Tuesday, January 29, 2008

ادامه روند سرکوب گسترده دانشجویان

در حالی که نزدیک به یک ماه است که دانشگاه ها در تعطیلی امتحانات پایان ترم خود به سر می برند و طی هفته های گذشته مسئله رد صلاحیت گسترده نامزدهای انتخابات مجلس فضای رسانه ای کشور را احاطه کرده است، سرکوب دانشگاه ها و فعالین دانشجویی به صورت گسترده در حال پیگیری است. برخی از تحلیلگران موج فراگیر برخورد با فعالین دانشجویی، که به طرز بی سابقه ای در بسیاری از دانشگاه های کشور نمود داشته است، را ناشی از تحلیلی امنیتی از فضای دانشگاه ها دانسته و برخوردهای اخیر را بنا بر توصیه نهادهای امنیتی به مسئولین وزارت علوم و دانشگاه ها می دانند. برگزاری 30 تجمع و تریبون آزاد در روز دانشجوی امسال ضربه سنگینی به حامیان دولت وارد کرد. این نیروها از بیم آن که مبادا این تجمعات در ترم جدید و در آستانه انتخابات مجلس هشتم تکرار شود و عملا آب به آسیاب مخالفان و منتقدان دولت بریزد، مصمم شده اند در زمان تعطیلی دانشگاه ها و با سوء استفاده از جو سکوت خبری، سرکوب گسترده ای را به صورت چراغ خاموش در اکثر دانشگاه های کشور سازماندهی نمایند. خلاصه و جمع بندی حجم عظیم برخوردهای صورت گرفته با دانشجویان در چند هفته اخیر به شرح زیر است: 63 دانشجو به کمیته های انضباطی احضار شده اند (به علاوه آمار نامشخص احضارها در دانشگاه های اصفهان، امیرکبیر و...)، 46 نفر از فعالین دانشجویی از تحصیل محروم شده اند، 81 دانشجو بازداشت شده اند که جمع کثیری از آن ها همچنان در بازداشت به سر می برند.

خبرنامه امیرکبیر

Sunday, January 27, 2008

حمله گارد ویژه نیروی انتظامی به داخل کوی دانشگاه تهران 7/11/86

یک گزارش از حمله گارد ویژه
شعار امشب اين است :‌دانشجو مي ميرد ذلت نمي پذيرد

يار دبستاني در تمام امير آباد طنين انداز است

تجمع شب سوم در ساعت 7:30 دقيقه بعد از ظهر از جلوي محوطه انبار و ساختمان 19 با حضور نزديك به 400 نفر از دانشجويان آغاز گشت . دانشجويان با جمع شدن در جلوي ساختمان 19 شروع به خواندن يار دبستاني كردند و سپس با ورود به ساختمان 19 به خواندن يار دبستاني و شعار دانشجوي باغيرت حمايت حمايت پرداختند . پس از خروج از ساختمان 19 جمعيت با گردش در ميان ساختمان هاي 21 و ديگر ساختمان ها و با خواندن سرود يار دبستاني و دانشجوي با غيرت به گرد آوري دانشجويان پرداختند . پس از گردش در محوطه ي كوي نزديك به 600 نفر از دانشجويان با ورود به خيابان پشت ساختمان 20 كوي به سمت درب پائين كوي كه معروف به درب بازارچه ، درب درمانگاه و درب فني است حركت كردند .
دليل اين نامگذاري بدين دليل است كه از كنار ساختمان 20 كه رد مي شوي به يك درب كوچك مي رسي كه در كنار ان كيوسك نگهباني است . بعد از عبور از ميان اين در وارد محوطه اي مي شوي كه در سمت راست ان درمانگاه است و در كنار ان بازارچه اي كوچك قرار دارد و سپس براي خارج شدن از كوي به درب بزرگتري مي رسي كه بعد از خروج از آن به جلوي درب اصلي دانشكده فني بالا مي رسي .
دانشجويان در ساعت 9:15 دقيقه به درب كوچك نگهباني مي رسند كه بسته است و با شكستن آن وارد محوطه بازارچه مي شوند . و پشت درب بزرگتر كه محل ورود به خيابان امير آباد است و دانشكده فني است و آن هم اينك بسته است تجمع مي كنند .
يك افسر نيروي انتظامي مي كوشد تا دانشجويان را به آرامش دعوت كند و از آنها مي خواهد كه به داخل اتاق هاي خود بازگردند . – گاهي با خودم فكر مي كنم كه كاش اين متصديان نظم در جامعه محض رضاي خدا حداقل يك كتاب روانشناسي توده هاي گوستاولوبون را بخوانند . افسر ظاهرا با اين كار خود دارد مهر و عطوفت خود را به رخ دانشجويان مكي كشد و مثلا مي خواهد با آنان اتمام حجت كتد ولي خيلي ساده است اين كار تنها انبوه خلق را آشفته تر مي سازد _ جواب دانشجويان مسلما بازگشت نخواهد بود آنان شعار مي دهند : مزدور برو گمشو و دانشجو مي ميرد ذلت نمي پذيرد . شعاري كه در اين شب به مطرح ترين شعار معترضين تبديل مي شود .
درگيري بين گارد ضد شورش كه تمام محوطه ي خيابان امير آباد از اتوبان جلال تا انتهاي خيابان 16 ( انتهاي دانشكده تربيت بدني و انتهاي كوي پسران پزشكي ) را پر كرده است و در كوچه ي پانزدهم هم مستقر شده است از اين لحظه شروع مي شود . گارد با رژه رفتن در جلوي دانشجويان معترض به قدرت نمايي براي آنان مي پردازد تا شايد در دل آنان ترس ايجاد كند غافل از اينكه با اين كار تنها دانشجويان معترض را جري تر مي كند . دانشجويان شروع به سنگ پراكني به سمت گارد مي كنند كه البته هيچ آسيبي هم به گارد تا دندان مسلح و آموزش ديده نمي زند چرا كه اين گارد از نعمتي برخوردار است كه دانشجويان فاقد آن هستند يعني سپر ولي در مقابل گارد ضد شورش هم هر از چندگاهي سنگ ها را به طرف دانشجويان بي سپر بر مي گرداند .
درب بزرگتر توسط دانشجويان باز مي شود . از اين لحظه دانشجويان در دودلي ورود به خيابان امير آباد و يا ماندن در كوي بسر مي برند ولي گارد هر از چند گاهي حمله اي را به سمت كوي تدارك مي بيند كه با عقب نشيني دانشجويان به جاي خود باز مي گردد ولي اين همه ي ماجرا نيست ...
در آرزوي ورود به كوي بعد از 8 سال، تعداد زیادی از دانشجویان زخمی ویا بازداشت شدند
دريكي از اين تعقيب و گريز ها به داخل كوي دانشجويان به دنبال گاردي كه در حال بازگشت به سر جاي خود است حركت مي كنند . غافل از اينكه گويي گارديان در انتظار اين لحظه هستند . ناگهان گارديان با تغيير جهت سريع خود بدنبال دانشجويان وارد محوطه ي كوي دانشگاه مي شوند در حالي كه به ضرب و شتم دانشجويان مي پردازند و دانشجويان به سرعت عقب نشيني كنند .
ولي ماموران بدنبال آنان وارد كوي مي شوند . گويي سال ها است كه در اين آرزو بسر مي برند . از 18 تير 1378 ، ‌حاصل اين ورود 18 زخمي است . 5 سر شكسته ، 3 دست شكسته و 2 پاي ورم كرده بر اثر اصابت باتوم ، باقي زخم هايي سطحي تر برداشته اند .
گارديان حداقل 15 متر وارد كوي مي شوند و تا محوطه ي ساختمان 20 هم مي آيند . در اين هجوم حداقل 3 نفر از دانشجويان را كه از ديگران عقب افتاده اند ( بعضي مي گويند 5 نفر ) در اين هجوم به عقب كشيده و از كوي خارج مي كنند و به آنها دستبند زده و ... .
دانشجويان زخمي براي مداوا به نمازخانه كوي منتقل مي شوند . در آن سوي ميدان نيز گويي عده اي زخمي شده اند ولي براي آنان آمبولانس آماده است .

هر لحظه بر تعداد معترضين دانشجو افزوده مي شود اكنون دانشجويان حداقل 1200 نفر هستند . دانشجويان عصباني و غافلگير شده در يك اقدام واكنشي نگهباني كوي را به آتش مي كشند . - لبته دانشجويان اين عمل را از خود سلب كرده و آن را به گارد منتسب مي كنند . –
بعد از اين دانشجويان به پشت نرده ها ي كوي رفته و آنجا پناه مي گيرند . گارد نيز در جاي خود مستقر مي شود . البته گارديان كه گويي از لذت ورود به كوي مدهوش هستند هر از چندي تمايل خود را براي ورود مجدد به كوي به نمايش مي گذارند ولي هر بار بيش از 1 تا 2 متر وارد ان نمي شوند و هر بار با عقب نشيني دانشجويان به جاي خود بازمي گردند .
هر كدام از دانشجويان در پي پيدا كردن هويت دستگير شدگان هم اتاقي هاي خود را مي جويد ولي هنوز هيچ اسمي به ما اعلام نشده است .

نبرد بي هدف و بي سرانجام

سنگ اندازي ها ادامه دارد ، اين بار دانشجويان سپري هرچند كوچك يافته اند : نرده هاي خوابگاه پسران دانشگاه تهران ( كوي پسران ) جايي كه سال هاست نقاط عطف جنبش دانشجويي را - تير 1378 خرداد 1382 خرداد 1384 و اينك بهمن 1386- براي خود در يادها دارد و عموما دانشگاه تهران با كوي خود شناخته مي شود .

اتفاقي مي افتد كه مسلما هيچ كس تاييدش نمي كند از بالاي ساختمان 20 كوكتل مولوتف به سمت خيابان امير آباد انداخته مي شود . هيچ كس مسبب اين كار را نديده است . – خبرگزاري هاي رسمي گزارش داده اند كه اين كوكتل مولوتف بر سر سرباز بي دفاع نيروي انتظامي فرود آمده است خدا كند كه از آن شايعه هاي هميشگي باشد . -
باقي شب تنها شاهد درگيري هاي پراكنده است . گارديها گاهي هو مي كشند . دانشجويان گاهي سنگ مي اندازند . افسري گاهي فحشي مي دهد و دانشجويان گاهي جوابي مي دهند .
عده اي هنوز بدنبال هم اتاقي هاي خود مي گردند . عده اي از درد ناله مي كنند . وسايل بهداشتي براي درمان مجروحين در دسترس نيست . سرما بيداد ميكند

زمستان است
هوا بس ناجوانمردانه سرد است
اگر دست نيازي سوي كس يازي
به اكراه آورد دست از بغل بيرون
كه سرما سخت سوزان است

جبهه ملي ايران درانتخابات شركت نمي كند

جبهه ملي ايران با صدور بيانيه اي اعلام كرد درانتخابات شركت نمي كنددربخشي ازاين بيانيه مي خوانيم
امروز حاکمیت جمهوری اسلامی از دیدگاه داخلی در شرایطی از نارسائیﻫﺎ و نابسامانیهای مدیریتی ، اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی بسر می‌برد. سیاست سرکوب دانشجویان ، زنان ، کارگران ، فعالان سیاسی ، معلمان و سایر قشرهای مردم هر روز شدت بیشتری یافته و جو خفقانﺁور برای ایجاد رعب در جامعه روز بروز تشدید میشود . با وجود افزایش چشمﮔﻴﺮ درآمد نفت مردم ما کماکان با رکود اقتصادی ، تورم ، بیکاری و فساد مالی در تمامی عرصهﻫﺎ دست به گریبانند از لحاظ نگرش منطقهﺍی منافع حیاتی ما در دریای مازندران و خلیجﻓﺎرس با چالشﻫﺎی جدی روبروست برخورد انفعالی نظام با مسائل مورد بحث سبب گردیده که همسایهﺍی عهدنامهﻫﺎی ۱۹۲۱ و ۱۸۴۰ را به بوته تاریخ بسپارد. دیگری عهدنامه ۱۹۷۵ را زیر ﺳﺆال برد و بالاخره همسایه سوم تفاهمﻧﺎمه ۱۹۷۱ را مردود اعلام نماید. حاکمیت جمهوری اسلامی در سیاست بینﺍلمللی نیز بعلل مختلف میهن ما را در تنگنا و انزوا و تحریم اقتصادی قرار داده است و در چنین اوضاع و احوالی رژیم گرفتار بحرانﻫﺎی گوناگون درصدد است با برپائی انتخابات که به ماهیت غیر دموکراتیک و ناعادلانه آن به اختصار اشاره کردیم برای خود کسب مشروعیت نماید . جبهه ملی ایران شرکت در انتخاباتی را که رای دهنده اختیاری در انتخاب کردن ندارد و انتخاب شونده را نیز جز اطاعت محض اقدامی متصور نیست انتخاباتی مبتنی بر خواستهﻫﺎی مردم نمیداند و در آن شرکت نخواهد کرد.

