمن گرامیداشت روز دانشجو این روز گرامی داشت. این تشکل با پخش تیزری با مضمون جنبش های دانشجویی و فاجعه ۱۸ تیر و پخش فیلم اعتراض وهمچنین انتشار نشریه کویر اندیشه ویژه روز دانشجو، اعتراض خود را نسبت به وضع موجود در دانشگاه ها اعلام نمود. این بیانیه که پیش از پخش فیلم "اعتراض" در آمفی تئاتر دانشکده فنی دانشگاه در جمع انبوه دانشجویان قرائت و توزیع شد به این شرح است:
فصل پیوستن ما نزدیک است
باید آماده شویم
سفری در پیش است
باید از صحراهائی-همه خار
-باید از خارهائی-همه سنگ
-رود می بود و گذشت
باید آماده شویم... باید آماده شویم. . .
اینک 16آذری دیگر، عهد می بندیم که رادیکال تر از قبل ادامه خواهیم داد، دریغا که هر روز بی عمل تر از گذشته و سر در لاک خویش فرو رفته روزگار می گذرانیم و هر چه بیشتر می شویم مصداق این کلیشه که «هر چه پیش آید خوش آید»! این بیانیه ایست علیه تمامی چارچوب ها، علیه تمامی مسخ شدگان و علیه تمامی مستبدان.وضع موجود غیر قابل تحمل است، مناسبات موجود از وضع معیشتی گرفته تا اقتدار و دیکتاتوری حاکم بر دانشگاه ها، چنان ابعاد وسیعی به خود گرفته که آدمی ترجیح می دهد برای راحتی فکر و روان خویش هم که شده دست کم از ذکر فهرست این همه انباشت تهوع آور مصایب نا تمام، بپرهیزد. اندیشمندان اجتماعی برآنند که چنین وضعیتی به ایجاد انگیزه های وسیع در افکار عمومی برای به حرکت درآوردن موتور تحولات و تغییرات منجر خواهد شد؛ اما آیا براستی چنین است؟به 3 سالی که گذشت نگاه کنیم، واقعا دیگر چه اتفاقی باید می افتاد تا افکار عمومی مجاب شود که باید حرکتی را آغاز کرد؟ سرکوب های متعدد دانشجویان و محکومیت های بی دلیل آنان، اعمال فجیع ترین شکنجه ها بر روی ایشان، محرومیت از تحصیل و ستاره دار شدن، سرکوب جنبش کارگری، محکومیت رهبران جنبش کارگری به زندان های طولانی مدت، سرکوب جنبش زنان و صدور حکم های سنگین برای فعالان مدنی، بسته شدن مطبوعات، بازنشسته کردن اساتید دانشگاه، تورم فزاینده 30 درصدی، سرکوب های خیابانی گشت ارشاد و تجاوز به حقوق مدنی شهروندان، جدا سازی های جنسیتی گسترده از دانشگاه تا اماکن عمومی همچون پارک، ولخرجي بی حساب کتاب پول نفت و عدم پاسخ گویی دولت، بحران های متعدد بین المللی از تحریم ها گرفته تا قطعنامه های صادر شده علیه ایران، شکل گیری اجماع جهانی علیه ایران، نابودی صنایع داخلی و به خاک سیاه نشستن کشاورزان، روی کار آمدن وزرای بی لیاقت وعدم ثبات در ساختار دولت و تعویض متعدد وزرا، افزایش بی کاری، فحشا، خودکشی های اقتصادی و...می توان صدها صفحه در این باره نوشت و از لایه های پنهان فجایع ناشی از چنین اقداماتی پرده برداشت. اما چه سود؟ مگر کم نوشته شد در این سالها؟ باری، گویی واقعیت سنگین تر از آن چیزی است که تصور می کردیم:«وقتی جنایت بعد وسیعی پیدا کند، از نظرها پنهان می ماند. هنگامی که رنج ها تحمل ناپذیر شود آدمی دیگر فریادها را نمی شنود. انسانی را حقیر می کنند، انسانی را کتک می زنند، انسانی را گردن می زنند و با دیدن چنین صحنه هایی تنها از هوش می رویم. باری، گویی باید آن جمله معروف را چنین تغییر داد که: هر آنکس با هر آنچه سخت است برخورد کند دود می شود و به هوا می رود!»اکنون وضع چنین است. چگونه می توان با آن مقابله کرد؟ آیا راهی هست که مانع از بسته شدن چشم انسانها به روی فجایع شود؟ از کجا باید آغاز کرد؟ اگر این همه گواهی باشد بر این تئوری که «بدون به راه افتادن موتور کوچک، موتور بزرگ کاری نمی تواند بکند.» و حلقه ی مفقوده ی این انفعال، همچنان دانشگاه است، آنگاه باید از کلی گویی های آوانگاردیسم پرهیز کرد و مستقیما به سراغ تاکتیک ها رفت.