Monday, December 31, 2007

تجمع خانوادهای دانشجویان زندانی در مقابل دفتر سازمان ملل

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران : بنابه گزارشات رسیده خانوادهای دانشجویان زندانی امروز دوشنبه 10 دی ماه از ساعت 12:00 تا ساعت 13:15 در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران دست به یک تجمع اعتراضی زدند . آنها عکسهای فرزندان زندانی خود و همچنین پلاکاردهای را با خود حمل می کردند. بر روی پلاکاردهای که با خود حمل می کردند نوشته شده بود:« ما خانوادهای دانشجویان دستگیر شده در مراسم 16 آذر روز دانشجو خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط فرزندان خود هستیم» .
نیروهای حفاظتی سازمان ملل علیرغم اینکه قبل از آن، از طریق ایمیل به دفتر سازمان اطلاع داده بودند که مادران دانشجویان قصد حضور دارند و خواهان ملاقات با رئیس دفتر و دادن نامه ای به ایشان جهت ارسال به دبیر کل هستند. ولی متاسفانه نیروی حفاظت این دفتر با مشاهدۀ مادران دانشجویان اقدام به بستن درب ورودی نمودند و برخوردهای داشتند که مغایر با شئون و اصول سازمان ملل بود. آنها از این هم فراتر رفتند و بعضی از مادران را هل می دادند و مورد اهانت قرار دادند.البته این اولین باری نیست که در مقابل دفتر سازمان ملل اقدام به ضرب وشتم و دستگیری و بد رفتاری می شود. ولی سوکت مقامات حاضر در دفتر سازمان ملل در تهران سئوال برانگیز است. که چگونه است که حتی در مقابل دفتر این سازمان اینگونه اصول ومفاد اولیه زیر پا گذشته می شود.

Saturday, December 29, 2007

اعمال فشار مضاعف بر زندانیان سیاسی

بنا بر گزارشات رسیده آقای ابوالفضل جهاندار فعال سابق دانشجویی به اندرزگاه 7 زندان اوین تبعید شد.
آقای ابوالفضل جهاندار فعال سابق دانشجویی که از شهریور ماه سال گذشته تا کنون در زندان اوین بسر می برد به دلیل آنچه که عدم رعایت قوانین زندان از سوی مسئولین زندان نامیده شده است به اندرزگاه 7 سالن 4 زندان اوین انتقال یافت . آقای جهاندار به تحمل 5/3 سال حبس تعزیری محکوم شده است .
همچنین گزارشاتی از اعمال فشار بر سایر زندانیان سیاسی نیز از زندان های اوین و گوهردشت حکایت دارد به طوری که در زندان اوین در ملاقات زندانیان با خانواده ها بازرسی بدنی به شدت انجام می گیرد و در زندان گوهردشت نیز محدودیت تماس های تلفنی برای تبعیدیان اخیر اوین نیز همچنان برقرار است.
در این بین مسئولین زندان گوهردشت از بیماری های جسمی یک زندانی به نام دکتر علوی جدایی که به دلیل ریاست کانون نخبگان ایران در زندان بسر می برد سوئ استفاده می کنند و برای اعمال فشار بر این زندانی از انتقال وی به بیمارستان خودداری کرده اند.
طبق نظر کمسیون پزشکی آقای دکتر علوی برای درمان بیماری قلب می بایست در بیمارستانی در کرح تحت درمان قرار میگرفت که تا کنون با مخالفت مسئولین زندان این امر میسر نشده است .


تبعید کاوه جوانمرد روزنامه نگار سنندجی به زندان مراغه
روزگذشته کاوه (داوود) جوانمرد روزنامه نگار سنندجی وخبرنگارهفته نامه کرفتو، از زندان سنندج به زندان مراغه تبعید شد .
کاوه جوانمرد که از سوی دادگاه انقلاب سنندج به اتهام همکاری با یکی از احزاب اپوزیسون ، به تحمل دو سال حبس و تبعید به زندان مراغه محکوم شده بود، حدود یکسال است که در زندان سنندج تحمل حبس می نماید.
گفتنی است نامبرده در پرونده ای دیگر نیز، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به تحمل دو سال حبس شده ، که این حکم اخیراً از سوی دیوان عالی کشور نقض و به دادگاه تجدید نظر استان کردستان ارجاع شده است.


گزارشگران بدون مرز خواهان آزادی عمادالدین باقی شد

سازمان گزارشگران بدون مرز، طی بيانيه ای با ابرازنگرانی شديد از «وضع سلامتی» عمادالدين باقی، روزنامه نگار زندانی، از مقام های جمهوری اسلامی خواست وی را آزاد کنند.
عماد الدين باقی، رييس انجمن دفاع از حقوق زندانيان، روز يکشنبه ۲۲ مهرماه ۱۳۸۶ به اتهام آنچه «ادامه فعاليت های خود در خصوص توهين به مقامات و تبليغ عليه نظام و اقدام عليه امنيت ملی»، خوانده شده، بازداشت شد.
سازمان گزارشگران بدون مرز، به نقل از صالح نيکبخت، وکيل مدافع آقای باقی می گويد: که او «تا کنون دوبار در زندان دچار ناراحتی قلبی شده و حمله ديگری برای وی بسيار خطرناک خواهد بود».
طبق اين گزارش، خانواده آقای باقی و وکيل مدافع او سرانجام روز پنجشنبه موفق به ملاقات وی در بيمارستان قمر بنی هاشم در تهران شدند. او اکنون به بخش عمومی زندان اوين منتقل شده است
در بيانيه گزارشگران بدون مرز تصريح شده است:«وضعيت نگاهداری عمادالدين باقی غير قابل قبول است. وی بيش از دو ماه در سلول انفرادی و در شرايط نامساعدی نگاهداری شده است. با توجه به وضعيت جسمی ايشان که در مدت بازداشت رو به وخامت گذاشته اشت و دو حمله قلبی نشان اين وخامت است، باور کردنی نيست که عمادالدين باقی از بيمارستان دوباره به زندان انتقال يابد».
خانواده عمالدین باقی پیش از بستری شدن وی، با انتشار نامه ای ضمن ارائه گزارشی از وضعيت اين زندانی سياسی تاکيد کرده بودند که وی در بازداشتگاه امنيتی نگهداری می شود.