ششم بهمن ماه ۱۳۸۶
تهران- هیئت رهبری و هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران

Saturday, January 26, 2008

ادامه تجمع دركوي دانشگاه تهران

گزارش تجمع امشب كوي دانشگاه تهران :

ششم/بهمن/1386
تجمع اعتراض آميز صنفي دانشجويان ساكن كوي دانشگاه تهران امشب راس ساعت 7 بعد از ظهر آغاز شد . دانشجويان معترض بعد از راهپيمايي در داخل كوي دانشگاه تهران و خواندن سرود يار دبستاني به سمت در فرعي كوي دانشگاه حركت كردند . تعداد دانشجويان در اين لحظه علي رغم سردي هوا و باريدن برف حداقل 2000 نفر برآورد مي شود . دانشجويان بعد از رسيدن به درب فرعي كوي دانشگاه با شكستن در وارد خيابان امير اباد كه مملو از نيروهاي ضد شورش و نيروهاي پليس امنيت قراراگاه ثارالله سپاه پاسداران بود شدند . و در خيابان تحصن كردند . در گيري خاصي ميان دانشجويان و نيروهاي پليس امنيت بوجود نمي ايد تنها دو طرف به سمت يكديگر به سنگ پراكني مي پردازند . نيروهاي امنيتي مي كوشند تلاش كنند كه جلوي هرگونه حركت احساسي دانشجويان گرفته شود . كه بايد از اين حركت آنان استقبال كرد .
دانشجويان اعلام مي كنند كه خواسته ها و مطالبات انها صرفا صنفي است و كاري با درگيري هاي درون حاكميت ايران ندارند .
فرهادي مسئول كوي دانشگاه در جمع دانشجويان حاضر مي شود و با دادن وعده هايي خواهان بازگشت انان به داخل كوي مي شوند كه دانشجويان با شعار دروغگو خواهان استعفاي وي مي شوند .
تحصن دانشجويان معترض علي رغم سردي هوا تا ساعت 10 ادامه پيدا مي كند و در اين لحظه دانشجويان با اعلام مطالبات خود اعلام مي كنند كه اين تجمع تا برآورده شدن مطالبات هر شب از ساعت 7 تا 10 شب ادامه خواهد يافت . مطالبات دانشجويان بدين شرح است :‌
1. تهيه ي منشورحقوق صنفي دانشجويان
2. بهبود وضعيت رفاهي كوي دانشگاه تهران
3. بهبود غذاي كوي
4. برقراري مجدد سرويس هاي اياب و ذهاب دانشجويان از خوابگاه به دانشگاه و بر عكس كه از اول امسال همراه با تفكيك اين سرويس ها به سرويس دختران و پسران زمان آن نيز محدود شده بود . دانشجويان خواهان كار اين سرويس ها از ساعت 7 صبح تا 7 بعد از ظهر براي پسران و تا 10 شب براي دختران شدند
5. آزادي دانشجويان سياسي دربند
6. توقف احضار فعالين دانشجويي سياسي و صنفي به كميته هاي انضباطي

در اين تجمع عده اي سعي داشتند تا با استفاده از فرصت تجمع را به سمت خواسته هايي مثل عدم رد صلاحيت كانديداهاي اصلاح طلب سوق دهند كه موفق نشدند .
در حاشيه تجمع تعدادي از دانشجويان نيز براي زمان كمي بازداشت شدند و از آنها خواسته شد كه فردا به پليس امنيت مراجعه كنند

بیانیه جبهه دمکراتیک ایران درباره انتخابات مجلس هشتم و بن بست گفتمان اصلاحات

انتخابات مجلس هشتم بن بست گفتمان اصلاحات و گشايش فصل تحول گرايي

درنظام هاي دموكراتيك كه بركنش گروههاي سياسي واحزاب به مثابه شاخصه هاي اراده سياسي ومطالبات اقشاراجتماعي است ، برجسته ترين كارويژه انتخابات آن است كه مكانيزم سالم اعمال قدرت را ازطريق كسب آراي اكثريت مردم فراهم مي آورد. درنظام هاي توتاليتر ، اقتدارگرا و شبه دموكراتيك نه تنها چنين مكانيزمي اصالت ندارد بلكه نمايش آن عمدتا درراستاي سرپوش نهادن بررويه ديكتاتوري است. بديهي است دلبستن به اين پوسته بي محتوا نه تنها گامي درمسيردمكراسي نخواهد بود بلكه به سبب ظرفيت اصلاح ناپذيراين گونه ساختارهاي سياسي دميدن دراين شيپور همانند آب درهاون كوبيدن وهدردادن پتانسيل فعال اجتماعي است. ازمدتها پيش نيروهاي تحول گرا كه شاخصه ي ممتاز آن باوربه ضرورت دگرگوني بنيادي ساختارسياسي كنوني است خطاب به نيروهاي اصلاح طلب كه شاخصه آن باوربه حفظ ساختاركنوني وصرفا ضرورت اصلاح روبنايي آن است اين پرسش را مطرح مي كردند كه چگونه مي توانيد با قانون اساسي پرتناقض كنوني به دموكراسي مورد نظرخود نايل شويد. انتخاباتي كه هم در مرحله مقدمات هم درمراحل اجرا ونيز اعلام نتايج آكنده ازرويكردهاي غيردموكراتيك ومخدوش است، انتخاباتي كه حتي نمايندگان برگزيده آن آزاد نيستند كه درفرآيند قانون گذاري انجام وظيفه نمايند.آيا حضوردراين انتخابات جزآب به آسياب اقتدارگرايان ريختن است.
پرسش امروزنيروهاي تحول گرا ازخيل سازمان ،جبهه واحزاب گوناگون اصلاح طلبي آن است ؛ آنهايي كه دربرابرخطر ازدست رفتن مرزهاي آبي ايران زمين به مماشات وعدم واكنش موثر گذراندند. آنهايي كه درتخريب تدريجي آثارتمدني ايران سكوت نمودند و دركشوري كه سرشارازدرآمد نفت وگازاست ملت آن زمستان رابدترازكشورهايي كه فاقد اين منابع ثروتند بسربرده و بايد شاهد آماراسف انگيزازكشته شدن درسرما وتوقف اموروزندگي عادي اين مردم بود وآنهايي كه دربرابرمداخله روزافزون حكومت درحوزه خصوصي مردم به تنگ آمده سكوت نموده واگرهرروز سخن از بازداشت دانشجو ، كارگر، فرهنگي و يا مرگ مشكوك زندانيان سياسي و عقيدتي است .گروههاي اصلاح طلب كوتاه آمدن دربرابر همه اين مذلتها رابه بهاي حضوردرانتخابات واصلاح امور از مجراي قانوني به جان خريده اند، اكنون دربرابر گزينه قابل پيش بيني رد صلاحيت گسترده و حضور در انتخابات غير رقابتي وغير آزاد چه رويكردي خواهند داشت؟
آيا تمامي تشكلها ، جمعيت ها ،احزاب وگروههاي اصلاح طلب با همه امكانات مالي ورسانه اي وادعاي خود درزمينه پايگاه مردمي قادر نيستند به اندازه تشكل هاي تحول گراي دانشجويي به اقدامي اعتراضي درقبال مسيرغيردمكراتيك وغيرقانوني هيات حاكمه دست زنند؟ آيا چشم دوختن به رايزني سران حكومت با چشم اندازي كه ازهم اكنون قابل تصوراست كه منجر به حضور تحت كنترل اقليت اصلاح طلب واكثريت اقتدارگرا درمجلس آينده خواهد انجاميد گزينه مطلوبي درفرايند دمكراتيزاسيون اين كشور است يا همچنان كه ازشواهد امرپيداست اين رويه اصلاح طلبان سرگرم ساختن ملت به بازي هاي سياسي و ادامه پوپوليسم اين بارازسوي جناح ديگرحكومت خواهد بود؟
شايد هنوزديرنباشد كه اصلاح طلبان وراي تئوري ها ونظريه پردازي ها درعرصه عمل پايگاه مردمي واعتبار سياسي خود را در معرض قضاوت عمومي قرار دهند و به جاي رايزني هاي پشت پرده و حل وفصل مسايل ازكانال هاي غيردمكراتيك ازپايه اصلي دمكراسي يعني مردم استمداد جويند.آيا اصلاح طلبان حاضرند براي مطالبات خود هزينه بپردازند؟

تهران/ 6 بهمن 1386 خورشيدي

اعتراض مجدد دانشجویان در کوی دانشگاه

در پی بی توجهی مسئولین دانشگاه تهران به مطالبات صنفی دانشجویان، تجمع و راهپیمایی جمعی از دانشجویان در محوطه کوی دانشگاه تهران به خیابان امیرآباد کشیده شد.

--------------------------------------------------------------------------------
ظهر جمعه در پی پایین بودن کیفیت غذا در حدود ۵۰۰ نفر از دانشجویان به نشانه اعتراض از خوردن غذا امتناع کرده و غذای خود را روی زمین ریختند. دانشجویان سپس در سالن غذاخوری متحصن شدند.
پس از بی توجهی مسئولین به این مطالبه صنفی دانشجویان، تحصن دانشجویان به تجمع، راهپیمایی در داخل کوی دانشگاه و سر دادن شعار علیه مسئولین دانشگاه تهران و دولت احمدی نژاد انجامید. دانشجویان با تجمع مقابل درب اصلی کوی و سر دادن شعار خواستار حل مشکلات صنفی که شامل کیفیت پایین غذا، وضعیت بد خوابگاه ها، احضارهای گسترده دانشجویان به کمیته انضباطی و صدور احکام سنگین انضباطی می شد، شدند.
مامورین انتظامات کوی دانشگاه درب های کوی را بسته و از خروج دانشجویان جلوگیری کردند. اما جمعیت ۵۰۰ نفره دانشجویان پس از ساعتی از در عبور کردند و وارد خیابان امیرآباد شدند و در خیابان دست به راهپیمایی و سر دادن شعار پرداختند.
نیروی انتظامی بلافاصله در محل حاضر شده و درگیری های مختصری نیز با بعضی از دانشجویان معترض رخ داده است. به تعداد دانشجویان معترضی که در خیابان حضور دارند هر لحظه افزوده می شود وجمعیت دانشجویان به ۱۰۰۰ نفر رسیده است.

همچنین خبر می رسد که گارد ویژه به محل اعزام شده است و احتمال درگیری، ضرب و شتم دانشجویان و دستگیری گسترده آن ها توسط نیروی انتظامی می رود. لازم به ذکر است پس از حوادث خردادماه سال ۱۳۸۲ این اولین باری است که اعتراضات دانشجویی به خیابان و به درگیری با نیروی انتظامی می انجامد.

دانشجویان به کوی بازگشتند، شیشه های سلف مرکزی کوی شکسته شد

گزارش های رسیده از کوی دانشگاه حکایت از آن دارد که پس از تجمع دانشجویان در خیابان امیرآباد و ایجاد درگیری مختصر با نیروی انتظامی، دکتر قمصری، معاون دانشجویی دانشگاه تهران، با حضور در جمع دانشجویان به ایشان قول داد در خصوص کیفیت پایین غذای دانشگاه تحقیق کند.
دانشجویان پس از حضور معاون دانشجویی دانشگاه در جمع خود به کوی بازگشتند و تحصن خود را برای ساعتی داخل کوی ادامه دادند. دانشجویان معترض به مشکلات صنفی شیشه های سلف مرکزی کوی را شکستند و پس از مدتی به تحصن خود خاتمه دادند.منبع:خبرنامه امیرکبیر

Friday, January 25, 2008

حمايت ازآ‍زادي دانشجويان دربند

خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي - درحاليكه دهها دانشجوي طيف چپ اززمان برگزاري مراسم روزدانشجودرآذرماه سال جاري تاكنون دربازداشت به سر مي برند شماري ازآنان ازجمله انوشه آزاد بر دانشجوي دانشگاه تهران، محسن غمين دانشجوي دانشگاه پلي تكنيك،فرشيد فرهادي ، روزبه صف شكن دانشجوي كارشناسي ارشددانشگاه تهران ، روزبهان اميري واميرحسن مهرزاد دانش آموز با وثيقه هاي 30 تا 80 ميليون توماني پس از50 روزحبس آزادشدند. جمعي ازوبلاگ نويسان درحمايت ازآزادي اين دانشجويان وبه منظورابرازهمدردي با خانواده هاي آنان روز 10 بهمن را روزحمايت وبلاگ نويسان ازآزادي اين دانشجويان اعلام نمودند. قابل ذكراست فشار بردانشجويان درسراسر كشور ادامه دارد ازجمله احسان منصوري ، مجيد توكلي واحمد قصابان دانشجويان پلي تكنيك نيز قريب به 10 ماه است كه دربازداشت بسر مي برندو به رغم آنكه دادگاه حكم به برائت آنان صادرنموده وحتي قراروثيقه آنان نيز تامين شده همچنان ازآزادي شان ممانعت بعمل مي آيد . اين درحاليست كه حشمت اله طبرزدي دبيركل جبهه دمكراتيك ايران بيش از70 روز است كه بدون تفهيم اتهام جديد وبا وجود پايان دوران محكوميت قبلي درزندان اوين بسر مي برد. ومسوولين
هنوزپاسخي مشخص به اعتراضات مدافعان حقوق بشر درداخل وخارج ازكشورارائه ننموده اند.
http://sufnews.blogspot.com/

Sunday, January 20, 2008

انفرادی/محمدمسعودسلامتی،عضوشورای مرکزی جبهه ی دمکراتیک ایران

به یاد دانشجویان وهمه ی آزاد یخواهان دربند که درسلول های انفرادی صبح را انتظارمی کشند

«انفرادی»

دردهلیزبی انتهای سکوت
ومحو سوسوی شهردرآغوش وادی فراموشی
درسرزمین انجماد سایه ها ،
که درپس هرگام حصاری است به نام دیوار
افسوس که ره نیست به آن، بر نیزه های خورشید هم
و گویی که نیستند
میلیون ها میلیون انسان که آنسوی ترند
شبانگاه چون رسد، سپاه بی آشیان سحاب
مقبره می سازد درآسمان ازبرای ستارگان
و تنها قله ی آرزوی تو...
کاش
درظلمت شهر سکوت
دشنه ی آدرخش فرو آید بردیوارشب
وه! این صدای رعد است وسرآسیمگی سکوت
و برق که یکباره می کشد نقاب ازشب
آنگاه قطره های تند باران
که جزدرباغ خیال برچهره جاری نمی شوند
و این ....
تنها هوای تازه است!
لحظه ها دیگرلحظه نیست، ساعتها وسالهاست
دردی که می برد وجودت را برتابوت لحظه ها
....آخ....
این ناله و فریادِ هم داستان توست
درد صدایش شکسته تکرارلحظه ها
بی هیچ سایه ای
تا انتهای سکوت می رود و باز می آید
... کاش نبود این همدم ...
وقتی که نگاهت بازمی کاود بر افق
درپس هرگام حصاری است به نام دیوار
و... نامش ... انفرادی.