ما وارثان سه دهه مقاومت های بی ثمر تشکیلاتی-حزبی، صنفی، پارلمانتاریستی، اصلاح طلبی و در نهایت پراکنده و نامستمر هستیم. از نخستین تجمع سیاسی زنان در روز جهانی زن در اسفند 57 گرفته تا 18 تیر 1378 چرا علی رغم کمیت قابل توجه معترضین، خواسته هایشان تحقق نیافته است؟اگر امروز در دانشگاه، اکثریت با دانشجویان سر به زیر و بی تفاوتی است که به مقررات شبه نظامی آکادمی تن داده اند و الگوی دانشجوی «نمونه» را پیش روی خود قرار داده اند و همگام با توده های مستحیل در متن واقعیت دلقک وار به دنبال ارزش های سخیفی چون مدرک، شغل، تشکیل خانواده، درآمد مکفی و... می دوند، تنها راه برون رفت از بن بست یأس و بی تفاوتی به یک معنا «عمومی کردن مشکلات» است. اگر زمانی این تئوری تجویز می شد که باید مبارزه را از داخل دانشگاه به فضای عمومی منتقل کرد ما می گوییم که بر عکس؛ باید پای همگان را به دانشگاه کشید. صحنه ی نبرد اینجاست. دانشگاه ماحصل استبداد نهفته در جامعه است؛ از توده هایش گرفته تا حاکمان. اگر دانشگاه موتور کوچک مبارزه علیه وضع موجود است، متقابلا موتور کوچک استبداد و دیکتاتوری حاکم بر جامعه هم هست. پس اگر این موتور کوچک سرکوب از کار بیفتد یقیناً می توان گفت موتور بزرگ خود به خود خاموش می شود.اینک ما باید تولید کننده ی دور جدیدی از تئوری های مبارزاتی باشیم که مشخصا به مقابله با سیاست های پدرسالارانه محیط آکادمی برمی خیزد. و این تئوری مشخصا باید از درون دانشگاه -جایی که صحنه ی اصلی مبارزه است- بیرون آید و نه از حاشیه ی روشنفکر نشین و محافظه کار رفورمیست. همان محافظه کارانی که پس از رخداد دوم خرداد، جنبش دانشجویی را بارها و بارها متهم به بدمستی کردند و از آنها می خواستند که اندازه نگه دارند. جامعه ی مدنی ایران باید بداند که یگانه «راه رهایی» از بند زور و سرکوب و دروغ و تزویر، متوقف کردن چرخه ی تولید «شهروند بی آزار» در دانشگاه است. اگر این گفته ی فیدل کاسترو را باور داشته باشیم که «دانشجویان پارتیزان های جدید عرصه ی فرهنگ اند» آنگاه مشخص است که این پارتیزان های نوظهور نیازمند مهمات و نیروی پشتیبانی اند. و این نیرو همان جامعه ی مدنی و افکار عمومی است که باید ندای دعوت ما را جدی بگیرند و به درون عرصه ی نبرد -دانشگاه- وارد شوند.نقل است که در فرانسه قرن 19 بازجویی از «آگوست بلانکی» شورشی پرسید: «شغل تو چیست؟» او جواب داد: «پرولتاریا» و جواب شنید: «پرولتاریا که شغل نیست». بلانکی پاسخ داد: «پرولتاریا شغل اکثریت مردمی است که از حقوق سیاسی شان محروم شدند». به این معنی پرولتاریا نامی بود برای همه کس. اگر «پرولتاریا» در آن روزگار واجد سیاسی ترین معانی بود، اینک و در شرایط سیاست گریزی جامعه ی ما هر مخالف وضع نفرت انگیز فعلی که خواستار درهم شکستن چارچوب های از پیش تعیین شده جامعه -اعم از اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی- است، از هر طبقه ای و در هر جایگاهی باید باور داشته باشدکه تنها یک شغل دارد و آن شغل «دانشجو»است. «دانشجو» اینک نامیست برای همه کس. نامی که اعلام می دارد: «من در حال نبردم». اگر هر یک از افراد جامعه به این باور برسد که «دانشجو» است نه به معنی «دانش»«جو» بلکه سرهم و واجد بار سیاسی و اجتماعی، آنگاه حس «تعهد» در برابر واقعیت به وجود می آید و دیگر نمی توان از سر هر صحنه ای بی تفاوت رد شد.تشکل اسلامی دانشجویان اصلاح طلب با اعلام همبستگی در این روز -16آذر- با تمامی فعالان مدنی، مبارزان و آحاد معترض جامعه از ایشان می خواهد که بیش از پیش مبارزه در عرصه ی دانشگاه را جدی بگیرند و در این راستا پیش از همه دست اساتید آگاه و مستقل را می فشارد. بیایید همگام باهم فریاد بزنیم: «16 آذر،روز ماست».