-------------------------------------------------------------------------------------
هواداران جبهه ی دمکراتیک ایران - استان تهران,ضمن محکوم نمودن برخوردهای غیر انسانی بازندانیان سیاسی درزندانهای جمهوری اسلامی به سازمانهای طرفدار حقوق بشر وکمسیون حقوق بشر سازمان ملل هشدار میدهندکه بیش از این با رژیم حاکم بر ایران مماشات نکرده وتنها به صدوربیانیه ها که پشتوانه عملی ندارد بسنده نکنند بلکه راهکارهایی اعلام کنند که باعث انزوای سیاسی شدید کاربدستان رژیم شود.تاآنها بدانند که کشور ایران جزیره ای جدا افتاده نمی باشدتا هرچه بخواهند بر سر آزادیخواهان ونخبگان این ملت بیاورند.
--------------------------------------------------------------------------------------

Friday, December 28, 2007

پرویز سفری / شمارزندانیان سیاسی درایران روبه گسترش است

پرویز سفری عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران: شمارزندانیان سیاسی درایران روبه گسترش است

خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی- پرویز سفری عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران در گفتگو با شبکه رادیو تلویزیونی صدای آمریکا نسبت به وضعیت نقض حقوق بشر درایران ابرازنگرانی کرد. سفری با اشاره به گسترش روز افزون زندانیان سیاسی که اکنون علاوه براوین درزندان های گوهر دشت کرج زندان سنندج ودیگر شهرهای ایران مدام درحال افزایش می باشند به علت کثرت آنان شمارش اسامی را دشوارخواندو به عنوان نمونه از(مهرداد لهراسبی ،بهروزجاویدطهرانی زندانی بازمانده ازبازداشت شدگان 18 تیرماه 78 )حشمت ساران ،عمادالدین باقی (فعال حقوق بشر)وحشمت اله طبرزدی دبیرکل جبهه دمکراتیک ایران یاد کرد
پرویز سفری در زمینه چگونگی روند این پرونده ها به ویژه وضعیت مهندس طبرزدی افزود: ازآنجا که حکومت ازبازداشت شدگان سیاسی تحت عنوان امنیتی نام می برد لذا حتی به مقررات و آیین دادرسی خود نیز پایبند نبوده و وضعیت اینگونه زندانیان بنابرآنچه که حکومتگران می خواهند مشخص می شود.عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران وضعیت مهندس طبرزدی را باگذشت 45 روز ازبازداشت بی دلیل وی همچنان مبهم خواندوازبدتر شدن وضعیت بهداشتی وگرمایی زندان اوین درفصل سرماخبرداد

Wednesday, December 26, 2007

نامه‌ی سرگشاده ی کمیته‌ی آزادی حشمت الله طبررزدی به دبیر کل سازمان ملل




آقای بان کی مون

احتراما به اطلاع می‌رسانیم که آقای حشمت الله طبرزدی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر مجددا از سوی دستگاه انتظامی جمهوری اسلامی دستگیر شده است. بازداشت ایشان و سایر فعالین حقوق مدنی و سیاسی در ایران زنگ خطری در زمینه افزایش نقض روز افزون حقوق شهروندی و مدنی فعالین سیاسی در ایران است.
آقای حشمت الله طبرزدی، روزنامه نگار و فعال سیاسی مخالف جمهوری اسلامی با نوشتن مقاله‌ای تحت عنوان “علی شکنجه‌گاه نداشت” در سال ۱۳۷۶ (ده سال پیش) دستگیر و ابتدا به ۱۴ سال زندان محکوم شد. اما با اعتراض وکیل مدافع ایشان، علی اکبر بهمنش، پرونده ایشان به دادگاه تجدید نظر ارجاع گردید. در دادگاه تجدید نظر از سوی شعبه هفتم دیوان عالی کشور جمهوری اسلامی حکم صادره از سوی دادگاه اولیه به ۹ سال زندان محکوم شد. ۵ سال از حکم زندان ایشان به “جرم” تشکیل جبهه دمکراتیک ایران، می‌باشد
حشمت الله طبرزدی بیش از ۶ سال از مدت محکومت خود را در زندان های مختلف جمهوری اسلامی بسر برده است. در این مدت او بيش از ۲ سال را در سلول انفرادی در بازداشگاه‌های مختلف و از جمله بازداشتگاه توحید، ۲۰۹ وزارت اطلاعات، ۵۹ سپاه پاسداران، بند ۲ سپاه و بازداشتگاه ویژه حفاظت اطلاعات ارتش زندانی بوده است.
بنا به گفته وکیل آقای طبرزدی، ایشان پس از ۶ سال زندانی کشیدن و در زمانی که در مرخصی از زندان بسر می‌برد، مجددا دستگیرو روانه زندان شده است. و وکلای ایشان هیچ اطلاعی از چگونگی و شرایط کنونی ایشان ندارند.
ما از شما و تمامی سازمان‌های مدافع حقوق مدنی و شهروندی می‌خواهیم برای پایان دادن به احضارها و دستگیری و ربودن افراد از سوی دستگاه انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی سریعا اقدام کنید. در حال حاضر ده‌ها فعال دانشجویی ، سیاسی ، زنان ، کارگری و نویسنده و روزنامه نگار در زندان های اوین، گوهردشت، قزل حصار و دیزل آباد و زندان های شهرستان ها زندانی هستند. تنها گناهی که این انسان‌ها مرتکب شده اند این است که خواهان آزادی‌های سیاسی بوده‌اند و برای حقوق پایه‌ای شهروندی فعالیت کرده‌اند. اما در کشوری که داشتن دوست پسر و دختر جرم، آرایش زنان جرم است، حجاب اجباری است، خواندن و نوشتن مطلب در حقوق انسان‌ها هم جرم است
ما از شما می‌خواهیم برای آزادی آقای حشمت الله طبرزدی و سایر زندانیان سیاسی که جانشان در خطر است، فورا اقدام کنید. ما نمی‌خواهیم سرنوشت اکبر محمدی و ولی الله فیض مهدوی که جانشان را در زندان‌های جمهوری اسلامی از دست دادند، تکرار شود. ما نمی‌خواهیم مرگ ناگوار دکتر زهرا بنی یعقوب تکرار شود. ما از شما تقاضا می‌کنیم هیاتی را برای آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی به ایران بفرستید. ما از شما می‌خواهیم تا برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی، رژیم جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهید. رژیم اسلامی فقط تحت یک فشار همه جانبه سیاسی وادار به عقب نشینی خواهد شد.
آقای بان کی مون،
این نامه از طرف کسانی نوشته می‌شود که خود نیز هر لحظه امکان دستگیری‌شان از طرف نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی وجود دارد.
رونوشت : سازمان عفو بین الملل ، دیدبان حقوق بشر و کلیه سازمان‌ها و نهادی های مدافع حقوق بشر