اسماعیل لطف اللهی: چرا بدون اطلاع خانواده، جنازه برادرم را دفن کردند؟

ابراهیم لطف اللهی ، دانشجوی رشته حقوق دانشگاه پیام نور سنندج ، روز 16 دی ماه پس از خارج شدن از جلسه امتحان توسط نیروهای اطلاعات بازداشت، و به مدت 2 روز در بازداشتگاه اطلاعات نگهداری شد. وی سپس روز 18 دی، به زندان سنندج انتقال یافت و توانست با خانواده اش ملاقات کند.
اسماعیل، برادر این دانشجو می گوید:" در روز ملاقات، او روحیه بسیار خوبی داشت و هیچ صحبتی از شرایط بازداشتگاه و شکنجه های احتمالی به میان نیاورد." وی ادامه می دهد:" روز پنج شنبه 20 دی، مجددا برای ملاقات به زندان مراجعه کردیم، اما به ما اعلام کردند که او به دادگاه اعزام شده است. با این حال مسئول اعزام به دادگاه ،"سروان محمدی" چنین چیزی را تکذیب کرد و گفت که کسی را به این نام به دادگاه نفرستاده، بعد از آن به شعبه 4 دادیاری، مراجعه کردیم، آنجا هم گفتند که وی به دادگاه فرستاده نشده است."
به این ترتیب، خانواده این دانشجوی بازداشت شده از روز 20 دی ماه ، به تمام ارگان های مربوطه مراجعه کردند، اما با پاسخ روشنی مواجه نشدند. اسماعیل می گوید:" از روز پنج شنبه به هر جا مراجعه کردیم؛ کسی پاسخ نداد و ما کاملا از وضعیت برادرم بی خبر بودیم."
بالاخره غروب روز 25 دی ماه، وزارت اطلاعات طی تماسی با خانواده ابراهیم، از آنها خواست که پدراو به همراه فرد دیگری، به ستاد وزارت اطلاعات مراجعه کنند. و در آنجا با دادن نشانی مزار وی در بهشت محمدیه( گورستان سنندج) به پدر این دانشجو اعلام کردند ، که پسرش در زندان خودکشی کرده است، خانواده ابراهیم اما نظر دیگری دارند. آنها می گویند "اگر فرضیه خودکشی صحیح است، چرا وزارت اطلاعات بدون اطلاع خانواده، جنازه وی را دفن نموده، آیا این عمل به دلیل هراس آنها از آشکار شدن اثر شکنجه های جسمی بر بدن ابراهیم، نبوده است؟"
اسماعیل لطف اللهی می گوید:" در قبرستان، مزاری را نشانمان دادند و گفتند پیکر ابراهیم آنجا دفن شده، در حالی که روی مزار را با بتن پوشانده بودند! ، اما ما اصلا نمی دانیم که آیا زیر آن خاک، پیکر ابراهیم است یا نه ؟"
وزارت اطلاعات، همچنین خانواده لطف اللهی را تهدید نمود، که اخبار مربوط به مرگ مشکوک فرزندشان را منعکس نکنند. اسماعیل،اضافه می کند :" پس از نصب اعلامیه های برادرم، بر دیوارهای شهر، عده ای ناشناس بلافاصله ، آنها را پاره می کردند."
مرگ مشکوک ین دانشجوی کرد در زندان سنندج در حالی صورت می گیرد که چندی پیش نیز، زهرا بنی یعقوب، پزشک 27 ساله، در بازداشتگاه منکرات شهر همدان، به شکل مشکوکی جان باخت.
مسئولان نیروی انتظامی، دلیل مرگ دکتر زهرا بنی یعقوب را نیز، خودکشی عنوان کردند. با این وجود، مشخص نیست، حتی به فرض قبول فرضیه خودکشی در بازداشتگاه ها، چه دلایل و شرایطی باعث این اقدام از سوی این دو زندانی شده است.
اسماعیل لطف اللهی ، در حالی که هنوز از مرگ برادر، بهت زده است می گوید: " از تمام سازمان های بین المللی و حقوق بشری می خواهیم که مسئله مرگ برادرم را پیگیری کنند، او بی گناه کشته شد."

کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر

Friday, January 18, 2008

گزارشی ازکارزارحقوق بشردرایران

خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی : شبکه خبری ورادیو تلویزیونی صدای آمریکا بطورجداگانه با سه تن ازفعالان سیاسی و حقوق بشری درداخل وخارج کشورمحمد مسعود سلامتی ، کیانوش سنجری و شیوا نظرآهاری دررابطه با وضعیت حقوق بشر وزندانیان سیاسی درایران گفتگو نمود . متن این گفتگو ها بدین قراراست.

صدای آمریکا : موضوع دیدارفعالان سیاسی از خانه حشمت اله طبرزدی چه بود؟

محمد مسعود سلامتی (عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران : روزجمعه 21 دیماه به دعوت کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه سیاسی – عقیدتی جمعی از فعالان سیاسی و دانشجویی که غالباً درزمره نیروهای خارج ازحاکمیت هستند درمنزل حشمت اله طبرزدی که بیش از دوماه از آخرین بازداشتش می گذرد وپس از محکومیت 7 ساله همچنان بدون تفهیم اتهام جدید درزندان اوین بسـرمی برد حضورپیداکردند تا ابرازهمدردی کنند با خانواده این زندانی سیاسی.
این گروه ها شامل چه احزابی می شدند؟
این گروه ها شامل جبهه دمکراتیک ایران – جبهه ملی ایران – دفترتحکیم وحدت – جبهه متحد دانشجویی – سازمان دانش آموختگان ادوارتحکیم – ائتلاف نیروهای ملی – مذهبی – نهضت آزادی ایران- کانون مدافعان حقوق بشر- کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر-جنبش مسلمانان مبارزو برخی ازدیگرفعالان سیاسی بودند.
ازجمله بحث ها مطرح شده درخصوص نیاز به ارتباط مستمرنیروهای مدافع حقوق بشرو فعالان سیاسی و دمکراسی طلب با خانواده زندانیان سیاسی بود و تاثیری که این امربرروحیه زندانی وهمچنین خانواده دارد.
نکته دیگراتفاق نظربین این نیروها درزمینه برگزیدن مبحث حقوق بشر بطورعام ودفاع ازحقوق زندانیان سیاسی به طورخاص بعنوان مبنایی برای همگرایی وهمبستگی بین فعالان وگروه های دمکراسی طلب و آزادیخواه بود ونکته دیگربطورخاص توجه به وضعیت مهندس طبرزدی بود. به رغم آنکه ایشان زندگی خودرا وقف مبارزه سیاسی – مطبوعاتی ودانشجویی کرده وباوجود تحمل هزینه های بسیارازیکسو چون نیروهای خارج از ساختارحاکم بود پیش ازاین مورد بی مهری برخی نیروهای سیاسی داخل قرارداشت. ازسوی دیگر حکومت هم برای محدود کردن ایشان وتشکل مرتبط با وی فشارهای گوناگون ازجمله احکام زندان صادرنمود.
گویا دراین جلسه ازمرحوم محمد علی سفری وکیل تعدادی ازدانشجویان زندانی که سرانجام اندکی پس ازاحضاربه اماکن درگذشت یاد شدهزنده یاد محمد علی سفری یکی ازوکلای شجاع ومبارزبود که درزمانی که کمترکسی حاضربود درخصوص زندانیان سیاسی وارد میدان شود درآن ایام 18 تیر78 وکالت بسیاری از دانشجویان ازجمله طبرزدی ، باطبی ، امامی، سفری و دیگردانشجویان دربند راپذیرفت. این مسوولیت موجب تحمل فشارفراوان به ایشان گردید واحضارهای پی درپی به مراجع مختلف امنیتی فشارروحی قابل توجهی درپی داشت که درنهایت منجربه فوت ایشان شد.
...............................................................................

صدای آمریکا : موضوع تظاهرات اخیرایرانیان مقیم نروژ چه بود؟
کیانوش سنجری(سخنگوی برون مرزی جبهه دمکراتیک ایران): این تظاهرات روز12 ژانویه با همکاری سازمان عفو بین الملل ، بنده وبا حضور گروههای سیاسی بدون حمل عناوین شان ودراعتراض به بازداشت های گسترده دانشجویان وشکنجه درمراکزامنیتی ، موج اعدام ها و نقض حقوق بشر درایران صورت گرفت. دراین مراسم بنده درخصوص بازداشت های دانشجویان طیف چپ ونیزآزاد نشدن احسان منصوری ، مجید توکلی و احمد قصابان به رغم حکم برائت از مرجع قضایی واینکه رقم اعدام ها درسال گذشته درایران به 297 نفررسیده سخن گفتم
سپس خانم اریکسون نماینده عفو بین الملل درنروژ گفت درسال گذشته ایران تنها کشوری بود که نوجوانان زیر18 سال را اعدام کرد. ایران به رغم امضای کنوانسیون حقوق کودکان که مجازات رابرای این افراد منع کرده به این امرمبادرت کرد وهم اکنون هم بیش از 70 نوجوان درزندان های ایران درانتظارحکم بسرمی ند و ازشرکت کنندگان خواست به این امراعتراض کنند
آقای محمود امیری مقدم برنده جایزه حقوق بشر درسال 2007 نروژ دیگر سخنران بود ایشان ازموج اعدام ها درطی 10 روزنخست سال جاری میلادی درایران گفت که به 23 نفر رسید. وی ازشیوع مجازات های غیرانسانی درایران نظیربریدن دست وپا و پرتاب ازبلندی گفت وخواستاراجاع پرونده نقض حقوق بشردرایران به سازمان ملل شد وازدولت نروژ خواست روابط اقتصادی خود با جمهوری اسلامی رامشروط به اصلاح وضعیت حقوق بشر نماید
خانم ژیلا حسن پور خواهرزندانی عدنان حسن پورآخرین سخنران این مراسم بود : او ازوضعیت نامناسب برادرش درزندان که به اعدام محکوم شده گفت وخواست سازمان های حقوق بشر با تداوم اعتراضات خود مانع اجرای این حکم گردند.
شما بعنوان یکی ازقربانیان نقض حقوق بشردرایران که بارها به زندان رفتید وناچاربه خروج ازایران شدید واکنون نیزبه این فعالیت ها ادامه می دهید چه ارزیابی ازگروههای سیاسی خارج ازکشوردراین موضوع دارید
جدا ازمعضل اختلافات اپوزیسیون درمجموع فعالیت های مدافعان حقوق بشر در خارج ازکشور برکاستن ازاقدامات غیرقانونی درایران موثربوده ونتیجه همین فعالیت هاست که اکنون مقامات نروژ به این امرواکنش نشان داده ووزیرخارجه جمهوری اسلامی ناچاربه موضع گیری شد این نمونه نشانگرآن است که تداوم این فعالیت ها می تواند دراقدامات دولت درایران موثرباشد.
....................................................................