تشکل اسلامی دانشجویان اصلاح طلب

Monday, December 8, 2008

تحلیل جبهه ی دموکراتیک ایران از جنبش دانشجویی- آذر ۸۷

برآمد تاریخی ۲- استراتژی درست۳- اتحاد نیروها
پرسش مقدر در مورد برگزاری تظاهرات دانشجویی روز گذشته در دانشگاه تهران و دانشگاه های دیگر ُ این است که:نظر به این که این تظاهرات از سوی دفتر تحکیم ،صورت گرفت و این دفتر در بیانیه ی اول مهر( که در ان، استراتژی یک ساله ی ان دفتر مشخص شد، )اعلام کرده بود که رویکرد جدید ان ها فعالیت در حوزه ی مسائل اجتماعی و دوری گزینی از سیاست به ویژه حرکت های رادیکال است اما تظاهرات دانشجویی چند روز اخیر به ویژه در دانشگاه تهران با شعار مرگ بر دیکتاتور در تضاد با ان بیانیه است،بنابراین چنین تناقضی چگونه قابل توجیه است؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است یک تحلیل همه سو نگر صورت بگیرد و برای مبارزات پیش رو رهنمود های کارامد تری به دست بیایید. ما به سهم خود این پرسش مقدر را به شرح زیر واکاوی می نماییم: ۱- ما این استراتژی دفتر تحکیم وحدت را در همان زمان مورد نقد قرار دادیم و به ویژه این نقد در مقاله ای که از سوی مهندس طبرزدی دبیر کل جبهه ی دموکراتیک ایران ارایه شد به خوبی میزان نا درستی برداشت دوستانمان در ان دفتر را باز می نماید. حاصل ان نقد این بود که اعضای دفتر تحکیم تحت تاثیر تحلیل های ناقص برخی فعالان مدنی از یک سو و فشارهای امنیتی از دیگر سو به ان استراتژی نادرست تن دادند . البته در مقالات بعدی که از سوی برخی از از اعضای ان دفتر ارایه شد ،سعی کردند ان خطای استراتژیک را جبران کنند. باور ما این است که جنبش دانشجویی به عنوان اوانگارد جنبش دموکراسی خواهی بر امده از روح زمان است که این امر را به برامدگی تاریخی تحلیل می کنیم. واقعیت این است که حاصل ۳۰ سال عوام فریبی،جنگ افروزی و خشونت،سرکوب و جاهلیت و فقر و ورشکستگی اقتصادی ناشی از عملکرد نظام دینی ،جامعه را با مطالبات انبوه و مالا انفجار روبرو کرده است. سیاست های افراطی احمدی نژاد در حدود ۴ سال اخیر مزید بر علت گردیده و مردم را در شرایط بسیار نا گواری قرار داده است.حاکمیت به جای این که به خواسته های به حق اقتصادی،مدنی و اجتماعی،حقوقی و سیاسی مردم توجه کند ،دست به سرکوب گسترده تر زده است و جامعه را در شرایط مشابه سال ۱۳۵۶ قرار داده است. در چنین شرایطی عکس العمل قهری مردم و به ویژه جنبش دانشجویی یک رویکرد رادیکال بوده و از ان گریزی نیست. رهبران جنبش دانشجویی و تشکل فعالی چون دفتر تحکیم اگر این واقعیت اجتماعی را درنیابد ،جنبش دانشجویی با رفتار خود به ان می فهماند و این امر دیروز در دانشگاه تهران اتفاق افتاد. اگر به تحلیل های ما در ۳ ماه اخیر دقت شود به خوبی این شرایط جدید در ان دیده شده است. هر اندازه رژیم بخواهد از راه سرکوب عریان به مطالبات قانونی اقتصادی و سیاسی-مدنی طبقات و گروه های مختلف اجتماعی پاسخ بدهد باید شاهد عکس العمل طبیعی مردم باشد که صدای بلند فریاد مرگ بر دیکتاتو ر پاسخ به این رژیم رو به زوال است. ۲- استراتژی درست: رژیم به خوبی از شرایط جدید اگاه است و به خوبی می داند که مردم در مقابل شرایط فاجعه بار اقتصادی و سرکوب مدنی-اجتماعی-سیاسی به مرور دست به اعتراض خواهند زد. به همین دلیل از مدتی پیش و به قصد جلوگیری از تظاهرات دانشجویی ۱۶ اذر ماه دست به دو اقدام موازی زد. از یک سو سرکوب های دانشجویی را تشدید کرد و با بازداشت ۴ دانشجوی دانشگاه علامه ی طباطبایی این گونه وانمود کرد که در مقابل جنبش دانشجویی کوتاه نخواهد امد و از دیگر سو رهبران خود را برای سخنرانی در روز ۱۶ اذر اماده کرد و به نیروی شبه نظامی بسیج دانشجویی اعلام اماده باش داد. ولی در مقابل این استراتژی سرکوب و مصادره،گروه های مختلف دانشجویی استراتژی درست مبارزه ی فعال را بر گزیدند. دفتر تحکیم وحدت،جبهه ی متحد دانشجویی ،دانشجویان برابری طلب ُدانشجویان هویت