کمیته‌ی آزادی حشمت الله طبررزدی

حکم حبس دکتر حسام فيروزی توسط دادگاه تجديدنظر تاييد شد

خبرنامه اميرکبير: دکتر حسام فيروزی قبلا توسط شعبه ۶ دادگاه انقلاب به يک سال حبس محکوم شده بود. اين حکم توسط دادگاه تجديدنظر عينا مورد تاييد قرار گرفته و برای اجرا به دايره اجرای احکام ارسال شده است.
دادگاه انقلاب دکتر حسام فيروزی را متهم به مخفی کردن احمد باطبی کرده است. علاوه بر اين دادگاه انقلاب مدعی شده است دکتر فيروزی با درج نامه های سرگشاده خود در زمان بازداشت احمد باطبی و عود کردن بيماری هايش در رسانه ها، مرتکب «تبليغ عليه نظام» شده است.
گفتنی است نامه های دکتر فيروزی در رسيدگی فوری به وضعيت احمد باطبی، که بهمن ماه سال گذشته در زندان حالش رو به وخامت گراييد، تاثير به سزايی داشت. در پی رسيدگی قوه قضاييه و سازمان زندان ها به وضعيت احمد باطبی از نوروز امسال با مرخصی مشروط اين دانشجو موافقت شد
احمد باطبی پس از فاجعه کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ و حوادث پس از آن دستگير و روانه زندان شد. ابتدا دادگاه برای او و چند نفر ديگر از دستگيرشدگان حکم اعدام صادر کرد که در مراحل بعدی به ۱۵ سال حبس تبديل شد. اتهام احمد باطبی شرکت در اعتراضات دانشجويی در تيرماه ۷۸ و بالا گرفتن پيراهن خونی يک دانشجو بود.
به گزارش خبرنامه اميرکبير دادگاه انقلاب در خصوص ارائه گزارش وضعيت پزشکی احمد باطبی به رسانه ها، دکتر فيروزی را به يک سال حبس محکوم نموده که ۶ ماه از اين يک سال تعزيری و قابل اجراست و ۶ ماه از آن به مدت ۵ سال به حالت تعليق درآمده است.
دادگاه انقلاب همچنين در خصوص اتهام اختفاء احمد باطبی و نگهداری تجهيزات ماهواره ای و استفاده از آن، موضوع را در صلاحيت دادگاه عمومی دانسته و با صدور قرار عدم صلاحيت، پرونده وی را جهت رسيدگی به دادگاه عمومی تهران ارسال نموده است. متن حکم صادره برای دکتر فيروزی که توسط شعبه ۲۱ تجديدنظر نيز مورد تاييد قرار گرفته و برای اجرا به دايره اجرای احکام ارسال شده است، به شرح زير است:
در خصوص اتهام محمد حسن فيروزی، معروف به حسام، فرزند محمد حسين ۳۵ ساله به شماره شناسنامه ۲۷۵، شغل پزشک، عدم سابقه کيفری، آزاد با قرار وثيقه، دارای وکيل، داير به اقدام عليه امنيت کشور از طريق فعاليت تبليغی عليه نظام جمهوری اسلامی و اختفاء متهم متواری احمد باطبی و نگهداری و استفاده از تجهيزات دريافت ماهواره با توجه به محتويات و مندرجات پرونده و گزارش وزارت اطلاعات و گردش کار تنظيمی و کيفر خواست صادره مورخ ۷/۱۱/۱۳۸۵ به همراه اسناد و مدارک مکشوفه از متهم به اين که نامبرده زندانی متواری احمد باطبی را در منزل خويش به اين بهانه که بيمار می باشد، چندين روز نگهداری و مخفی نموده سپس با انجام مصاحبه با رسانه های بيگانه از جمله راديو فردا، شبکه وی او ای، بی بی سی، راديو آلمان و شبکه های اينترنتی و سرويس نيوز و ادوارنيوز و نامه نگاری برای سازمان های حقوق بشر و سازمان ملل و غيره به جوسازی عليه نظام پرداحته و با درج مقالات و تهيه اعلاميه و نامه های سر گشاده وضعيت متهم مخفی شده را ناشی از اعمال شکنجه و بدرفتاری غيرانسانی توسط حاکمين با وی و با مقايسه زهرا کاظمی و اکبر محمدی و غيره و علت آن را وجود رابطه دوستی با متهم متواری قلمداد نموده و درج مطالب ديگر در سايت های اينترنتی با هدف تبليغ عليه نظام و تحريک افکار عمومی بوده است.
متهم در مراحل دادرسی اعلام داشته من قصدی نداشتم و نمی دانستم درج مطالب به عنوان نامه به مسئولين و مصاحبه، تبليغ عليه نظام قلمداد می گردد و هدفم آگاهی مردم و مسئولين بوده و اگر از کلماتی از قبيل شکنجه و غيره بوده با استناد به نامه احمد باطبی (به رئيس قوه قضائيه) بوده است و اين که حکومت از اين حربه استفاده نکند. همچنين اظهارات وکيل وی که مدعی می باشد که حکومت نگرش بدبينانه نسبت به تحصيل کرده های کشور دارد و منطقی نيست.
عليهذا با عنايت به مجموع اقدامات و عملکرد متهم و توجها به ادله و مدارک موجود و نتيجه بازجويی و تحقيقات و مدافعات و اقارير ضمنی و بعضا صريح وی و با نگرش اهداف و فعاليت های انجام شده که غيرقانونی و در راستای اقدام عليه امنيت کشور و با هدف تبليغ عليه نظام جمهوری اسلامی و بدبينی نسبت به حاکميت نظام و تشنج در افکار عمومی و حتی متهم اخبار را در اختيار بيگانگان قرار می داده است. بنابراين با توجه به جميع جهات و بررسی کامل پرونده و دلايل و مدارک مکشوفه و مدافعات وی در جلسه دادرسی و ساير قرائن و امارات موجود، بزهکاری متهم در اقدام عليه امنيت کشور از طريق تبليغ عليه نظام جمهوری اسلامی و فعاليت با افراد و گروههای مخالف با آن محرز و مسلم و آن را منطبق با ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی دانسته و وی را به تحمل يک سال حبس محکوم ولی با توجه به وضعيت اجتماعی و اوضاع و احوالی که نامبرده در اثر آن مرتکب جرم گرديده و رعايت ماده ۲۵ قانون مذکور مجازات نصف حبس وی به مدت ۵ سال معلق می گردد و در خصوص اتهام اختفاء محکوم متواری احمد باطبی و نگهداری تجهيزات ماهواره ای و استفاده از آن، موضوع را در صلاحيت رسيدگی به شايستگی دادگاه عمومی تهران دانسته و با صدور قرار عدم صلاحيت، رسيدگی به شايستگی دادگاه عمومی تهران مقرر می نمايد دفتری از پرونده بدل تهيه و به مراجع مربوط ارسال گردد.
رای مصدوره پس از ابلاغ در صورت اعتراض ظرف مدت ۲۰ روز قابل تجديد نظر در دادگاه تجديد نظر استان تهران ميباشد.