صدای آمریکا : از وضعیت دانشجویان بازداشت شده اخیرچه اطلاعی دارید
شیوا نظرآهاری ( کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر ): درمورد بازداشت اخیردانشجویان طیف چپ تا کنون 13 نفر بازداشت شدند که البته خبر11 نفر تایید شده و دو نفر هم هنوزاطلاع دقیقی از وضعیت آنان دردست نیست.
گویا روزیکشنیه خانواده های تعدادی ازبازداشت شدگان موفق به ملاقات با آنان شدند
برخی خانواده ها پس از 45 روزتوانستند روزیکشنبه با فرزندانشان ملاقات کنند اما عده ای هنوز موفق نشدند بطورکلی دانشجویانی که به عنوان تظاهرات 13 آذر بازداشت شدند همگی دربند 209 اوین هستند.تعدادی از آنها به سلول های 2-3 نفره منتقل شدند وبرخی هنوز در انفرادی اند. روزبهان امیری بعد از45 روزآزاد شد اما برخی هنوزدرانفرادی اند. برای حدود 10 نفرنیزقراروثیقه تعیین شد اما به لحاظ اینکه مبلغ آن سنگین هست امکان تامین آن توسط خانواده ها نیست.
خانم بیتا نقاشان دانشجوی رشته مترجمی زبان فرانسه هم ناپدید شده
ایشان آخرین باردرتظاهرات 13 آذر دانشگاه تهران حضوریافت اما ازهمان زمان ازایشان خبری نیست وخانواده اش هم اطلاعی ندارد.بنابراین احتمال زیاد هست که دربازداشت باشند.
موضع مطبوعات وگروههای داخل نسبت به بازداشت های اخیرچیست؟
مطبوعات این مساله رابازتاب نداده اند. شاید دستوری هست که درمورد دانشجویان طیف چپ خبرشان منعکس نشود. ازطرف احزاب و گروههای دیگر هم هنوز اقدام قابل توجهی صورت نگرفته است.

Tuesday, January 15, 2008

سناريوي انتخابات /زندانی حشمت اله طبرزدی

پیش از هر چیز لازم می دانم از نهادهای مدنی و کوشندگان حقوق بشر و شخصیت های محترم که با حضور در خانه ی من و ابراز محبت به این سرباز راه آزادی موجبات دلگرمی برای خانواده و خودم را فراهم ساختند، صمیمانه سپاسگزاری کنم.بیم آن هست که اگر بخواهم از یکایک با ذکر نام و عنوان سپاسگزاری کنم نام برخی عزیزان از قلم بیفتد،به همین دلیل به همین میزان بسنده می کنم و برای آنها آرزوی پیروزی می کنم.

همانگونه که انتظار می رفت مساله انتخابات به عنوان یک سناریو برای حاکمیت درآمده است .در این سناریو ،هریک از مسئولین و نهادهای انتصابی،تبلیغی،امنیتی،نظامی و ... نقشی را برعهده دارند.وظیفه اصلی شورای نگهبان اما ،رد صلاحیت کاندیداهای غیر خودی است .نقش دستگاه تبلیغی هموار ساختن زمینه تصمیمات شورای نگهبان است .برخی با در اختیار داشتن رسانه های جمعی،مخالفان و کاندیداهای مستقل را به عوامل دشمن متهم می کنند و یک درخواست قانونی و دمکراتیک برای نظارت نهادهای موجه بین المللی در انتخابات را بی شرمی برمی شمرند.واین سناریو با استفاده از امکانات عمومی برای تبلیغ کاندیداهای سرسپرده جناح حاکم تکمیل خواهد شد و آخرالامر معلوم نیست حاکمیت یک دسته به دور از ناظران بیطرف و نمایندگان واقعی ملت چه چیز از صندوق ها بیرون بکشد ؟بنابراین در یک انتخابات استصوابی که با ارعاب تبلیغی حاکمیت نیز همراه است،تنها فاکتوری که موضوعیت ندارد،انتخابات آزاد،عادلانه و دموکراتیک است.پس باید به احزاب مستقل و نیروهای دموکراسی خواه حق داد که از شرکت در این انتخابات خودداری کرده و این نمایش انتخابی را تحریم کنند.توده های مردم نیزبه دلیل سرخوردگی های اقتصادی،سیاسی و اجتماعی ، گرایشی برای شرکت در این نمایش ندارند،جز حاکمیت و طرفداران آن که کمتر از ده درصد جامعه را تشکیل می دهند ،هیچ کس به آزاد بودن و مؤثر بودن این انتخابات باور ندارد.

همچنین در آستانه ی 22 بهمن سالروز پیروزی انقلاب بهمن 1357 قرار گرفته ایم.نظر به همزمانی نمایش انتخاباتی با سالگرد انقلاب ،علاقه مندم نکته ای را به طرفداران مردم سالاری دینی گوشزد کنم .طرفداران مردم سالاری دینی و اصلاح طلبان پیشرو،همگام با سایر لایه های اجتماعی از وضعیت موجود ابراز نارضایتی می کنند،اما همزمان به تجلیل از انقلاب و نقش آیة اله خمینی در آن پرداخته و از رژیم جمهوری اسلامی دفاع می کنند.به نظر من آنها دچار یک تناقض تاریخی و معرفتی اند .برای اینکه جمهوری اسلامی یا مردم سالاری دینی ،ثمره انقلاب و میراث آیِة اله خمینی است. مادامی که رژیمی دینی باشد،حتما در آن شورای نگهبان ،تشخیص مصلحت نظام ،ولایت فقیه ،اجرای احکام شرعی مثل قصاص ، قطع دست و پا ،سنگسار ،پرتاب از کوه ،تفتیش عقاید،نظارت استصوابی،سلول انفرادی،چشم بند،شکنجه و سانسور نیز هست. برای اینکه رژیم دینی ،ملزم به اجرای قوانین و احکام ایدئولوژیک ولو با زور سرنیزه است.تفاوتی ندارد چه کسانی در چنین نهادهایی مسئولیت داشته باشند،مهم این است که آنها باید از نظام دینی محافظت کنند و احکام شرع را اجرا نمایند،در غیر اینصورت رژیم دینی نخواهد بود اصلاح طلبان دینی که از مردم سالاری دینی حمایت می کنند،لابد می دانند که اگر به جای جناح حاکم ،آنها نیز در مصادر امور قرار بگیرند ،ناگزیر برای اجرای احکام شریعت و حفظ نظام و اسلامیت آن،باید رفتاری کم و بیش شبیه اقتدارگرایان داشته باشند .مگر نه اینکه آنان در دوره ی اصلاحات ،مجلس و قوه ی مجریه را در اختیار داشتند،آیا اتفاق خاصی افتاد ؟بنابراین باید بپذیریم که تنها و تنها چالش اصلی ملت ایران ،مساله ی جدایی دین از سیاست است.اگر دین از سیاست جدا نشود ،هیچ امیدی به برقراری دموکراسی ، حاکمیت عدالت و رعایت حقوق بشر نخواهد بود .به نظر من اصلاح طلبان ، بیهوده آب در هاون می کوبند .برای اینکه دین با دموکراسی سازگاری ندارد .واقعیت این است که ثمره ی اصلی و عینی انقلاب بهمن 57 و میراث آیة اله خمینی ،یک نظام دینی است که همگی شاهد عملکرد آن هستیم .اصلاح طلبان نمی توانند از یک سو مدعی دفاع از دموکراسی و حقوق بشر باشند و از دیگر سو به تجلیل از مردم سالاری دینی و انقلاب و رهبری آن بپردازند.این یک تناقض آشکار است .نظارت استصوابی نیز حاصل همین انقلاب و همین رژیم دینی است.باور من این است که مساله اصلی اپوزسیون اعم از طرفداران لیبرال دموکراسی یا سوسیال دموکراسی وجمهوری خواه و مشروطه خواه ،پیش از هر چیز ،مساله ی تفکیک دین از سیاست است .اگر این مساله حل شود ،مشکلات اصلی نیز برطرف خواهد شد.به جای پرداختن به مسائل فرعی و دامن زدن به اختلافات یا حتی دل خوش کردن به نفوذ گروهی از اصلاح طلبان به درون نهادهای حکومتی ،می بایست حول این مساله اتحاد لازم را به وجود آورد.وقت آن رسیده است که اصلاح طلبان دموکرات نیز راه خود را از اصلاح طلبان حکومتی جدا کرده و به جبهه ی دموکراسی خواهی بپیوندند.در یک مردم سالاری دینی ،حقوق مردم به نفع حکومت گران سلب خواهد شد.اعم از اینکه اصلاح طلبان حاکم باشند یا اقتدارگرایان

زندانی حشمت اله طبرزدی

ایران/تهران/زندان اوین /بند 350

24/10/1386

Monday, January 14, 2008

شعله ای درقلب یخ زده تهران /محمد مسعودسلامتی

نزدیک است تا بهارمیتینگ های دانشجویی درخاطرخیابان های تهران قندیل بربندد. حتی قلمرو آخرین سنگرآزادی ازسیراب ساختن عطش آزادیخواهی بازمانده ، افزون بر یک ماه است که بیش از 30 دانشجوی آرزومند آزادی به جرم باور به مارکسیسم درچنبرسرد اوین گرفتارآمدند. شمار نامعلومی ازدیگر فعالان سیاسی دموکراسی طلب نیزبه جرم اندیشه لیبرال اعم ازدانشجو، کارگر، فرهنگی ، زنان و… درسلول های کهنه یا تازه ساز اما تنگ وبی روح نشسته برجای جای میهن ماه ها و سال هاست که اسیرخشک اندیشی حاکم برکشورند. ازفردای به مسلخ بردن جمعی مطبوعات مستقل دراردیبهشت 79 تا زدن برچسب روزنامه منتقد برتارک کیهان شریعتمدار دیگرمدتها ست که دکه های عرضه جراید مشتاقان چندانی به خود ندیده است. کافه کتاب ها را که نوآوری برای شکستن یخ بازارکتاب بود پلمپ کردند. دختران وزنان که تابستان را با کابوس چند تارمو به آخررساندند زمستان را با تاوان چکمه ها آغازکردند تا دامن حکومت ایدئولوژی آغشته به نا امنی نگردد.پرونده مرگ های پرسش برانگیزدرزندان نام دکترزهرابنی یعقوب رابه لیست سیاه خود افزود تا زهرا(زیبا ) کاظمی، اکبرمحمدی ، فیض مهدوی و… آخرین نام های این فهرست جانکاه نباشند.
برف سرمای زمستانی را درعمق شهرها وروستاهای سراسرایران رسوخ داده تا فضای طبیعت با اتمسفرسیاسی ایران هم رنگ شود. دیگر کسی نام «کارتن خواب » راهم به یاد ندارد و تنها هرگاه زیرنویس تلویزیون دولتی درخواستی از شهرداری تهران برای پناه دادن به بی خانمان ها را به نمایش می آورد آنگاه مردم درمی یابند که درواقع بی پناه دیگری درخیابان های تهران از سرما جان داده است. شاید اگر انتخابات درفصلی جززمستان بود این زیرنویس ها هم ظاهر نمی شدند.
گروههای اصلاح طلب همچنان درحد تکراردرخواست دوره های گذشته خود ازمردم برای داوطلب شدن به حوزه ثبت نام درفرمانداری ها مانده اند. بدون تردید فرمان بعدی آن است که مردم درپای صندوق های رای هجوم برند. هنوزمعلوم نیست چطور شعارفشارازپایین چانه زنی ازبالا درعمل تبدیل به فشاربرپایین پرسه زنی دربالا تبدیل شد.افسوس که برخی اصلاح طلبان ازاین خیال خوش فراترنرفته اند که پس از دعوت بی حساب ازمردم اکنون می توانند ناظران بین المللی را نیزبرای انتخابات دعوت کنند.
اما درکشاکش این جدال های کسالت آورسهامداران قدرت درجمهوری اسلامی خبری فراسوی حکومتگران جان تازه ای برپیکرآزادیخواهان دمید. حضوردهها تن ازنمایندگان گروه ها ی سیاسی خارج ازحاکمیت وفعالان حقوق بشر درمنزل حشمت اله طبرزدی ، موضوعی که بوی تازگی ورخ داد تحولی نو درعرصه کنشگران سیاسی درون مرزمی دهد. شاید اولین پرسش آن باشد که چه شد و نقطه شروع این حرکت ازکجا آغازشد؟ آن شب گرم تابستانی که اکبرمحمدی درزندان اوین جان داد وسازمان دانش آموختگان ادوارتحکیم وحدت مجلس یادبودی درمحل دفترخود برگزار کرد ونیروهای گوناگون خارج ازحکومت درآنجا گردآمدند؟ یا آن روزهای آغازین ماه مهر سال 77 که نیروهای دگراندیش دردفتراتحادیه اسلامی دانشجویان ودانش آموختگان به بحث پیرامون نهضت اصلاحی پرداختند. همان گردهمایی که ازیک سو برخی اصلاح طلبان مستقردروزارت کشورحضورداریوش فروهردرآن جمع را برنتابیدند و ازسوی دیگر اقتدارگرایان دفتراتحادیه را پس از7 سال استقراردرآن محل شبانه به کمک نیروی انتظامی و… تخلیه اجباری نمودند… اما درواقع هیچ اهمیتی ندارد که نقطه آغاز این پیوند چه وقت و چگونه بود. نکته مهم آن است که نیروهای دمکراسی خواه و آزادی طلب اکنون به جایی رسیده اند که ضرورت این همبستگی ملی را ازمقام شعار به عمل آورده اند. این نشانی ازپایان عصرسرگرم شدن به اصلاحات درون حکومتی است. این آیتی اززایش عصر تحولگرایان است.اشتباه اصلاحات نه درحرکت مسالمت آمیز و آرام بلکه درزاویه این حرکت بود. تفاوت تحول گرایان با اصلاح طلبان اختلاف در سمت وسوی حرکت است . اصلاحات میل به تغییر روبنایی و تحول گرایان تصمیم به تغییربنیادی دارند.پرواضح است که این همه راه نیست اما تردیدی نیست که این یک گام مهم وتاریخ سازدرفرآیند جنبش آزادیخواهی مردم ایران است. این همان شعله ای است که دانشجویان ودیگرآزادیخواهان دربند و توده های خسته ازستم می توانند به دیده امید به آن بنگرند. این شعله ای است که اکنون درقلب یخ زده تهران سر برکشیده و می تواند گرمی بخش آینده ایران باشد

Friday, January 11, 2008

حکمی که برای مهندس طبرزدی صادر شد

لازم بود در مورد خبر دیدار با خانواده مهندس طبرزدی وسخنان حاظرین در جلسه که تمامی آنان بویژه دکتر امامی بر ناعادلانه بودن این حکم وسایر احکام فعالین سیاسی تاکید داشتند ،حکم صادره از سوی شعبه 26 بریاست قاضی حداد را برای آگاهی عموم دراینجا بیاوریم .هرچند این حکم درهمان موقع،ازسوی یاران مهندس طبرزدی به صورت گسترده در سایتهای اینترنتی منتشر شد . شایان ذکر است با اعتراض وکیل مدافع مهندس طبرزدی در دادگاه تجدید نظر، زندان مهندس طبرزدی به 7سال ومدت محرومیت از فعالیت اجتماعی به 10 سال تبدیل گردید که با توجه به ایام بازداشت، زمان زندان ایشان در مرداد 1386به پایان رسیده ونگه داشتن ایشان در زندان حتی مخالف احکام و قوانین جمهوری اسلامی هم می باشد

-------------------------------------------------------------------------------------

تاریخ 17/6/1383 شعبه 26 دادگاه انقلاب اسلامی تهران در وقت مقرر به تصدی امضاء کننده ذیل
تشکیل است. پرونده های کلاسه 78/745/ط-د و 81/6299 اتهامی آقای حشمت الله طبرزدی، فرزند فضل الله دائر به اقدام علیه امنیت کشور تحت نظر است.