طلب،جبهه ی دموکراتیک ایران و ادوار دفتر تحکیم وحدت با صدور اعلامیه انجام مصاحبه و ایجاد فضا سازی های مناسب به مقابله با این سیاست سرکوب و مصادره بر خاستند. این گرو ه هابا هماهنگی به سمت یک استراتژی درست رو اوردند و به ویژه دفتر تحکیم وحدت با اعلام میتینگ دانشجویی در روز ۱۷ اذر ماه میزان هوشیاری و دلیری تشکیلاتی خود را نشان داد. اگر چه راهپیمایی خودجوش در روز ۱۷ اذر ماه که منجر به سردادن شعار های رادیکال همچون مرگ بر دیکتاتور به عنوان خواست عمومی شد ،از سوی این دفتر برنامه ریزی نشده بود و لی نیرو های ازادی خواه در یک اقدام درست و منطقی خواست ملی را اعلام نمودند. البته دفتر تحکیم نیز نباید دچار توهم دیگری بشود و این حرکت را به نام خود ثبت کرده بار دیگر به این فکر بیفتد که با نزدیکی با نیروهای اصلاح طلب به طرح استراتژی های خطا مبادرت نماید. ولی انچه اهمیت دارد این است که همه ی نیروهای دموکراسی خواه به یک استراتزی درست در مبارزه ی اخیر رو اورده و نشان داده اند که می توانند با جنبش دانشجویی و برامد تاریخی که منجر به رهایی ملت ایران خواهد شدُ همراهی کنند. ۳-اتحاد نیرو ها:فعل و انفعالات ناشی از برامد تاریخی به صورت طبیعی جنبش دانشجویی را در مسیر درست با اتخاذ استراتژی مبارزه ی فعال قرار داد. شاید پس از چند سال این اولین بار بود که در اوج سرکوب و خفقان دولت افراطی- اسلامی،جنبش دانشجویی در مازندران،همدان،شیراز،تهران و دانشگاه های دیگر ،دست به چنین حرکت های گسترده و رادیکال زد. ما از این جنبش اخیر به استراتژی مبارزه ی فعال تعبیر کرده ایم. در این مبارزه ی فعال علاوه بر دو پارامتر پیشین،اتحاد عمل نیرو ها بسیار کارساز بود. دفتر تحکیم وحدت با درک درست شرایط و دوری گزینی از تحلیل های خطا و با فاصله گیری از نیرو های سازشکار و بعضا حکومتی،میتینگ ۱۷ اذر را اعلام کرد. این میتینگ فورا از سوی جبهه ی متحد دانشجویی و دو تشکل دیگر یعنی ادوار و جبهه ی دموکراتیک ایران مورد استقبال قرار گرفت و یک حرکت تبلیغی موثر حول این برنامه شکل گرفت. کوروش صحتی،حسن زارع زاده ی اردشیر و کیانوش سنجری از سخنگویان جبهه ی متحد دانشجویی در کنار مهدی عربشاهی از دفتر تحکیم،پرویز سفری از جبهه ی دموکراتیک ایران،کریمی از دانشجویان چپ و عبداله مومنی از ادوار به حمایت تبلیغی از این حرکت برخاستند و در این زمینه نقش تریبون قدرتمندی چون صدای امریکا بسیار کارساز بود. این اتحاد عمل موجب امید نیرو های مبارز و قوت عمل دانشجویان گردید. تشکل های دموکراسی خواه با دیدگاه های متفاوت اما در یک برنامه ی مشترک نشان دادند که می توانند کارهای مهمی انجام بدهند. نا گفته نماند که در این اتحاد عمل نیرو های دموکراسی خواه و برابر طلب اعم از نیرو های هویت طلب،چپ،لیبرال و تشکل هایی که در جنبش ۱۸ تیرماه کار ازموده شده تا دانشجویان محروم از تحصیل و دانشجویان زندان رفته ،یک کار تشکیلاتی حد اقلی نیز صورت گرفت و این مهم بدون تشکیلات ممکن نبود. باید از این تجربه درس اموخت و با پرهیز از انحصارطلبی که در بین برخی نیرو های باقی مانده از چپ اعم از اسلامی و مارکسیستی ،رگه هایی از ان وجود دار د به طرح برنامه های مبارزاتی جدید پرداخت. مبارزه برای ازادی نیازمند هزینه است که جوانان از زن ومرد این امر را پذیرفته اند. هنوز بهروز جاوید تهرانی و فرهاد کهندانی از اعضای جبهه ی متحد دانشجویی و امیر ساران،عباس خرسندی،احمد دانش پذیر از نیرو های نزدیک به جبهه ی دموکراتیک ایران ،سعید درخشندی و ابوالفضل جهاندار از نیرو های نزدیک به ادوار و کسانی چون هانا عبدی،کبودوند،فرزاد کمانگر،جواد علیزاده،روناک صفار زاده از نیرو های مدافع حقوق بشر و هویت طلب و صد ها دختر و پسر دیگر در زندان به سر می برند. این مبارزین نشان داده اند که حاضر هستند هزینه ی مبارزه را بپردازند. پس باید با اتحاد و برنامه ریزی درست،مبارزات را پیش برد. باید با طرح انتخابات ازاد و نفی نظارت استصوابی و با محوریت کاندیدا هایی چون عباس امیر انتظام از سوی نیرو های سکولار که مورد حمایت جبهه ی دموکراتیک ایران و بخشی از نیرو های ملی و سایر ازادی خواهان است و عبد اله نوری که مورد حمایت ادوار تحکیم است و یا افراد دیگری که مطمئن هستیم زیر بار ننگ نظارت استصوابی نمی روند،مبارزه را یک گام دیگر به پیش برد.