وخامت وضع سلامتی عمادالدین باقی در زندان

آقای باقی از آذرماه تا کنون در زندان اوین به سر برده و ممنوع الملاقات شده است.

خانواده عمادالدين باقی، نويسنده، پژوهشگر، روزنامه نگار و رييس انجمن دفاع از حقوق زندانيان، روز چهارشنبه پنجم دی ماه از وخامت اوضاع جسمی وی در زندان اوین خبر داده اند.
به گفته خانواده آقای باقی، وی در تماسی تلفنی با خانه به همسر و فرزندانش اطلاع داده که در وضعيت جسمی نامناسبی به سر می برد و به همين دليل تماس تلفنی آقای باقی با همسرش ناتمام مانده است.
در همین حال، سهراب سليمانی، مدیرکل زندان های استان تهران، با اشاره به انتقال عمادالدین باقی به بیمارستانی در تهران به خبرنگار ايسنا گفت: «حال عمومی آقای باقی مساعد نبود و وی به يکی از بيمارستان‌های تهران منتقل شده است».
عمادالدين باقی پس از تحمل سه سال زندان، در چهار سال گذشته، ۲۳ بار به دادگاه احضار يا محاکمه شده است که آخرين جلسه آن روز يکشنبه ۲۲ مهر ماه ۱۳۸۶ بود و در همان روز به اتهام آنچه «ادامه فعاليت های خود در خصوص توهين به مقامات و تبليغ عليه نظام و اقدام عليه امنيت ملی» خوانده شده، بازداشت شد.
خانواده آقای باقی از صبح روز چهارشنبه به مقابل زندان اوين رفته اند تا بتوانند با وی ملاقات کنند.
محمد قوچانی، روزنامه نگار و داماد آقای باقی در گفت و گو با راديو فردا در اين باره می گويد: «چهارشنبه، امروز وکيل آقای باقی قرار ملاقات با وی داشته است، طبق قرار به زندان مراجعه کرده و تا محل سالن ملاقات هم می رود اما در آنجا به او اعلام می شود که آقای باقی در حال بازجويی است و نمی تواند با وکيلش ملاقات کند. همزمان آقای باقی به منزل خود تلفن می کند و به همسرش، فاطمه کمالی احمد سرايی می گويد که به وکيل مدافع او بگويد به زندان بازگردد.»
داماد عمادالدين باقی در ادامه درباره آنچه وی در تماس تلفنی با همسرش گفته می گويد:«آقای باقی به همسرش می گويد که حالش بسيار بد است و حتی نمی تواند به صحبت کردن ادامه دهد و حتی تعبيری به کار می برد که همسر و خانواده آقای باقی به شدت نگران می شود.»
« عمادالدین باقی، فردی نيست که خانواده اش را نگران کند و تماس وی و تاکيد فردی که احتمالا بازجو بوده و به هنگام تماس تلفنی همراه آقای باقی بوده است، مبنی بر اينکه خانواده او حتما به زندان مراجعه کنند، نشان می دهد که وضعيت آقای باقی مناسب نيست.»
اين روزنامه نگار در ادامه می گويد:«تعبيری که آقای باقی به کار برده است، اين بوده که اگر رسيدگی جزيی که در زندان اوين وجود دارد نبود، او از دست رفته بود.»
بعد از اين تماس تلفنی، وکيل مدافع و همسر آقای باقی به زندان اوين مراجعه می کنند ولی موفق به ديدار با او نمی شوند.
محمد قوچانی در ادامه می افزايد:« هيچ کس نتوانسته است هيچ تماسی با آقای باقی بگيرد. همسر و وکيل آقای باقی با قاضی و مقامات زندان اوين ديدار کرده اند و برخی از مقامات هم سعی کرده اند از مقامات قضايی وقت بگيرند که آقای باقی بتواند حتی تماسی تلفنی با خانواده اش داشته باشد و آنها را از وضعيت خود آگاه کند.»
اين عضو خانواده عمادالدين باقی با ابراز نگرانی از وضعيت پدر همسرش می گويد:«ما کسی را متهم نمی کنيم فقط نگران هستيم و نمی خواهيم مشکلی برای نظام و کشور بوجود بيايد، ما فقط می خواهيم از حال آقای باقی خبردار شويم.»
با اين حال محمد قوچانی می گويد مقامات زندان و قضايی پاسخی به خانواده عمادالدين باقی نداده اند:«هيچ جوابی به ما نمی دهند، ما هم به زندان اوين مراجعه کرديم، هم به دادگاه انقلاب رفتيم، وکيل آقای باقی با مسوولين دادگاه ديدار کرده و علی رغم اينکه برخی از مقامات تلاش کرده اند که تماس تلفنی محدودی برقرار شود تا خانواده آقای باقی از حال وی مطلع شوند، چنين اجازه ای به ما داده نشده است.»
وی با اشاره به وضعيت وخيم جسمی آقای باقی به گفته خودش در تماس تلفنی با منزل می گويد:«حتی ما بعيد نمی دانيم که آقای باقی در يکی از بيمارستان های تهران بستری باشد. ما فقط می خواهيم واقعيت را بدانيم و با او عيادت کنيم و از سلامتی آقای باقی مطلع شويم.»
اين روزنامه نگار و عضو خانواده عمادالدين باقی می گويد: «ما تا زمانی که از سلامت آقای باقی مطلع نشويم در مقابل زندان اوين می مانيم. تا زمانی که آقای باقی با منزل تماس نگيرد يا به ما وقت ملاقات ندهند، راضی نخواهيم شد.»
در همين حال پيش از تماس تلفنی عمادالدين باقی با منزل، خانواده وی با انتشار نامه ای ضمن ارائه گزارشی از وضعيت اين زندانی سياسی تاکيد کرده بودند که وی در بازداشتگاه امنيتی نگهداری می شود.
در اين نامه آمده است:« ۴۷ روز از بازداشت عمادالدين باقی می گذرد بدون آنکه کسی درباره وضعيت او در زندان اوين پاسخگو باشد يا متناسب با وظايف قانونی قوه قضاييه در شرايط زندان او تغييری ايجاد شود.»
خانواده عمادالدين باقی، روزنامه نگار و رييس انجمن دفاع از حقوق زندانيان، در ادامه اين نامه نوشته اند:« قرار گرفتن عمادالدين باقی در بازداشتگاه بدون آنکه قرار بازداشتی وجود داشته باشد خلاف موارد مصرح آيين دادرسی کيفری است و طبق قانون مجازات اسلامی، مستلزم کيفر برای متخلفين از قانون است که در مواد ۵۷۰ و ۵۷۲ قانون مجازات اسلامی قيد شده است.»
به گفته صالح نيکبخت، وکيل عمادالدين باقی، آقای باقی به دليل محکوميت يک ساله ای که در سال ۱۳۸۲ از طرف شعبه شش دادگاه انقلاب صادر شده بود، زندانی شده است. به گفته او اين محکوميت ابتدا تعليقی بوده و سپس تعزيری شده بود.
تحليلگران سياسی دستگيری آقای باقی رل بيشتر با فعاليت های اخير وی در انجمن دفاع از حقوق زندانيان و اعتراضات اخير وی نسبت به شيوه صدور و اجرای برخی از احکام قضايی مرتبط می دانند.
سازمان ديده بان حقوق بشر، سازمان گزارشگران بدون مرز و برنامه نظارت بر حمايت مدافعان حقوق بشر در اواخر مهر ماه در سه اطلاعيه جداگانه از سرکوب مدافعان حقوق بشر در ايران انتقاد کرده و نسبت به بازداشت آقای باقی اعتراض کرده اند.
ماه گذشته عمادالدين باقی در ملاقات با خانواده خود گفت که از روز يکشنبه سيزدهم آبان ماه در زندان تحت بازجويی است و از آنجا که مرحله قانونی بازجويی های وی به پايان رسيده، ديگر حاضر به پاسخگويی به چنين بازجويی هايی نيست.
آقای باقی از آذرماه تا کنون ممنوع الملاقات شده است.
عمادالدين باقی، فعاليت های مطبوعاتی خود را از سال ۱۳۶۲ با روزنامه های کيهان و اطلاعات آغاز کرد.
او از سال ۱۳۷۰ به مدت هشت سال با روزنامه های سلام، همشهری و فصلنامه ضميمه کار کرد.
اوج کار وی با روزنامه های توس و جامعه بود. وی همچنين در روزنامه های نشاط و عصر آزادگان به عنوان عضو شورای سياست گذاری فعاليت می کرد.
عمادالدين پيش از اين و در سال ۱۳۷۹ همزمان با تعطيلی گسترده نشريات در ايران، يک بار ديگر دستگير و زندانی شده بود.
بيشتر اتهام ها و شکايت هايی که در دادگاه عليه او مطرح شده است، مربوط به پژوهش هايی است که وی درباره قتل های فعالان سياسی و نويسندگان دگر انديش معروف به «قتل های زنجيره ای پاييز ۱۳۷۷» انجام داده بود.
وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، صدا و سيما، نيروی انتظامی، علی فلاحيان، وزير اسبق اطلاعات، مصطفی پورمحمدی، قائم مقام وزير وقت اطلاعات، سلطانی يکی ديگر از معاونان علی فلاحيان، مدير کل ازلاعات قم در زمان فلاحيان، فيروز اصلانی، وکيل روزنامه کيهان و محتشمی، مدير مسوول «يالثارات» نشريه انصار حزب الله و مدعی العموم جزو شاکيان عمادالدين باقی بوده اند.