گردش کار

حسب محتویات پرونده متهم فوق الذکر با تشکیل گروهی به نام اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان به همراه تنی چند از دوستان خود از جمله جواد امامی – پرویز سفری و محمد سلامتی و رهبری این گروه اقدام به تهیه نشریه ای به نام پیام دانشجو نموده و با نزدیک شدن به بعضی از مسئولین و کسب اطلاعات در روزنامه خود مطالبی را علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مسئولین می نویسد و کم کم پس از چند سال ماهیت خود را که همانا عناد با نظام جمهوری اسلامی ایران است روشن ساخته و نهایتا ً گروهی تحت رهبری نامبرده که از جوانانی پرشور و ماجراجو تشکیل شده بود در تیرماه سال 1378 جریانات دانشگاهها و درگیری هایی تا روز 23 تیر ماه را به وجود آورده و باعث خسارات فراوان مادی و معنوی می گردند. در آن سال رسانه های گروهی ضد انقلاب و دشمنان این نظام که منتظر فرصت چنان وصفی بودند، آنچه خواستند علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مسئولین آن تاختند و آخر الامر ملت بزرگ ایران با راهپیمایی تاریخی خود جلوی توطئه شوم این گروه و سایر جیره خواران امپریالیسم جهانی را گرفتند.
متهم پس از آزادی از زندان دست از توطئه و اقدام علیه امنیت کشور بر نداشته، ضمناً مصاحبه با رادیوهای بیگانه و نیز تبلیغات فراوان و وسیع علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مردم و گروههای مختلف و نیز اعضاء گروهک خود را تشویق به تجمع و درگیری می نماید. در نامه های خود که به مسئولین از جمله مقام معظم رهبری می نویسد مستقیماً به معظم له توهین نموده و در مقاله ای تحت عنوان آیا علی شکنجه گاه داشت؟ آنچه توانسته است به ایشان توهین نموده است و در این اثنا نیز ضمن مصاحبه با رادیوهای بیگانه آنچه در توان داشته است در جهت بر خورد با مسئولین نظام به کار گرفته است. وی در سال 1379 نیز اقدام به تجمع غیر قانونی نموده که منجر به درگیری های خیابانی میگردد. همچنین در تیر ماه سال 1380 اقدام به تجمع غیر قانونی نموده که دستگیر میگردد تا از اقدامات غیر قانونی دست بردارد و به همین دلیل با قرار تأمین مناسب آزاد می شود که پس از مدتی مجدداً شروع به پخش اعلامیه و اطلاعیه علیه نظام نموده و دعوت به تجمع برای تیر ماه سال 1381 می نماید که مجدداً توسط اداره اطلاعات قرارگاه ثامن الائمه سپاه دستگیر و به شعبه سوم دادگاه پرونده ای ارسال و به لحاظ وجود سابقه پرونده اخیر الذکر نیز به این شعبه ارجاع می گردد و پس از بازداشت قرار وثیقه در مواردی صادر که نامبرده به خاطر عجز از تودیع آن نگردیده و در بازداشت می ماند ولی سه مرحله برای محاکمه احضار که حاضر به حضور در دادگاه نگردیده و اعلام می دارد که حاضر نیست در این دادگاههای رژیم حاضر شود. نامبرده دو وکیل به نام آقای سفری و بهمنش معرفی که پس از فوت مرحوم سفری، نامبرده شخص دیگری به نام بهرامیان را جهت وکیل مدافع خود معرفی که آخرین جلسه رسیدگی به اتهامات وی با حضور دو وکیل در تاریخ 7/6/1383 تشکیل که متهم علی رغم احضار از زندان حاضر به حضور در دادگاه نشده و دادگاه با حضور وکلای متهم، تشکیل جلسه دادگاه می دهد که آقای بهمنش، وکیل مدافع وی به دفاع از اتهامات نامبرده پرداخته و ضمن اعلام اینکه هیچیک از اتهامات متهم جرم نیست، تقاضای برائت نامبرده را می نماید. وکیل مدافع دوم ضمن ایرادات شکلی از جمله بحث صلاحیت و ............ دادگاه بدوی تقاضای 10 روز مهلت جهت مطالعه پرونده و ارسال لایحه دفاعیه می نماید که دادگاه به این امر موافقت نموده و علی رغم مطالعه پرونده های متهم توسط وکیل اخیر الذکر نامبرده لایحه دفاعیه تقدیم دادگاه ننموده است. متهم از ابتدای بازداشت تا کنون دست از عناد با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر نداشته و از داخل زندان ضمن ارسال نامه هایی توانسته کما کان به ضدیت خود به نظام جمهوری اسلامی ایران ادامه دهد و اخیراً نامه ای تحت عنوان دفاع در چند صفحه به بیرون از زندان ارسال داشته که در اکثر سایت های خبری و رسانه های گروهی ضد انقلاب ملاحظه شده است. علی ایحال با توجه به مطالب معنونه و نیز گزارش های مفصل وزارت اطلاعات و اقدامات مستمر وی و اظهارات وی و اطلاعیه ها و اعلامیه های منتشره از سوی نامبرده، دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح آتی مبادرت به صدور رأی می نماید.




رأی دادگاه

در خصوص اتهام آقای حشمت الله طبرزدی، فرزند فضل الله دائر به اقدام علیه امنیت کشور با تشکیل و تأسیس گروه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان و گروههای غیر قانونی منشعب از آن و نیز تشکیل و تأسیس گروههای غیر قانونی موسوم به جبهه دمکراتیک ایران که یک گروه کاملاً اسکولار می باشد و انجام اقدامات فراوان علیه امنیت کشور با اعلام تجمعات غیر قانونی و درگیری با مأمورین و مردم و همچنین 1- ایراد خسارات فراوان مادی و معنوی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. 2- توهین به مقام معظم رهبری در دفعات متعدد و از طریق مطالب کذب علیه معظم له. 3- تبلیغ علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به کرات و به نفع گروه های مخالف نظام با ایراد سخنرانی علیه نظام و مسئولین و مصاحبه با رادیوها و رسانه های بیگانه و ضد انقلاب از سال 1376 تا کنون حتی از درون زندان. 4- تشویش اذهان عمومی با بیان مطالب کذب و غیر واقعی با توجه به محتویات پرونده اعم از گزارش مفصل و تحقیقات کامل وزارت اطلاعات در سال 1378 از ایشان و بعد از آن و نیز تحقیقات انجام شده توسط دادگاه و اقدامات مکرر نامبرده و گروه تحت مسئول وی علیه امنیت کشور در سال های 1376 تا کنون و ادامه این فعالیتها توسط متهم و با عنایت به مطالب و اظهارات متهم در جلسات مختلف تحقیق در وزارت و سپاه و دادگاه و با توجه به مدافعات وکیل مدافع ایشان بزه های یاد شده در مورد متهم محرز بوده، لذا دادگاه با رعایت ماده 47 قانون مجازات اسلامی و مستندأ به ماده 498 قانون مجازات اسلامی متهم را به جهت تشکیل گروه اتحادیه و جبهه دمکراتیک و سایر گروههای منشعب که تنها با هدف برهم زدن امنیت کشور طراحی گردیده به ده سال حبس تعزیری و به جهت تبلیغ علیه نظام به استناد ماده 500 قانون یاد شده به یک سال حبس تعزیری و نیز به جهت توهین به مقام معظم رهبری به دفعات مکرر به استناد ماده 514 قانون یاد شده به دو سال حبس تعزیری و نیز به جهت تشویش اذهان عمومی به یک سال حبس تعزیری به استناد ماده 698 قانون مجازات اسلامی محکوم می نماید و مقرر می دارد نامبرده مستند به ماده 19 قانون مجازات اسلامی از کلیه حقوق اجتماعی خود به مدت دو سال محروم گردد.ضمناً با توجه به وضعیت متهم نامبرده مدت محکومیت خود را در یکی از شهر های جنوب کشور سیر می نماید. بدیهی است مدت ایام بازداشت قبلی از کل محکومیت متهم محاسبه و کسر خواهد شد. رأی صادره حضوری و ظرف مهلت مقرر در قانون قابل اعتراض در دادگاههای تجدید نظر خواهد بود.


در زیر این دست خط مهندس طبرزدی به چشم می خورد که می گوید:

این حکم ظالمانه و فله ای به من ابلاغ نشد. اما در نظر دارم دفاعیه ی خود را در معرض داوری افکار عمومی قرار بدهم. امید است در روزهای آینده، این دفاعیات آماده شود.


حشمت الله طبرزدی
دبیر کل جبهه دمکراتیک ایران
سوم/بهمن ماه/هشتادوسه
ایران/ تهران/ زندان اوین