علاوه بر دو فرد اخیر می توان ،شخصیت های دیگری که از سوی طرفداران انتخابات ازاد و نفی نظارت استصوابی مطرح می شود را نیز مد نظر قرار داد. ان چه اهمیت دارد این است که نیروهای دموکراسی خواه و موثر وحدت استراتژی و اتحاد عمل داشته باشند. تجربه ی اخیر نشان داد که اگر اینجنبش موثر اجتماعی که از سوی سایر جنبش های اجتماعی چون زنان و کارگران و اقوام و نیز احزاب سیاسی حمایت می شودُ درست و خردمندانه عمل کند می تواند به خواسته های دموکراتیک خود دست یابد. شرایط اجتماعی و برامد تاریخی حاکی از این امر است که نیروی استبدادی حاکم به شدت رو به زوال است و نیرو های بالنده می بایست اقدامات جدی تری را در دستور کار خود قرار بدهند. زنده باد ازادی-برقرار باد دموکراسی-گسسته باد زنجیر استبداد-
جبهه ی دموکراتیک ایران-۱۸/اذرماه/۱۳۸۷ خورشیدی

Saturday, December 6, 2008

بیانیه جبهه متحد دانشجویی/پیام هواداران جبهه متحد دانشجویی به دانشجویان آزادیخواه ایران/خاتمی جا زد

بیانیه جبهه متحد دانشجویی به مناسبت روزدانشجو
از شانزده آذر 32 که دانشگاه نخستین آهنگ مقاومت مردمی دربرابراستیلای نظامیان را سازکرد تا دهه های بعد که برفرازهرموج مردم نهاد ضد دیکتاتوری جنبش دانشجویی درخشیدن گرفت. آزادیخواهی و عدالت طلبی پرچمی بود که این جنبش همواره به اهتزاز درآورد. تاریخ گواه است نه هجوم چکمه پوشان به دانشگاه درسال 32 ، نه یورش برضد اعتصابیون در سال40 ، نه گلوله باران به نام انقلاب فرهنگی سال 60 ونه حمله شبانه و مغول آسا به خوابگاه دانشجویان در18 تیرسال هفتاد وهشت هیچیک قادرنبود که زبانه های ستم سوزاین جنبش را به خاموشی کشاند. جای تاسف است که حکومتگران کنونی پس از سالها سیاست سرکوب ، زندان ، محرومیت ازتحصیل و انواع روشهای غیرقانونی وضد حقوق شهروندی که جملگی منجر به شکست حکومت دربرابرخواستهای انسانی وقانونی دانشجویان گردید. امروزدرصددند تا با مستحیل کردن ماهیت روزدانشجو همان مقاصد ضد دانشجویی خود را پیش برند.اقدامی که پیشاپیش آثارشکست آن هویداستکارنامه جنبش دانشجویی درسالیان اخیرثابت نمود که رویکردهای پوپولیستی اعم ازجناح راست یا چپ حکومتی دربین دانشجویان محبوبیتی ندارد.آنانکه مترصدند تا با سوارشدن برامواج جنبش دانشجویی برای تکیه زدن برمسند ریاست جمهوری بهره برداری کنند می بایست قبل ازهرچیز به نقد ضعف های پیشین خود بپردازند و درعمل حمایت خود ازمطالبات جنبش دانشجویی ازجمله آزادی زندانیان سیاسی به ویژه دانشجویان دربند را به صراحت اعلام نمایند.اگر چه تجمع و راهپیمایی به منظور اعلام مسالمت آمیز خواست های سیاسی از حقوق اولیه همه شهروندان ازجمله دانشجویان است اما ممانعت های غیرقانونی از برگزاری مراسم روز دانشجو آنهم درداخل دانشگاه ها نشانگرعمق هراس حاکمیت ازاعلام نظرو مشارکت دانشجویان درسرنوشت سیاسی کشوراست.جبهه متحد دانشجویی ضمن تبریک روزدانشجو به دانشجویان بیداروبپاخاسته ایران و با پاسداشت یاد جمله دانشجویان جانباخته درراه آزادی و دمکراسی از قندچی ، بزرگ نیا و شریعت رضوی تا عزت ابراهیم نژاد و اکبرمحمدی فرصت را مغتنم شمرده باردیگر ازحکومتگران می خواهد به مطالبات برحق این جنبش دربرخورداری از حق تحصیل ، ایجاد تشکل های مستقل ، آزادی اندیشه و بیان وازادی انتشار نشریات دانشجویی و نیزرفع محدودیتهای ناروا ازجمله حذف دوربین ها و گیت های امنیتی ، آپارتاید جنسیتی ، کمیته های تفتیش عقاید موسوم به انظباطی و توقف حکم دادگاه های انقلاب و آزادی دانشجویان دربند سرسپارد.وعده ما ظهر روزیکشنبه17 آذر مقابل سردر دانشکده فنی دانشگاه تهرانزنده باد ازادی – گسسته باد زنجیراستبداد – برقرارباد دمکراسی پانزدهم آذر87جبهه متحد دانشجویی