Tuesday, December 25, 2007

احمدی نژاد به تربیت مدرس هم نرفت

خبرنامه امیرکبیر: در حالی که طی یک هفته گذشته خبرگزاری ها، روزنامه ها و رسانه های مختلفی خبر از حضور محمود احمدی نژاد در روز سه شنبه در دانشگاه تربیت مدرس می دادند، احمدی نژاد به شکل غیرمنتظره ای بار دیگر به دانشگاه نرفت.



به گزارش خبرنامه امیرکبیر احمدی نژاد قرار بود در مراسم ششمین جشنواره دانشجویان بسیجی در دانشگاه تربیت مدرس شرکت کند. دفتر ریاست جمهوری تا این لحظه هیچ گونه توضیحی درباره عدم حضور او نداده است.



در این مراسم که با شرکت وزیر علوم، رئیس دانشگاه آزاد و مسئولین دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد، زمانی که نوبت به سخنرانی عبدالله جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، رسید تمام مقامات دولتی حاضر در سالن، مسئولین دانشگاه تربیت مدرس و ۵۰ دانشجوی بسیجی محل را ترک کردند.



هفته گذشته غلامحسین الهام، سخنگوی دولت، به دانشگاه تربیت مدرس رفت ولی استقبال چندانی از وی به عمل نیامد و در نهایت پس از یک برنامه یک ساعته کم رونق از دانشگاه تربیت مدرس رفت. طی دو سال گذشته همواره پیش حضور احمدی نژاد در یکی از دانشگاه های ایران، الهام سخنگوی دولت به فاصله زمانی یک هفته پیش از حضور احمدی نژاد، به آن دانشگاه رفته تا فضای آن را برای حضور رئیس جمهوری مورد ارزیابی قرار دهد.



احمدی نژاد برای دومین بار طی ماه های گذشته برنامه زمان بندی شده اش را برای حضور در دانشگاه لغو کرد. اوایل مهرماه سال جاری محمود احمدی نژاد برنامه حضورش در دانشگاه تهران را ناگهان لغو کرده بود. آن زمان دفتر تحکیم وحدت با ارسال نامه سرگشاده ای به رئیس جمهور انتقادات خود را از وی مطرح و خواستار پاسخگویی احمدی نژاد به سوالات شده بود.