گزارش دیداربا خانواده زندانی سیاسی مهندس طبرزدی

خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی:
اعضای کمیته پیگیری آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی در ادامه برنامه دیداربا خانواده های زندانیان سیاسی در تاریخ 21 دیماه در منزل حشمت اله طبرزدی دبیرکل جبهه دمکراتیک ایران حضور یافتند.دراین دیدار که نمایندگانی از گروههای مختلف از جمله جبهه ملی ایران، جبهه دمکراتیک ایران ، ائتلاف نیروهای ملی مذهبی ، کانون دفاع ازحقوق بشر، دفتر تحکیم وحدت ، جبهه متحد دانشجویی ،کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر، سازمان دانش آموختگان ادوار تحکیم ، جنبش مسلمانان مبارز، شماری اززندانیان سیاسی سابق و... حضور داشتند . درضرورت ارتباط نیروهای مبارز با خانواده های زندانیان سیاسی و تاثیر آن برروحیه زندانیان سخن به میان آمد.
پرویز سفری (عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران ) درابتدا با قدردانی از حضورجمع وبا تجلیل ازاستقامت خانواده طبرزدی دردشواری هایی که طی سالهای اخیر متحمل شدند نقش آنان را درتداوم مبارزات مهندس طبرزدی با اهمیت خواند.
کیوان صمیمی (مدیرمسوول نشریه توقیف شده نامه) طبرزدی را به عنوان فردی کثیرالسجن (داثم زندان ) وشخصیتی صادق در مراحل مختلف فعالیت سیاسی خود توصیف کرد که دراقدام کم نظیردر نقد خود پیشتاز بوده و دربینش فکری خود روندی پویا طی کرده است.
محمد بسته نگار(ازفعالان ملی مذهبی) با اشاره به موادی از اعلامیه جهانی حقوق بشر واینکه دولت ایران خود را متعهد به این اعلامیه می داند. نقض آزادی های مصرح دراین قانون را مغایر با تعهدات بین المللی دولت نسبت به اجرای آن خواند.وی همچنین انتخاب شدن و انتخاب کردن بطور آزاد را یکی از مفاد این اعلامیه دانست و با انتقاد از حکومت نسبت به بی توجهی به این مواد گفت حکومت هایی که چنین رویکردهایی را درتاریخ داشته اند هرگزموفق نبوده اند.
دکتر زندی نیا با تاسی از نظریه هولوگرام و اینکه هرآنچه در طبیعت رخ می دهد در اجتماع انسانی نیز صادق است فعالیتهای آقای طبرزدی را نیز تاثیر گذار بر تاریخ وجهان خواند که هرگز ازبین نخواهد رفت.
هاشمی (عضو شورای مرکزی دفترتحکیم وحدت ) با بیان وضعیتی که خود در زندان سال 82 شاهد بود ضمن آنکه فشار بر خانواده را یکی از مشکلات زندانی خواند دیدار از خانواده های زندانیان را دارای تاثیر مثبت در روحیه زندانی دانست واینکه خانواده زندانیان فشارهای سخت تری را تحمل می کنند از این جهت که قادر به یاری رساندن به زندانی نیستند.
دکتر امامی (عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران) همگرایی بین نیروهای آزادیخواه رایکی از آرزوهایی خواند که در سالهای 73 به بعد در نشریه پیام دانشجو تعقیب می شد. وی همچنین در خصوص آراء صادره در مورد محکومیت حشمت اله طبرزدی به لحاظ مراعات قواعد قانونی و حقوق آنرا شگفت انگیز خواند. وی با قرائت پرینتی که از وضعیت محکومیت مهندس طبرزدی درزندان گرفته شده بود با اعلام اینکه در 8 مردادماه سال جاری این محکومیت پایان یافت تداوم بازداشت وی بدون اعلام اتهام تازه را یکی از موارد نقض حقوق بشر و عدم مراعات قوانین جاری از سوی دستگاه قضایی دانست.
قره باغی( اززندانیان سیاسی سابق) از حضور گروه های مختلف در این جمع ابراز خشنودی کرد وی با تجدید یاد زندان درسال 54 وانرژی که ازشنیدن خبردیدارفعالان سیاسی با خانواده اش برای اوایجاد شده بود دیدارهای اینچنینی را دارای همان ویژگی برای زندانیان سیاسی کنونی خواند.
تقی رحمانی(فعال ملی مذهبی ) برضرورت دقت در مبارزه تاکید کرد . او گفت قبل از انقلاب گاه یک سخنرانی تند وتیز دردانشگاه مطرح می شد اما بعد موضوع تداوم نداشت. وی گفت ویژگی مثبت طبرزدی آن است که مبارزی است که مبارزه را تداوم می دهدو دارای استمرار در مبارزه است. وی همچنین حقوق بشر را محوری دانست که همه گروههای خواهان دمکراسی باید گردآن جمع شوند.وی همچنین از مبارزین خواست ادبیات دمکراسی را سرمشق خود قرار دهند واگرواژگانی انتخاب شود که بارخشونت دارد نتیجه آن بازهم خشونت را درپی خواهد داشت ودراین خصوص اظهارتاسف کردازاینکه ما دمکرات کم داریم ولی دمکراسی خواه بسیار.
احمدی (عضو جنبش مسلمانان مبارز) ضمن تاکید براینکه این جنبش دفاع از ازادیخواهان را وظیفه خود می داند با خانواده مهندس طبرزدی ابراز همدردی نمود.
صالحی (عضو سازمان دانش آموختگان ادوار تحکیم وحدت) با ابراز تاسف ازاینکه برخی گروهها نسبت به طبرزدی بی مهری روا داشته و برغم مبارزات پیگیر وی حمایت لازم را ازاو دریغ داشتند سیاست سازمان ادوار تحکیم را حمایت از همه مبارزان از جمله مهندس طبرزدی عنوان نمود.
شیوا نظر آهاری (عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر) تداوم زندان مهندس طبرزدی بدون ضابطه قانونی را یک نکته مهم در پرونده وی خواند و ازاینکه دستگاه قضایی درچنین پرونده هایی بیش ازآنکه حقوقی عمل کند سیاسی برخورد میکند ابراز تاسف کرد.
مهندس زعیم (عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران) با بیان مراتب پوزش مهندس عباس امیرانتظام ازاینکه به سبب بیماری قادربه حضوردرجلسه نبود ونیزتعذر استاد ادیب برومند ازعدم امکان حضوردرجلسه ازگسترش زندانها وزندانیان درجای جای ایران زمین ابرازتاسف کرد. وی ترویج خشونت وشیوه های ستیزه جویانه در برخورد با مطالبات مردمی را عاملی برای تبدیل حرکت های آرام به ستیزه گری دانست و به حکومت هشدار داد با مطالعه تاریخ نسبت به فرجام این برخورد با مردم برحذر باشند.
علی طبرزدی (فرزند حشمت اله طبرزدی و عضو جبهه متحد دانشجویی) ضمن تشریح وضعیت مهندس طبرزدی درزندان و اینکه به سبب کاهش توجه به مسایل بهداشتی وتغذیه زندانیان ازنامناسب بودن غذا آب شرب ووضعیت بهداشتی زندان ابراز نگرانی کرد. وی گفت به دلیل همین کاستی ها طبرزدی در زندان دچاربیماری پوستی شده وحتی مسوولین زندان ازتحویل گرفتن مواد خوراکی که خانواده زندانی برای او می آورد خود داری می کنند. وی درپایان از فعالیت های کمیته تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و حضور نمایندگان گروههای مختلف سیاسی دراین جمع ابرازقدردانی نمود.

http://sufnews.blogspot.com/

Tuesday, January 8, 2008

سرکوب عقیده،بازداشت بدون اتهام/دیده بان حقوق بشر

دیده بان حقوق بشر امروز با انتشار گزارشی اعلام کرد حکومت ایران با اتکا به “قوانین امنیتی” که بطور وسیعی تعریف شده اند، تقریبا هر نوع ابراز علنی دگراندیشی را سرکوب می کند. این حکومت با استفاده از قوانین یاد شده افراد دستگیر شده را بدون اتهام و دسترسی به وکیل مشمول حبس های انفرادی و طولانی مدت می کند
این گزارش ۵۱ صفحه ای که “”شما هر کسی را به هر دلیلی می توانید بازداشت کنید،” ایران سرکوب فعالان مستقل را وسیعتر می کند” نام دارد، بطور مستند به بررسی افزایش دامنه و تعداد افراد و فعالیت هایی می پردازد که طی دو سال گذشته تحت پیگرد قانونی قرار گرفته اند
سارا لی وتیسون، مدیربخش خاورمیانه دیده بان حقوق بشر دراین زمینه گفت: “قوانین متعددی در ایران به حکومت پوشش لازم برای سرکوب هر نوع فعالیت مسالمت آمیزی که از نگاه آنها منتقد سیاستهایشان است را می دهد.”
وی افزود: “مسئولین می توانند حقوق اولیه مردم را پایمال کنند و همچنان ادعا نمایند که اقداماتشان قانونی است.
گزارش “شما هر کسی را به هر دلیلی می توانید بازداشت کنید” مبتنی بر اطلاعاتی است که از بازداشت شدگان و شاهدان عینی و نیز تحلیل دقیق قوانین امنیتی ایران بدست آمده است. بر اساس این گزارش حکومت ایران از نگرانی های امنیتی بعنوان بهانه ای برای بازداشت و محروم کردن فعالان مختلف جامعه مدنی از حق دادرسی مدنی بهره برداری می کند. این افراد عبارتند از طرفداران حقوق زنان که خواستار تغییر قوانین تبعیض آمیز جنسیتی ایران هستند، دانشجویانی که برای اصلاحات سیاسی و اجتماعی تلاش می کنند، کارگرانی که خواستار دستمزد و مزایای بهتر هستند و نیز روزنامه نگاران و پژوهشگرانی که برخی از آنها هیچ سابقه فعالیت سیاسی ندارند.
از اوت سال ۲۰۰۵ که محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران رسید، مقام های حکومتی بطور فزاینده ای از دلایل “امنیتی” برای آزار و اذیت افراد مستقل استفاده کرده اند. مجموعه ای از قوانین تحت عنوان ” جرایم ضد امنیت داخلی و خارجی کشور ” که جزئی از قانون مجازات اسلامی هستند، به حکومت این امکان را داده است که فعالیت های سیاسی مسالمت آمیز را سرکوب و افراد دستگیر شده را از حق دادرسی مدنی محروم کند.
حکومت ایران همچنین بطور فزاینده ای افراد را صرفا به جهت ارتباط با نهادها، اشخاص و منابع مالی خارجی به موارد امنیتی متهم کرده است. در بیشتر مواردی که در این گزارش آمده، مسئولین افراد دستگیر شده را متهم به تضعیف امنیت ملی از طریق کانالهای ارتباطی خارجی کرده اند
مسئولین با استناد به مسائل امنیتی بازداشت شدگان را در اماکنی که بیرون از نظارت قانونی سازمان زندانها قرار دارند، حبس می کنند. در این بازداشتگاه ها از جمله در مخوف ترین آنها یعنی بند ۲۰۹ زندان اوین تهران، بازداشت شدگان در هنگام حبس و بازجویی مورد آزار و بدرفتاری قرار می گیرند.
یکی از بازداشت شدگان سابق در گفتگو با دیده بان حقوق بشر آزار و اذیت های روانی و جسمی خود و سایر بازداشت شدگان توسط بازجویانش در بند ۲۰۹ اوین را چنین تشریح کرد
آنها با رکیک ترین الفاظ به ما و خانواده هایمان توهین می کردند، یا آنکه ما را تهدید می کردند مورد ضرب و شتم قرار دهند و یا به درون سلول مجرمین خطرناکی مثل اعضای القاعده بیاندازند. آنها ما را تهدید به تجاوز با شیشه نوشابه و یا تخم مرغهای داغ می کردند. درباره عزیزانمان به ما اخبار دروغ می دادند و برای ترساندنمان مدارک جعلی می آوردند. به یکی گفتند که پدرش به خاطر او اخراج شده و به او نامه ای با سربرگ رسمی نشان دادند.
یکی دیگر از بازداشت شدگان سابق توضیح داد که مسئولین چگونه به قوانین مربوط به رفتار با زندانیان بی اعتنا بودند و چطور از حبس های انفرادی نامحدود بعنوان شکلی از تنبیه استفاده می کردند:
ما نمی دانستیم که به چه چیزی متهم می شویم و یا چه اتفاقی برای ما میافتد. نگهبانان هنگام ورود به ۲۰۹ (اوین) چشمانمان را بستند. تقریبا همگی به این کار اعتراض کردیم، اما آنها به ما بی اعتنایی کردند. من فکر می کنم برای آنکه ما را بترسانند، یکی از ما را همان موقع به سلول انفرادی بردند
قوانین مبهم امنیتی ایران به حکومت اجازه می دهد افراد را به خاطر تجمع، تشکل و فعالیت های سیاسی مسالمت آمیز بطور خودسرانه سرکوب و تنبیه کند. این اقدامات در تناقض با معاهدات بین المللی حقوق بشر هستند که ایران یکی از امضا کنندگان آنهاست. بازداشتگاه هایی نظیر بند ۲۰۹ اوین و نیز نحوه رفتار با دستگیر شدگان در بین دیوارهای این بند در تناقض با قوانین مربوط به اداره زندانها و حقوق بازداشت شدگان هستند
دیده بان حقوق بشر از حکومت ایران خواسته است قوانین مبهم امنیتی و نیز سایر قوانینی که به دولت اجازه می دهد با نقض قوانین بین المللی، افراد را به خاطر استفاده از حقوق آزادی بیان، تجمع و تشکل بطور خودسرانه سرکوب و یا تنبیه کند، اصلاح و یا لغو کند. دیده بان حقوق بشر همچنین از حکومت ایران خواسته است با بازداشت شدگان مطابق معیارهای بین المللی رفتار نماید و بند ۲۰۹ اوین را زیر نظر سازمان زندانها قرار دهد و یا آن را تعطیل کند.

Monday, January 7, 2008

اوضاع زندان هیچ گاه تا این حد نامناسب نبوده است /حشمت الله طبرزدی

حشمت الله طبرزدی، یکی از قدیمی ترین زندانیان سیاسی که از سال 75 تاکنون دوره های مختلفی را در زندان به سر برده است می گوید: " طبق قانون جدید رئیس زندان، محکومین دادگاه انقلاب تنها با اجازه دادگاه می توانند با وکلایشان ملاقات داشته باشند."
او همچنین اعتقاد دارد که وضعیت زندان تفاوت بسیاری با گذشته کرده است ، " وضعیت غذایی و بهداشتی زندان بسیار اسف بار است، به طوریکه تنها می توان از نان زندان استفاده کرد و استفاده از غذاها ممکن نیست، البته زندانیانی که دارای شرایط مالی خوبی هستند می توانند غذای مناسب تهیه کنند اما اوضاع برای سایرین این گونه نیست."
سایر زندانیان نیز این موضوع را تأیید می کنند، در حالی که طبق آیین نامه داخلی زندان، غذایی که به زندانی داده می شود می بایست پروتئین، ویتامین و ... را داشته باشد. هم اکنون به مدت حدود یکسال است که " گوشت" به طور کامل از غذای زندانیان حذف شده است.
سیاست جدید زندان نیز در برابر اعتراضات احتمالی زندانیان، تهدید به تبعید به زندان رجایی شهر یا قزل حصار است که شرایط به مراتب بدتری از زندان اوین دارد.
حشمت الله طبرزدی می گوید: " مسئولان زندان نهایتا زندانیان را به جایی می رسانند که مجبور به واکنش شوند" او ادامه می دهد." باید این مسائل در خارج از زندان منعکس شود، باید اجازه دهند تا از طرف سازمانهای حقوق بشری نمایندگانی به زندان بروند و شرایط غذایی و بهداشتی زندانیان را از نزدیک ببینند."
در طی سال های گذشته، کلیه بازدیدهای انجام گرفته از زندان اوین، از بند 6 این زندان انجام شده است که به گفته زندانیان ، برای همین بازدیدهای احتمالی مورد مرمت قرار گرفته و هم اکنون زندانیان با جرایم مالی در آنجا نگهداری می شوند. اما اوضاع در سایر بندهای زندان اوین به مانند اندرزگاه 6 نیست.
یکی از زندانیان سیاسی که مدتی را در اندرزگاه 8 زندان اوین به سر برده است، روایت های تلخی را از این بند دارد. او می گوید: " در این بند که مخصوص نگهداری مجرمین مواد مخدری است، فضای سالن به قدری آلوده است که اگر فردی غیر از خود این زندانیان به آنجا فرستاده شود، به سختی می تواند سالم از این بند خارج شود. او می گوید: " مواد مخدر، مثل کراک، تریاک و .. به وفور در داخل بند وجود دارد و تمام فضای سالن آکنده از دود سیگار و بوی مواد مخدر است."
در ماههای گذشته بسیاری از زندانیان سیاسی و عادی، در تماسهایی نسبت به وضعیت نامناسب غذای زندان اعتراض کرده اند. آنها می گویند که " غذای زندان به هیچ وجه قابل استفاده نیست."
ریاست زندان اوین، تاکنون در برابر اعتراضات زندانیان واکنشی نشان نداده است. او تنها به زندانیان اعلام کرده که " بودجه زندان به قدر کافی نیست."
گفتنی است در ابتدای سال جاری، بودجه سازمان زندان ها به 4/1کاهش یافته بود. این در حالی است که شمار زندانیان حاضر در زندان های ایران نسبت به سالهای گذشته، کاهش قابل توجهی را نداشته است.
-------------------
دوستان برای حمایت از کارزار آزادی مهندس طبردی می توانند با ایمیل ما تماس گرفته یا نام کامل خود را و در صورت وجود وبلاگشان را در قسمت نظرات ثبت کنند
sostabarzadi@yahoo.com