هواداران جبهه متحد دانشجویی ضمن تبریک روز دانشجو به دانشجویان آزادیخواه ایران و گرامیداشت یاد و خاطره دانشجویانی که درراه مبارزه با استبداد به شهادت رسیدند.از دانشجویان دانشگاه های تهران می خواهیم تا در روز یکشنبه 17 آذر با تجمع در مقابل دانشکده فنی دانشگاه تهران به استبداد طلبان اعلام دارند که نمی توانند جنبش دانشجویی را به نفع خود مصادره کنند.از دانشجویان سراسر کشور نیز می خواهیم تا با برگزاری هر چه با شکوه تر مراسم روز دانشجو اعتراض خود را نسبت به سرکوب جنبش دانشجویی و سیاستهای غلط اقتصادی دولت احمدی نژاد اعلام دارند.حامیان دولت پلیسی-امنیتی احمدی نژاد گمان کرده اند که با تهدید دانشجویان و خانواده های آنها می توانند از اعتراض دانشجویان نسبت به خود بکاهند.این تهدیدها حاکی از ترس حاکمیت نسبت به جنبش دانشجویی است.پیام ما به دانشجویانی که به دنبال گرفتن مجوز برای برگزاری مراسم روز دانشجو هستند این است:مبارزه با استبداد مجوز نمی خواهد!
پیام دانشجو:مطابق معمول خاتمی جا زد. خاتمی قرار بود به دعوت انجمن حکومتی دانشگاه تهران به مناسبت ۱۶ اذر در دانشگاه تهران نطق انتخاباتی بکند. اما مطابق معمول و به دو دلیل جا زد. دلیل اولش این بود که دانشجویان ،همزمان با سخنرانی تدارکات چی پیشین و احتمالا گاری چی بعدی ،بنای یک میتینگ دانشجویی را داشتن که این اخوند با شهامت با یک تلفن دستگاه امنیت جا زد و اعلام کرد که مراسم ۱۶ اذر را ۲۵ اذر برگزار می کند!چه ایرادی دارد !مگر پیش از این نگفته بودند که اخوند معاویه نماز جمعه را پنج شنبه خوانده بود!به راستی که از این جماعت همه چیز بر می اید. دلیل دوم را این گونه گفته اند ُکه خاتمی از ترس دانشجویان جا زده است. برای این که امنیتی ها بدشان نمی اید این ادم بی عرضه،حد اقل برای گرم کردن تنور انتخابات چند مانور سیاسی بدهد و بار دیگر گروهی از جمله همین انجمن حکومتی که او را برای سخنرانی انتخاباتی دعوت کرده است را نیز سر کار بگذارد. به راستی که این اصلاح طلب ها تا چه اندازه سر در گم هستند که همچنان دل در گرو ادم تاریخ مصرف گذشته ای چون خاتمی دارند. یعنی در این حزب های حکومت ساخته ی کارگزاران و مشارکت ،قحط الرجال است؟یا این که خود انها نیز دریافته اند که هیچ ادم عاقلی که سرش به تنش بیرزد حاضر نیست در نمایش انتخابات وارد شود؟پرسش اصولی ما از طرفداران این سلطان حسین مدرن این است که فرض را بر این قرار بدهید که او امد و رای هم اورد. یعنی رژیم به دلیل بن بست جدید و این بازی اخیر که رفسنجانی به راه انداجته است ،برای خروج از بحران به سلطان بی خطر تن داد. در ان صورت اگر این ادم بی عرضه بخواهد تغییری بیش از ان که می خواست در ان ۸ سال انجام دهد ، به وجود بیاورد ، که رژیم کارش تمام است و به همین دلیل اجازه نمی دهند. برای این که شرایط فعلی رژیم به گونه ای نیست که بار دیگر بتواند ان دو گانگی در حاکمیت را تحمل کند. اگر بخواهد همچون ان ۸ سال کذایی که دگر اندیشان و دانشجویان هزینه ی ان را دادند و ۲ خردادی ها سود ان را بردند عمل نماید،اصلا چه لزومی دارد که بیاید. اهان،پوزش می خواهیم. ما از منظر پیام دانشجویی به قضیه نگاه کردیم. فراموش کرده بودیم که جیب اصلاح طلب های عزیز و تدارکات چی و پیروان صدیق ان امام به شدت طرفدار دموکراسی و حقوق بشر، فقط و فقط خودی(؟!)و صد در صد اسلامی ،در این مدت ۴ سال که از حاکمیت به بیرون ریخته شده اند،به شدت خالی شده است. اخ طفلکی ها! باور بفرمایید قصد توهین و تحقیر شما را نداریم. به عنوان کسانی که از بیرون این ما جرا ها را تماشا می کنیم،برداشتی غیر از این برای ما متصور نیست. مگر همین خاتمی نبود که در دوره ی دوم ریاست جمهوری اش کم اورد و حاضر نبود دوباره وارد کارزار شود؟ اخر چرا تصمیم گرفته اید میخ اخر را بر تابوت اصلاح طلبی بکوبید. اجازه دهید نامی از شما پیروان صدیق ان امامی که اعلام کرد میزان رای ملت است ولی در عمل همه ی مخالفین و غیر خودی ها را قلع و قمع کرد ند تا روشن سازند منظورشا ن از ملت همان پیروان صدیقی چون شما بوده است، بر جا بماند و خط امام را زنده نگه دارید!؟چرا خود را مضحکه ی عام و خاص می کنید؟اگر به راستی قصد خدمت به مردم را دارید یک بار به گذشته ی خود بیندیشید و در اخلاق فاشیستی خود تجدید نظر نمایید. حزب مشارکت حتا یک بار حاضر نشده است از زندانیان سیاسی غیر خودی نام ببرد. این حزب حکومت ساخته،حتا یک بار حاضر نشده است از اعدام های گروهی در دهه ی شصت که به حکم امام و با کارگردانی خودشان انجام گرفته است،سخنی به میان بیاورد. چه کسی جبهه ی ملی را مرتد اعلام کرد؟ چه کسی قلم ها را شکست؟ چه کسی به مخالفین اجازه نداد که حتا کاندیدای ریاست جمهوری شوند؟ چه کسی مخالفین خودی را به اسلام امریکایی متهم کرد؟ جز ان امام همام که میردامادی در کنگره ی حزب حکومت ساخته ی مشارکت از او به عنوان طرفدار دموکراسی و حقوق بشر یاد کرد؟ تا کی قرار است سرنا را از در گشادش بنوازید و گروهی ورشکسته ی سیاسی و پیر و پاتال از همه جا رانده نیز با این اهنگ ناموزون و نا اهنگ شما برقصند؟ اخر کدام رای ملت و کدام دموکراسی و کدام حقوق بشر؟اگر امام شما زنده بود به ریش شما می خندید. شما باید از امام حکم های الهی بخواهید و نه دموکراسی. چرا می خواهید دموکراسی را از مفهوم تهی کنید؟کجای قیافه ی میردامادی فاشیست و ان دانشجوی خط امام به دموکراسی و حقوق بشر می خورد؟ اگر صادق هستید همچون احمدی نژاد برای یک بار هم که شده اعلام کنید که دموکراسی تحفه ی غرب است و کار را تمام کنید. کجای خط امام و روش امام به دموکراسی می خورد. این دبیر کل حزب مشارکت که روزی از دیوار سفارت بالا رفت،حتا یک بار هم این کار خود را نقد نکرد. این ادم ،دبیر کل یک حزب حکومت ساخته ای است که می خواهد دموکراسی را پیاده کند و عده ای نیز به دنبال او راه می افتند. البه در مورد معتقدین به خط امام و فاشیست های اسلامی دهه ی شصت،هیچ اشکالی نیست که دور این ادم جمع شوند. سخن در مورد پیر و پاتال هایی است که تا دیروز مهندس بازرگان بیچاره را به لیبرال و مخالف انقلاب و مردم متهم می کردند و امروز به یاوه های یک فاشیست دل خوش کرده اند. پرسش ما از خط امامی ها اعم از مشارکتی و دیگر هم فکرانشان این است که کجای خط امام و کدام روش امام با دموکراسی و حقوق بشری که غربی اش می نامید سازگاری داشت؟اگر پس از فوت خمینی دیگران هر کار کردند به اتکا به روش حکومتی او بود. کسی که فقط به این دلیل که یک حزب با لایحه ی قصاص مخالفت کرد ان جمعیت را مرتد اعلام کرد. کسی که در یک حکم،هزاران تن را مهدور الدم اعلام نمود. کسی که قلم ها یی را که فاسد و ضد اسلام می نامید را شکست. کسی که از اشغال سفارت حمایت کرد. کسی که مخالفین خودی را به اسلام امریکایی متهم کرد. کسی که حتا به رییس جمهور وقت اجازه نداد ،نخست وزیر خود را انتخاب کند و کسی که منتظری را صرفا به دلیل مخالفت با نظراتش ان گونه در هم کوبید و کسی که.... این فرد به دموکراسی و حقوق بشری که برگرفته از اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است هیچ اعتقادی نداشت و هیچ ابایی نداشت که این بی اعتقادی را البته پس از پیروزی و تشکیل حکومت اعلام کند. شما بفرمایید از کدام دموکراسی امام حرف می زنید؟. او به احکام شرع و حکم حکومتی باور داشت. ایا حزب مشارکت و فاشیستی مثل میر دادمادی هنوز این حقایق را نمی داند؟ایا او هنوز در پی این است که به مردم توهین کند؟ انهایی که اینک سخن از دموکراسی خواهی به میان می اورند به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و میثاق های بین المللی باور دارند. ایا امام و خط امام و روش حکومتی امام نیز به همین مفهوم از دموکراسی باور دارند یا فقط می خواهند با کلمات بازی کرده و با دیگر مردم را فریفته و بازی جامعه ی مدنی و مدینه النبی را تکرار کنند؟ چرا مغلطه می کنید و سعی دارید مردم را به اشتباه بیندازید. اگر امام زنده بود اجازه می داد کسی در نفی قانون سنگسار و قصاص کلمه ای به زبان بیاورد؟ به واقع این توهین میردامادی که می خواهد با استفاده از خط امام برای ملت ایران دموکراسی بیاورد از عمل احمدی نژاد به مراتب بدتر است. یک نفر نیست که از این ادم های فاشیست و خود شیفته بپرسد که کدام عمل امام در دهه ی شصت نشانگر التزام به دموکراسی و حقوق بشر بود؟ ایا میردامادی و یاران او فراموش کرده اند که چگونه ۴۰۰ انسان بی گناه را در مراسم حج به کشتن دادند؟ ایا دموکراسی امام این است؟ یا این از مبانی حقوق بشری خط امامی هاست؟ایا مفاهیم و واقعیت ها تا این اندازه مبتذل شده اند که ادم هایی در یک دهه و بلکه دو دهه ،بدترین نوع خشونت را به نام خط امام بر یک جامعه تحمیل کنند و بدون پوزش خواهی از مردم و در یک دهه ی بعد ،خود را پیشرو دموکراسی و حقوق بشر بدانند؟ایا به همین دلیل نیست که مردم نسبت به همه چیز بی اعتماد شده اند؟ جامعه ی مدنی باید از خاتمی چی ها و مشارکتی ها بخواهد که بیش از این به شعور سیاسی دیگران توهین نکنند.باید معین کنند که چه نسبتی بین دموکراسی و خط امام و راه و روش امام وجود دارد. وبلاگ پیام دانشجو

Thursday, December 4, 2008

پرویزسفری عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران: ممکن نیست حکومت بتواند جنبش دانشجویی را درحصارخود قراردهد

خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی – شبکه رادیو تلویزیونی صدای آمریکا دررابطه با روز دانشجو و انتشارخبرحضوراحمدی نژاد دردانشگاه دراین روز نظرات پرویز سفری عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران و مهدی عربشاهی عضوشورای مرکزی دفترتحکیم وحدت راجویا شد.
متن این نقطه نظرات بدین قراراست
پرویز سفری: جنبش دانشجویی پیگیر مطالبات مردم از حکومت است ، اینها(حکومتگران)باید بیایند پاسخگوی این جنبش باشند نه اینکه ادای آنرادربیاورند آنها می خواهند جنبش دانشجویی را درحصارخود قراربدهند واین ممکن نیست.اصولاً مراسم 16 آذر بعد از انقلاب اسلامی به ویژه دهه 60 ونیمه دهه 70بطور کلی با یک بی اعتنایی عجیبی از سوی حاکمیت مواجه شده بود اما چرااکنون برای حکومت مهم شده این به خاطر فعال شدن جنبش دانشجویی است وحکومت ازاین مساله نگران است.احمدی نژاد می خواهد به دانشگاه بیاید تا بگوید که من مشکلات دانشجویی راحل می کنم. اما اودرموضع حاکمیت نماینده سنت است جنبش دانشجویی نماینده مدرنیته او دنبال دینی کردن است و جنبش دانشجویی درپی سکولاریته ولیبرال کردن او رسما اعلام کرده به دمکراسی اعتقادی ندارد جنبش دانشجویی یک جنبش دمکرات است و به دنبال دمکراسی درجامعه است با این تفاسیراو میخواهد بیاید
دانشگاه چه چیزی را عنوان کند اوطرفداریک طرزفکر وجنبش دانشجویی طرفدارطرزفکردیگری است
مهدی عربشاهی: درروزدانشجواعتراضات به دوبخش معطوف بوده یکی مسایل داخلی دانشگاه ویک بخش هم درباره مسایل کلی کشور ازجمله شرایطی که درسالهای اخیر تشدید شده به واسطه نبود آزادی ها و برخورد با فعالان مدنی و سیاسی. به هرحال امسال اینها تصمیم گرفتند که همین یک روز هم اجازه ندهند به دانشجویان منتقد که اعتراضاتشان را اعلام کنند ومی خواهند این را تبدیل کنند به مراسم آیینی و روندی را شروع کنند که تا چند سال آینده متولی برنامه روز دانشجو هم جایی مثل سازمان تبلیغات اسلامی گردد که ما با این موضوع موافقت نداریم و برنامه های خودمان راپیگیری می کنیم.دراین گفتگو مهدی عربشاهی از تجمع روزیکشنبه 17 آذردربرابرسردردانشکده فنی دانشگاه تهران به عنوان مراسم روزدانشجو ازسوی تحکیم وحدت خبرداد که به گفته پرویزسفری این مراسم مورد حمایت جبهه دمکراتیک ایران نیزمی باشد