پس از انتشار خبر حضور رئیس جمهور در دانشگاه تربیت مدرس نیز انجمن اسلامی این دانشگاه نامه سرگشاده ای خطاب به احمدی نژاد منتشر کرد. در این نامه ضمن اعتراض به نحوه برخورد دولت نهم با دانشجویان، عملکرد اقتصادی دولت را نیز به نقد کشیده بود.



در مراسم برگزار شده سخنان جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد، با اعتراض شدید چند تن از بسیجیان حاضر در جلسه مواجه شد که این اعتراضات با سکوت جاسبی همراه بود.

Thursday, December 20, 2007

پيام مهندس طبرزدي از زندان اوين

خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي- درپي تظاهرات پرشور دانشجويان دريك هفته اخيردردانشگاه هاي مختلف كشوركه منجر به بازداشت دهها تن ازدانشجويان مبارزشد. مهندس طبرزدي دبيركل جبهه دمكراتيك ايران درحمايت ازاين جنبش پيامي اززندان اوين ارسال نمود.متن پيام بدين شرح است

وقایع اخیر دانشگاه ها که به مناسبت سالگرد 16آذر اتفاق افتاد،اگرچه موجب شد گروهی از دانشجویان عزیز و مبارز،بازداشت ودرسنین جوانی و بلکه کم تراز24و25به درون سلول انفرادی بیفتند،به آن ها چشم بند زده شده و زیرشکنجه ی سفید قرار بگیرند که البته این اقدامات بسیار وحشیانه و ضد حقوق بشری است،اما به هر حال،حاکی از زنده بودن جنبش دانشجویی است.امروز این دانشجویان آزادیخواه و مبارزند که مشعل آزادیخواهی،حقوق بشر،سکولاریسم و برابری طلبی را بر دوش می کشند.به راستی جنبش دانشجویی اخیر،یادآور جنبش دانشجویی دهه های بسیار دور است.برای اینکه این جنبش یک بار دیگر توانسته خودش را باز سازی کند و به شکلی بسیار سازمان یافته اگرچه با گرایش های گوناگون علیه استبداد حاکم و تحجر و ایدئولوژی گرایی قرون وسطایی یا همان فاشیسم مذهبی،قد علم کند.اگرچه حرکت های اخیر جنبش دانشجویی یادآور،تکرار تاریخ پیش از انقلاب است اما گویا چاره ای نیست و باید یک بار دیگر تاریخ تکرار شود و البته این بار،دموکراسی خواهی،حقوق بشر،سکولاریزم و برابر طلبی،آرمان های اصلی این جنبش است.درباره ی انتخابات مجلس و نقش جنبش های اجتماعی،نیز باید تاکید کرد،کسی نباید انتظار داشته باشد،جنبش نیروی سوم و طرفداران جنبش تحریم به شکل پوپولیستی،از مردم بخواهند در یک انتخابات غیر آزاد و غیر دموکراتیک شرکت کنند.

اگر اصلاح طلبان معین کنند در صورت رد صلاحیت کاندیداهای آنها از سوی شورای نگهبان،آیا حاضرند با استفاده از نیروهای اجتماعی و روآوری به مقاومت مدنی،از حقوق خود دفاع کنند در آن صورت حق دارند از جنبش دموکراسی خواهی و جنبش های فعال اجتماعی که بر استراتژی«تحریم انتخابات»تاکید می کنند،انتظار داشته باشند تا در این مسیر،از خواسته های دموکراتیک آنها حمایت کنند.در غیر این صورت،جنبش دموکراسی خواهی،حاضر نخواهد بود از اعتبار اجتماعی و سیاسی خود برای کشاندن مردم پای صندوق های رای و گرم کردن تنور انتخابات غیرآزاد اقتدار گرایان،استفاده کند.

زندانی حشمت اله طبرزدی

20/آذر ماه/1386خورشیدی

ایران/تهران/زندان اوین/ بند350

زنده باد آزادی-برقرار باد دموکراسی-گسسته باد زنجیر استبداد


انتشارتوسط خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی

Tuesday, December 18, 2007

"دفاع از حقيقت رمز پايداري"