Sunday, January 6, 2008

خطاب به آنانکه دراندیشه توسعه اجتماعی ایران هستند

درپی تشدید مسائل و آسیب های اجتماعی اخیر در ایران، بخش ایرانی انجمن جامعه شناسان بدون مرز بعنوان یک انجمن بین المللی با هدف گسترش عدالت اجتماعی، صلح، آزادی و حقوق بشر و پیوند تعهد علمی و عملی جامعه شناسی، همگام با سایر فعالان دانشگاهی و اجتماعی برخود فرض می داند نسبت به بحرانی شدن وضعیت اجتماعی در ایران و دستگیری و تضییع حقوق انسانی و صنفی افراد دانشگاهی از جمله جامعه شناسان در ایران، به مسئولان رده بالای جمهوری بنیاد گرای اسلامی هشدار دهد. از اینرو بیانیه حاضر دردو بخش اعتراضی تهیه شده است:

1. جامعه ایران

در طول سالهای اخیر گسترش بیش از پیش مسائل و معضلات اجتماعی در جامعه جوان و کودک ایران (بابیش از 65 درصد جمعیت زیر 25 سال)، سبب بروز نابسامانی و تضادهای اجتماعی بسیاری گردیده است. برخی از اهم این مسائل عبارتنداز:

افزایش فقرا و زندگی آحاد مردم در زیر خط فقر و بقا (بیش از 9 میلیون نفر زیر خط فقر)،
عدم پوشش تحصیلی کودکان (بیش از 3 میلیون نفرمحروم از تحصیل درآموزش عمومی)،
کار کودکان (بین یک تا دو میلیون نفر) و سوء استفاده جنسی و جسمی از آنان در فضاهای شغلی ناامن، غیر بهداشتی و غیررسمی،
نامشخص بودن وضعیت کودکان بی هویت (بیش از 80 هزار کودک بی شناسنامه)،
سوء استفاده نظامی از کودکان بعنوان بسیجی (بویژه بسیج دانش آموزی)،
کودک آزاری (آزار 30 درصد بین یک تا 5 ساله، بیش از 20 درصد بین 6 تا 11 و 10 درصد بین 11 تا 18ساله)،
ازدواج زود هنگام کودکان زیر 18سال (بیش از 700 هزارنفر)؛
مجازات اعدام برای کودکان و بزرگسالان (اعدام قریب بیش از 200 نفردر ملاء عام)،
فقر و ناامنی زندگی زنان سرپرست خانوار براثر طلاق یا فوت همسر (بیش از یک میلیون خانوار)،
تبعيض جنسي و خشونت عليه زنان (67 درصد با حداقل یکبار خشونت) در محیط خانواده، کار و جامعه،
پوشش اجباری تن و موی زنان و دختران، دستگیری زنان در معابر عمومی و برخورد خشن و تحقیرآمیز،
گرسنگي و سوء تغذیه (پوکی استخوان و کوتاه شدن قامت کودکان تا 10 سانتیمتر)،
سنگسار زنان و مردان به دلیل فقط رابطه عاطفی- جنسی (وقوع سنگسار درسال جاری و محکومیت عده ای دیگر)،
گسترش روسپیگری و قاچاق زنان برای بازار سکس درکشورهای همسایه براثر فقر و فقدان فرصت های اجتماعی برابر (حدود 300 هزارنفر)،
بیکاری روزافزون کارگران و معلمان (بیش از 4 میلیون نفر) و دستگیری طیف وسیعی از معترضان این دو طبقه اجتماعی در مطالبه حقوق خود،
منع انتشار آثار نویسندگان و هنرمندان منتقد و آزاد اندیش و بایگانی و زندان کتب و طرح های آنان در ممیزی وزارت ارشاد،
سانسور شدید درحوزه نشر و توقیف مطبوعات و خودسانسوری آنها و فیلترینگ فضاهای اینترنتی برای سایت های خبری و فکری،
وجود سیستم تبعیض در گزینش دانشجو، شاغل، مدیران از حیث اعتقادی و سیاسی و انحصار و رانت خواری در برخورداری از امکانات در فضاهای آموزشی، اقتصادی، سیاسی و شغلی،
تبعيض دینی و مذهبي علیه بهائیان (با حدود 300 هزار نفر و محرومیت بیش از 200 دانشجو از تحصیل دریکسال گذشته)،اهل تسنن، تصوف (دستگیری بیش از 170 نفر)، یهودیان (بیش از 25 هزار نفر) و سایر فرق مذهبی،
محرومیت اقوام ساکن در مناطق مرزی کشور نظیر کردها، آذریها، اعراب، بلوچ ها و عدم مشارکت آنان در تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود و وجود زمینه تضادهای قومی- ملی درایران،
گسترش اعتیاد (بیش از 5 میلیون معتاد) و در دسترس بودن انواع مواد مخدر،
درمعرض اعتیاد بودن دانش آموزان (بیش از 2 میلیون نفر)،
افزایش خودکشی درسالهای اخیر (خودکشی 1700 کودک در طی سالهای ۷۶ تا ۸۰ و ثبت 14 هزار مورد در کل سنین و رشد آن درسالهای اخیر)،
وقوع قتل (بیش از 7 هزار مورد درطول سالهای 76 تا 80) و قتل های ناموسی (حدود 400 مورد)،
برخورد های خشن، غیر انسانی و همسان گرا با جرایم و بزهکاران تحت عنوان اراذل و اوباش،
سرکوب جنبش های اجتماعی زنان، کارگران، معلمان، دانشجویان، نویسندگان و دستگیری گسترده فعالان آنها،
مهاجرت روزافزون نیروی انسانی ماهر و دانش آموخته دانشگاهی از کشور (بیش از 100 هزارنفر درسال) و عدم بهره گیری از جمعیت بزرگ متخصص و دانشمند ایرانی در سراسر دنیا (بیش از 4 میلیون نفر) بصورت جذب مغزها،
و بطور کلي، تخلف و نادیده گرفتن مبانی و مفاد کنوانسیون حقوق بشر در عرصه ها و اقشار مختلف اجتماعی.
تشدید این وضعیت ساختار اجتماعی و نظم موردنیاز برای توسعه فراگیر و عدالت جویانه جامعه ایران را مورد تهدید جدی قرار داده است. اینهمه در شرایطی بوقوع می پیوندد که اصرار حکومت بنیاد گرای اسلامی ایران با مسئولیت ائتلاف نامبارک خامنه ای- احمدی نژاد، بر دستیابی به تسلیحات هسته ای و اولویت دادن به دستیابی به دانش و فناوری هسته ای و رویارویی با مجامع جهانی درکنار کم توجهی به مسائل متعدد پیش گفته، جامعه ایران را در مخاطره حمله نظامی احتمالی کشورهای سلطه جویی نظیر امریکا و متحدان آن قرار می دهد.

2. اجتماع علمی ایران

متاسفانه علاوه بر وقوع مسائل اجتماعی عدیده و فراگیر، دولت اسلامی بنیادگرای ایران و مسئولان رده بالای حکومتی بعنوان سیاستگذار و تصمیم ساز، با ایجاد ترس و ارعاب و اعمال سیاستهای ضد اجتماعی و فرهنگی و همچنین سرکوب دانش پژوهان، متخصصان و صاحبان اندیشه و علم، بطور ناصحيح به هر دانشور و محقق آزاد اندیش و مستقلی از جمله جامعه شناسان متعهد چه به دلیل تحقيقات و انتشارآن ها و چه بر پايه طرز فکر و تدريس شان صدمه مي زند. در سال جاری دولت اسلامی افراد بسیاری را از فضاهای دانشگاهی محروم ساخته است. افرادی نظیر دکتر کیان تاجبخش، بزرگیان و در روزهای اخیر دلارام علی، دکتر سهراب رزاقی و عماد الدین باقی بخاطر فعالیت های اجتماعی خود که ناشی از حس مسئولیت پذیری علمی و اجتماعی آنان است، دستگیر می شوند و بسیاری دیگر نظیر دکتر توسلی، دکتربشیریه، دکتر وثوقی، دکتر عسگری، دکتر نمک دوست، دکتر جعفری و برخی دیگر از کار درمحیط دانشگاهی محروم می شوند.

بازداشت های بدون مجوز و پیش از رسیدگی حقوقی، بازجویی های درسایه و بدون نظارت نهادهای قانونی از جمله وکیل، شکنجه روحی، ارعاب و هتک حرمت، محرومیت از فعالیت عملی و آموزشی، حاشیه نشین سازی، تحمیل مدیریت های ناشایست در فضاهای علمی، آموزشی و پژوهشی، و بازنشستگی های زودهنگام اساتید دانشگاهها از زمره مصادیق نقض حقوق بشر و اندیشه ستیزی است که دین و مدعیان آن را رو در روی دانش و دانشمندان قرار می دهد.

انجمن جامعه شناسان بدون مرز برای پیشگیری از بروز مسائل مختلف اجتماعی و گسترش بازتاب و پیامد های منفی ان در ساختار های جامعه کنونی و فردای ایران و تلاش برای اتخاذ سیاست هایی که بتواند در کوتاه مدت از شدت نرخ رشد این مسائل کاسته و در میان مدت زمینه های بروز آنها را ازبین ببرد، به مسئولان جمهوری اسلامی ایران هشدار می دهد. از سوی دیگر از آنان می خواهد فضای آزاد علمی، دانشگاهی و پژوهشی را چنان مهیا سازند که صاحبنظران و پژوهشگران مسئول و آگاه درحوزه های اجتماعی و فرهنگی بتوانند ضمن مطالعه زمینه های بروز این معضلات جانکاه، در راهیابی تعدیل و کاهش شدت رشد معضلات و آثار منفی آن در سایر حوزه ها و اقشار اجتماعی کوشا و موثر باشند و از بازداشت یا منع اشتغال این قشر و نیروهای روشنگر در جامعه پرهیز کند.