بيست و هشت سال مقاومت عباس اميرانتظام

بيست و هشت سال گذشت. راستي 28 سال يعني يك عمر. در تقويم زنداني هر لحظه به طول يك عمر است. اين روزگار بسيار طولاني زندان، براي من سفري است به عمق و گستره‌ي مفاهيمي كه در شرايط عادي به ارزش واقعي آن ها به درستي پي نمي بريم مفاهيمي چون حقيقت، عدالت، شرافت، آزادي و ايستادگي، در روزمرگي زندگي به درستي درك نمي شوند، آنگاه كه انسان در شرايط سخت انتخاب قرار مي گيرد عظمت و اعتبار اين مفاهيم خود را آشكار مي كند تا آنجا كه انسان براي حفظ اين ارزش ها از تمامي وجود مادي خود مي گذردتا به عالم معني راه يابد.
بسياري از هم بندان من براي پاسداري از حريم شرافت انساني و گذار به عالم معني جان خود را فدا نمودند. انسان برخوردار از شرافت در مقابله ي وسوسه هاي حيات مادي تهي از معني به لرزه نمي افتد و جاذبه هاي كاذب زندگي او را نمي فريبد.
من در اقامت طولاني خود در زندان بارها و بارها با انسان هايي مواجه شدم كه سرافرازانه مرگ شرافتمندانه را به بودن به هر جهت ترجيح داده و هنر چگونه زيستن را به من آموختند. من در مكتب شجاعت ياران خود آموختم كه درد و رنج ناشي از دوري از ياران و فرزندان و عزيزان، ايستادگي در مقابل رفتارهاي توهين آميز و شكنجه زندان بانان بخشي از هزينه هايي است كه براي حفظ ارزش هاي انساني بايد آن را پرداخت. تمامي گناه من دفاع از اين حقيقت بوده و هست كه ايراني بالغ است و حق تعيين سرنوشت دارد و مجلس خبرگان و نظام سياسي بر آمده از آن راه را براي اعمال اين حق هموار نمي‌كند. من گفته بودم و مي‌گويم كه نظام سياسي مردم سالار مي‌بايستي بر پايه هاي مجلس مؤسسان منتخب مردم استوار شود.
از جانب كساني كه اعتقادي به شايستگي و اهليت مردم به انتخاب نظام سياسي و حقوقي خود ندارند، من به عنوان خائن به آرمان هاي ملي محكوم شدم. اگر تشخيص من در خصوص ماهيت عملكرد مجلس خبرگان درست نمي‌بود بهايي چنين سنگين براي اظهار حقيقت متحمل نمي‌شدم چرا كه اظهار يك مطلب بي پايه و اساس نمي‌توانست موجبات نگراني زمامداران را فراهم كند. بيان حقيقت از جانب گاليله تحمل نشد، چرا كه خواب آرام لشگر جهل را بر هم مي زد و امنيت و تداوم حيات آن ها در انكار حقيقت تأمين مي شد. اما انكار حقيقت نابودي حقيقت نيست و حقيقت داراي جوهر و اكسيري است كه مستقل از وجود مادي ما و حتي مستقل از وجود اظهار كننده‌ي آن مي‌تواند به حيات خود ادامه دهد. نه تسليم گاليله و نه پرواز شجاعانه سقراط خللي در تابش نور حقيقت بر جهان هستي وارد نكرد با اعدام گسترده ي مبارزان در سياهچال ها در دهه شصت حقيقت اعدام نشد بلكه بر لشگر مبارزان راه آزادي و حقيقت افزوده شد. با فداكاري آن عزيزان امكان درك و فهم حقيقت برهمگان آشكار شد. نگاهي حتي گذرا به چهره سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جامعه ايران عمق فاجعه و سنگيني هزينه انكار حقيقت را نشان مي‌دهد، گراني افسار گسيخته امان مردم را بريده است. پول نفت فقط به جيب صاحبان شكم هاي فربه و سير و خفاشان معتاد به خون مردم گرسنه سرازير مي‌گردد. سيماي امروز ميهن مان را درد و رنج كودكان خياباني و كارتن خوابها، و زنان مستأصلي كه زير بار هزينه زندگي به تن فروشي ايستاده اند، بيكاراني كه در جستجوي لقمه‌اي نان به هر سو صف كشيده اند. و خردسالاني كه با كيسه هاي سنگين پس مانده مردم زباله دان ها را زير و رو مي كنند، جواناني كه در چنگال بيماري اعتياد پرپر مي شوند، و... به تصوير مي كشد. چهره چركين شهر چنان افسرده و بي رمق است كه هيچ انسان مسئول و شرافتمندي ياراي نگاه به آن را ندارد. فقط و فقط مسئولين محترم! هستند كه در كمال خونسردي و آرامش در گوش شهر لالايي مي خوانند كه همه چيز آرام و طبيعي است. با اوج گيري قيمت مسكن و مايحتاج عمومي ديري نخواهد گذشت كه شاهد گسترش پديده ي زاغه نشيني، كارتن خوابي، فراگير شدن بيماري اعتياد، افزايش ميزان بيكاري و جرايم سازمان يافته و... خواهيم بود.
آنجا كه حقيقت انكار شود، نابودي تدريجي مردم در جهنم فقر و بي عدالتي، مهرپروري معرفي مي‌گردد!
كدام كارمند، كارگر، پزشك، مهندس و استاد دانشگاه مي‌تواند با كار و تلاش شرافتمندانه خود در طي سي سال زحمت صاحب يك آپارتمان كوچك در تهران شود؟ مسكن لابد كالاي لوكس است و نشانه فرهنگ غربي؟ وضيعت اقتصادي و به تبع آن وضعيت اجتماعي و فرهنگي آنچنان به هم ريخته و نگران كننده است كه مردم آن را با پوست و گوشت و استخوان خود درك مي‌كنند و آمار و ارقام واقعي گراني و تورم را در كاهش لحظه به لحظه قدرت خريد و سفره هاي خالي خود پيدا مي كنند.
اين در شرايطي است كه عاملين و مسببين وضعيت موجود و نمايندگان چپاولگران اقتصادي در قدرت سياسي با انكار حقيقت اعلام مي‌كنند كه همه چيز طبيعي و عادي است.
بيان اين درد و دل مختصر را از آن جهت ضروري ‌دانستم كه معلمان و دانشجويان، زنان، كارگران، روزنامه نگاران و جواناني كه در صف‌هاي فشرده مبارزات مدني مي‌كوشند به ارزش واقعي كار خود بيشتر بينديشند. تجربه 28 ساله زندگي نوين به من آموخت كه آگاهي انسان از اهميت و ارزش كار خود توان او را در مبارزه با ناملايمات و فشارهاي زندان افزايش مي‌دهد تا آنجا كه هيچ نيروي اهريمني نمي‌تواند مقاومت او را در هم شكند. چنانچه من در مقابل فشارهاي رواني و جسماني قرون وسطايي از پا نيفتادم. اگر نشكستم به اين دليل نبود كه من اميرانتظام از قدرت استثنايي برخوردار بوده و يا براي اين مقاومت، دوره هاي خاصي را طي كرده و آمادگي لازم را كسب كرده بودم.
"نه به هيچ وجه"، اگر من نشكستم فقط و فقط به خاطر آن بود كه حقيقتي كه من از آن دفاع كرده و از چشمه زلالش سيراب مي‌شدم غير قابل شكستن بود. و آن حقيقت شايستگي ملت ايران براي حق تعيين سرنوشت بوده و هست. عشق ورزي به حقيقت، انسان را چون خود حقيقت شكست ناپذير مي‌نمايد. من بسيار سعادتمندم كه امروز شاهد عظمت و شكوه صف مبارزان و مدافعان حق تعيين سرنوشت به شيوه مسالمت آميز و مدني مي‌باشم. اين صف نه تنها هرگز نخواهد شكست بلكه آنچنان پرتوان و استوار خواهد ايستاد كه آرايش نيروهاي سياسي را به نفع حق تعيين سرنوشت دموكراتيك بر هم زده و صلح و توسعه پايداري را براي ايران و كشورهاي منطقه بنيان خواهد گذاشت.
اظهار خوش بيني نسبت به آينده تلاش هاي كوشندگان راه آزادي و عدالت از باب تسكين دردهاي كهنه خود و يا دامن زدن به توهم و تخيلات نمي باشد. دليل خوش بيني و اميدواري من كارنامه درخشان مردم در فهم و درك حقيقت زندگي در جريان يك مبارزه طولاني اجتماعي است.
در جريان اين مبارزه نوعي از اجماع ملي در خصوص ارزش‌هاي دموكراتيك و حقوق بشري، استمرار و فراگير شدن فعاليت هاي مدني صنفي و اجتماعي شكل گرفته و آمادگي جامعه در كليت آن به پذيرش هزينه تغيير شرايط، افزايش يافته است.
در هيچ دوره اي از تاريخ مبارزات ملت ايران، جنبش مدني و مسالمت آميز ملت ايران، اين اندازه پر توان، هوشمند، منسجم، فراگير و هدف دار نبود. كارزار يك ميليون امضاء، تجمعات اعتراض آميز معلمان، پيگيري مصرانه مطالبات كارگري توسط سنديكاها و نهادهاي كارگري، افشاگري ها و روشنگري هاي روزنامه نگاران و اصحاب قلم، مبارزات دليرانه دانشجويان، تحرك مدافعين حقوق بشر، كه ويژگي مشتركشان پرهيز از افراط گري و حركت با منطق اعتدال مي باشد، نشانه هاي اميد بخش بلوغ و استواري جنبش مدني مي‌باشد. از سال 1332 تا به امروز دانشجويان كشور براي برگزاري مراسم 16 آذر (روز دانشجو) تا به اين حد تحت فشار نبودند. با اين وجود دانشجويان كشور با اتكا به توان جنبش مدني و عزم و اراده خود از سد تهديدها و فشارها عبور كرده و يك رويداد تاريخي ديگري را در كارنامه درخشان جنبش مدني به ثبت رساندند.
دستگيري گسترده دانشجويان از دختر و پسر نشان از توانمندي و فراگير شدن فعاليت هاي مدني دانشجويان دارد. همين داوري در مورد جنبش زنان، معلمان و كارگران نيز صادق مي‌باشد. بنابراين دليل عمده‌ي خوش بيني من نسبت به آينده كشورم بر توانمندي جنبش مدني استوار مي‌باشد. نگاهي عميق به تحولات و شرايط جهاني خوش بيني مرا دو چندان مي‌كند.