بی تردید عدم تمهید چنین امکان و فضایی به سود آحاد ملت اعم از نسل کنونی و آتی جامعه ایران نبوده و آن را درمعرض آشفتگی و بحرانهای جدی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و حتی مرزی فرار خواهد داد. درپایان نیز از کلیه نهادهای اجتماعی و فرهنگی مستقل، دانش پژوهان و جامعه شناسان کشور دعوت می شود دراعتراض به وضعیت بحران انسانی- اجتماعی درایران همگام شوند.
علی طایفی
مسئول بخش ایرانی انجمن جامعه شناسان بدون مرز

Saturday, January 5, 2008

بیانیه جبهه دمکراتیک ایران درباره منع حکومت از برگزاری آیین یادبود بانو بی نظیربوتو

روزگذشته شاهد ممانعت حکومت از برگزاری آیین یاد بود بانوی دمکراسی بی نظیربوتو درتهران بودیم.گرچه درمقایسه با موج سنگین فشاربی امان بردانشجویان، زنان ، کارگران ، معلمان و اقشار واقوام گوناگون ملت این حادثه تنها نمونه کوچکی برفقدان آزادی وامنیت سیاسی درایران است و به رغم آنکه اعلام موضع دولت درمحکوم دانستن اقدام طالبانی افراط گرایان مذهبی درپاکستان با این رویکرد نیروهای دولتی مغایراست اما آنچه که دراین واقعه حایزاهمیت است چنین عملکردی درآستانه آغاز ثبت نام داوطلبین حضور درانتخابات مجلس هشتم است. حکومت اگر مدعی است خواهان برگزاری انتخابات آزاد و بدون جانبداری ازجناح حاکم است می بایست نشانه های این ادعا را که بازکردن فضای سیاسی و کاهش حجم فشاراجتماعی است برمردم عیان سازد. اما چنانچه جمهوری اسلامی درآستانه یک رقابت انتخاباتی که محتاج حضور مردم درپای صندوق هاست به نیروهای اپوزیسیون اجازه ندهد که نه یک میتینگ سیاسی بلکه یک مراسم یاد بود برای شخصیتی بین المللی والگوی دمکراسی برگزارکنند. باید شک کرد که به جناح های درون حکومت فرصتی برای رقابت با قدرت حاکمه درانتخابات فراهم نماید.
ازیکسو بی تفاوتی رفرمیست های حکومتی ازهرحزب وجناح نسبت به این موضوع به منزله رویه کبکی است که خطر پیشا روی را نادیده می گیرد.ازسوی دیگر این فرصتی فراروی اصلاح طلبان نیز می باشد تا نسبت به وعده اصلاح اشتباهات گذشته خود درعرصه عمل به محک آیند که آیا حاضرند ازکف حقوق شهروندی برای نیروهای غیرخودی دفاع نمایند یا همچون گذشته شعارهای مدنی را قربانی کرسی قدرت خواهند نمود. انتظار ازاین گروهها آن است که نسبت به این واقعه اعلام مواضع صریح بنمایند.
چالش دیگری که دراین حادثه متوجه حکومتگران است آنکه چگونه است که برای گشایش باب گفتگوهای علنی با برخی دولتها لحظه شماری می کنند و درپی اثبات حسن نیت خود سخن های کم سابقه سرمی دهند یا پیاپی درمنطقه هیات های آشتی اعزام می کنند با این ادعا که درجهت منافع ملی گام برمی دارند اما دربرابر ملت خود دست کم به همان میزان ازسیاست تلرانس و نه مقابله ومخاصمه پیروی نمی کنند.حکومت برای اثبات حسن نیت به ملت خود می بایست درکوتاهترین مدت ممکن آزادیخواهان دربند همچون حشمت اله طبرزدی ، عمادالدین باقی ، منصوراسانلو، عباس خرسندی ،قاسم شیرزادیان ، بهروزجاوید طهرانی ، حشمت ساران ، مهرداد لهراسبی، توکلی ، قصابان ، منصوری ، دهها فرزند بیگناه ملت که درروزدانشجو بازداشت شدند و فعالان جنبش زنان و اقوام را آزاد نماید. اگر حکومت می خواهد به همان میزان که برای دیگر دولتها مترصد اثبات حسن نیت است اندکی به ملت نیز حسن نیت خود را نشان دهد دست کم درآستانه انتخابات ازتهدید روزافزون مطبوعات و جامعه مطبوعاتی کاسته تاشاید درآینده بین 169 کشورجهان رقم 166 را که به منزله نا امن ترین کشورهای جهان برای فعالیت های مطبوعاتی است شاهد نباشیم.همچنین براین باوریم بجای تلاش جهت یافتن فرد یا نهادی که مسوولیت طرح موسوم به امنیت اجتماعی را تقبل کند که خود حکایت آشکاری ازنارضایتی ملی ازآن است اصلح است که دولت نسبت به توقف اینگونه اعمال فشارها برمردم درکوچه وخیابان مبادرت ورزد.
لازم می دانیم جبهه دمکراتیک ایران درپیوند با اقدام بشردوستانه جبهه ملی ایران درگرامیداشت یاد بانوی دمکراسی بی نظیر بوتو به نوبه خود ازحضورمردم شریف تهران و اعضا وهواداران خود دراین مراسم که امکان برگزاری آن فراهم نگردید تشکرنموده و درانتظار است تا حکومتگران به جبران این خطا فرصت دیگری را به منظور احترام به کف حقوق شهروندی دراختیاراپوزیسیون دمکرات قراردهند.
14 / آذر/ 1386 خورشیدی
تهران / جبهه دمکراتیک ایران

Thursday, January 3, 2008

حضورگسترده فعالین سیاسی درمقابل محل برگزاری مجلس یاد بودخانم بوتو

با وجود فشار نیروهای امنیتی برجبهه ملی ایران مبنی بر لغو برگزاری مراسم یادبود بانو بوتودر روز پنج شنبه وتوبیخ مدیرمسجد محل برگزاری مراسم
وبستن درب مسجد حتی بر روی نماز گزاران وگسیل نیروهای امنیتی ،لباس شخصی ونیروهای انتظامی با تجهیزات کامل .که با آرایش نظامی می خواستن حضور خود رابرخ مردم بکشند.فعالین سیاسی از طیف های مختلف بهمراه جوانان ودانشجویان برای شرکت در مراسم به محل اعلام شده آمده بودند که با ممانعت شدید نیروهای امنیتی وانتظامی مواجه شدند.این مواجه با برخوردهایی هم همراه بود که منجر به دستگیری چند نفر از جوانان و فعالین سیاسی شد.
شرکت کنندگان در مراسم از نیروهای امنیتی این پرسش را داشتند که حضور در مراسم آمرزش خواهی برای یک بانوی فقید که در پاکستان به دست تروریستها کشته شده است، کجای امنیت شمارا به خطر انداخته که این گونه سراسیمه به این محل آمده اید درب مسجد را بسته ایدمراسم را منحل اعلام کرده ایدوجوانان را بازداشت میکنید.البته چون همیشه پاسخ به جز تهدید، فحاشی ودرنهایت هل دادن وزدن ضربه وبازداشت چیز دیگری نبودبویژه هنگامیکه درپیاده روی جلوی مسجد یکی ازاعضای مرکزیت جبهه ی ملی ایران می خواست در چند جمله از شرکت کنندگان به دلیل لغو جلسه عذر خواهی نماید با یورش ماموران مواجه شد.
حاکمیت تمامیت خواه یک بار دیگر نشان دادکه چقدر آستانه تحمل آن کوتاه است که حتی یک جلسه آمرزش خواهی را که از سوی غیر خودشان اعلام شده بر نمی تابند وباقبول رسوایی بیشترسیاسی آنرا بر هم می زنند.
اکنون جای این پرسش ازبرخی گروههای اپوزیسیون باقی است که چگونه می گویند ومی خواهند درانتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کنندکدام نامزد آنها از فیلتر شورای نگهبان رد میشوداصلا در دایره تنگ خودی ها کجاجای دارند.حاکمیتی که بردباری برای یک مجلس ختم ندارد چگونه میتواند شما را در میان خود پذیرا باشد.مگر استحاله شده باشیدوپوست انداخته باشید وباساز دیکتاتور سازتان را کوک کنید.که باز آنهم بعید است ، تمامیت خواهان به این زودی راضی نمی شوند.
درمیان اشخاصی که برای شرکت در مراسم آمده بودند بانوان حضور پر تعدادی داشتندهمچنین شخصیتهای ملی چون مهندس امیر انتظام وسران جبهه ی ملی ایران واعضای شورای مرکزی جبهه ی دمکراتیک ایران به همراه تنی چند ازاعضاءوهواداران حضور داشتند.

زنده باد آزادی _ برقرارباددموکراسی _ بریده باد زنجیراستبداد

هواداران جبهه ی دمکراتیک ایران _ استان تهران
13/10/1386

Wednesday, January 2, 2008

آیازندانیان میدانند برف باریده؟!/بهزاد مهراني

برف نو سلام!/بهزاد مهراني

برف نو،برف نو ،سلام،سلام!

بنشين، خوش نشسته اي بر بام.

پاكي آوردي – اي اميد سپيد!-

همه آلودگي ست اين ايام (احمد شاملو)

برف كه مي بارد،شادماني ِ شگرف و وصف ناشدني اي سراپاي وجودم را در بر مي گيرد.البته نه از اين برف هاي زود گذر،بلكه از آن برف هايي كه زندگي را كاملا مختل مي سازد.آمد و شد ها با مشكل مواجه مي شوند،مدارس تعطيل مي شوند و كارمندان و كارگران دير به محل كار خود مي رسند و يا اصلا سر ِكار نمي روند.شايد تعجب كنيد.اما اين يك احساس دروني است كه شايد دليل ِ قانع كننده اي هم نداشته و همه "علت" داشته باشد.

همه ي اين تعطيل شدن ها به باور من خللي در روند كلي ِ حيات ما ايرانيان ايجاد نمي كند.دولت ِ ما يك دولت ِ نفت فروش است كه تعطيلي بردار نيست.او بشكه اي صد دلار نفت ِ خود را مي فروشد و اگر همه ي جامعه تعطيل و معطل هم باشد،خلل زيادي در كار او ايجاد نمي شود.شايد اگر بارش برف سنگين باشد و همه ي ادارات تعطيل،تنها اتفاقي كه بيا فتد اين باشد كه از مخارج اضافي و هزينه هاي بي فايده و بي قاعده، كمي كم شود.آموزش و پرورش ِ تعطيل ِ ما نيز چندان زيان بار نخواهد بود.مدارسي كه دروس آن و سود مندي اش را تا كنون كمتر كسي دريافته است.كسي در نيافته است كه ادبيات اش كجاي ِ زندگي به كار مي آيد.ادبياتي كه ليسانسيه هايش هنوز در رو خواني ِ اشعار حافظ و سعدي و مولانا در مانده اند."تعليمات ِ ديني" اش ،در اثبات ِ وجود ِ خدا،هنوز در برهان نظم در جا مي زند برهان ِ نظمي كه هيوم در قرن ِ هجده در رد ِ آن استدلال هاي ِ متقن ِ بسياري ارائه كرده است.زبان ِ عربي و انگليسي اش را كه مي خواني،در پايان نه يك جمله ي ِ عربي مي تواني بگويي و نه انگليسي.فلسفه و منطق و جبر و ... نيز وضعيت ِ بهتري ندارند.تاريخ و جغرافيا اش را كه مي خواني،نمي فهمي در كجاي ِ تاريخي، و جغرافيا ات كجاست.نمي فهمي كه سهم ِ خزرت چقدر بوده و نمي فهمي كه خليج ات فارس بوده يا عربي و يا خليج ِ مهر و دوستي!! در تاريخ ات مصدق همه خيانت بوده و كاشاني همه خدمت و روحانيت نيز هيچ گاه پاي ِ هيچ قرارداد ِ استعماري را امضا نكرده است.قبل از اسلام،هيچ نداشته ايم.نه هويتي،نه تاريخي و نه تمدني و هر چه نيكي و بزرگي داشته ايم،همه بعد از حمله ي اعراب بوده است. قبل از اين سي سال،همه وطن فروشي و استعمار بوده است و بعد از آن همه رشد و ترقي،پيشرفتي كه از دوران ماد ها تا كنون بي سابقه بوده است!

آري وقتي برف مي بارد و زندگي كند مي شود،بسيار لذت بخش است.شايد در خانه بمانيم و بيانديشيم.به ادبيات و دين و تاريخ و جغرافي و فلسفه و منطق.بيانديشيم كه در اين قرون بر ما چه گذشته است.بيانديشيم كه اگر كار نكنيم،پول نفت نمي گذارد نه در زندگي ي ِ روزمره مان خلل ِ چنداني ايجاد شود و نه در مديريت ِ كلان ِ كشور ِمان.بيانديشيم كه اگر نفت نبود و دولت از جيب ِ من و تو ارتزاق مي كرد،بارش ِ برف و تعطيلي چه خلل هايي در زندگي مان ايجاد مي كرد.كه اگر نفت نبود،اين همه بي كاري چه زندگي ِ مشقت بارتري از آن چه داريم، براي ِ ما رقم مي زد.البته شايد اگر اين بلاي ِ سياه نبود،روزگار ِ به تري مي داشتيم.دولت از جيب ِ من و تو تغذيه مي كرد و مجبور بود كه پاسخ گو باشد.مجبور بود كه هر سخني كه مي گويد،ابتدا در مورد آن انديشه كند.اگر نفت نبود شايد به اين گستردگي خرافات دامان ما را نمي گرفت.شايد اگر نفت نبود،مردم سالاري داشتيم و از مردم سواري خبر ِ كم تري بود.شايد آن زمان كار بود و تلاش.آن زمان شايد اگر برف مي باريد و اختلال در كارها ايجاد مي شد ،جاي ِ خوش حالي نبود.شايد آن وقت مديريتي مي داشتيم كه اندك بارش ِ برف و باران ،زندگي را فلج نمي كرد.

راستي آيا فرزندان ِ در بند ِ اين مرز و بوم،از سلول هاي تنگ و تاريك ِ 209 در مي يابند كه امروز برف باريده است؟آيا علي كلايي مي داند كه در خيابان برف مي بارد؟امير حسن مهرزاد چطور؟سعيد حبيبي؟عماد الدين باقي؟اسالو؟طبرزدي؟جهاندار؟قاسم شيرزاديان چطور؟عباس خرسندي؟بهروز جاويد تهراني؟فرزندان ِ دربند ِ امير كبير چطور؟....؟ بچه ها امروز برف باريده است.

پشت شيشه برف مي بارد / پشت شيشه برف مي بارد / در سكوت سينه ام دستي / دانه ي اندوه مي كارد (فروغ فرخ زاد)

www.behzadmehrani.blogfa.com