اگر حاكمان ايران از حداقل دلسوزي و اعتقاد به منافع ملي برخوردار بودند و دغدغه تأمين امنيت، رفاه، آزادي و سربلندي براي ملت ايران را مي‌داشتند. با استفاده از درآمد سرشار نفت، شرايط بين المللي مساعد، نيروي كار بالنده و پر توان به راحتي مي‌توانستند در اين 28 سال ايران را به قدرت اول اقتصادي منطقه تبديل كنند و لكه ننگ صدور زنان ايران براي خود فروشي در كشورهاي كوچك و تازه به دوران رسيده خليج فارس را از دامن شرف ايراني بزدايند. اما دريغ و افسوس كه حاكمان ايران سرمايه هاي مادي و انساني، سرزمين كهن و پر افتخار ايران را وسيله ايي براي عقده گشايي و ترك تازي در ميدان توهم و تخيلات ارتجايي و واپس مانده خود قرار داده و با چمدان خالي از هنر و انديشه و با سرمايه ملت به سفرهاي بي خاصيت خود ادامه داده و به جشن و پايكوبي در همايشهاي تشريفاتي داخلي مشغول هستند و با ماجراجويي هسته ايي كشور را به سوي فاجعه و جنگ سوق مي دهند.
دستيابي به فناوري هسته ايي در عالي‌ترين سطح آن براي تأمين انرژي و بهره برداري صلح آميز حق ملت ايران بوده و در توان و قابليت هاي علمي و فني ملت هوشمند ايران مي‌گنجد، اما عدم آشنايي مسئولين كشور با ادبيات و زبان قابل فهم جامعه جهاني، پيروي از سياست ها و شعارهاي تندروانه و غير عقلايي، دور كردن مردم از مشاركت در تصميم سازي ها، رفتارهاي دون كيشوت‌وار و ناتواني در اعتمادسازي، فعاليت‌هاي هسته ايي را به تهديدي عليه ملت ايران تبديل كرده است. و فرصت هاي زيادي را قرباني اتخاذ روش ها و راه كارهاي غير عقلايي مسئولين نموده است. در چنين شرايطي وظيفه ما افزودن بر تلاش هاي مسالمت آميز و صلح طلبانه خود و گسترش ارتباط انساني خود با مردم صلح دوست و علاقمند به ارتقاء حقوق بشر و دموكراسي در سراسر جهان مي‌باشد. تنها شانس ما براي جلوگيري از جنگ و خشونت در منطقه، متقاعد كردن افكار عمومي در جهان مي‌باشد. بدين منظور مي بايستي به عزم راسخ، پشتكار، قابليت و توانمندي هاي مان در پيگيري مطالبات ملي و دستيابي به دموكراسي از طريق مبارزات مدني مسالمت آميز در قالب يك جنبش مدني– ملي منسجم بيافزاييم. در اين راستا مي بايستي از تمامي ابتكارات و فعاليت ها و پيشنهاد‌هاي سازنده استقبال و حمايت كرد و هيچ فرصتي را از دست نداد از جمله
• فراخوان شوراي ملي صلح مي بايستي مورد حمايت قرار گيرد.
• حمايت از جنبش زنان و كارزار جمع آوري امضا براي تغيير قوانين مي بايستي به يك حركت ملي تبديل شود.
• همراهي با مطالبات صنفي و مدني دانشجويان، كارگران و معلمان بايستي به طور جدي پيگيري شود.
شرايط اقتصادي و اجتماعي متأسفانه از حد بحران گذشته و به مرحله فاجعه گام گذاشته است.
اوضاع به حدي نا به سامان است كه حتي مقامات دولتي به رغم بهره مندي از دستگاه هاي عظيم تبليغاتي و عوام فريبي قادر به سرپوش گذاشتن به اين نابساماني ها نيستند و ناچاراً به سياست فرافكني و توطئه انگاري روي آورده و ريشه مشكلات را در رفتار و عملكرد دولت هاي پيشين مي‎بينند، گويي كه اين دولت فرزند خلف دولت هاي قبلي نمي‌باشد و اين در شرايطي است كه اين دولت خود را حافظ ارزش هاي انقلاب اسلامي معرفي مي‌كند. دستيابي اين دولت به اريكه قدرت در چهارچوب همان ساختار و نوع انتخاباتي است كه دولت هاي قبلي را سركار آورده است. در شناسنامه اين دولت مشخصات دولت هاي قبلي به عنوان والدين ذكر شده است پس اين نمايش مضحك كه دولت هاي قبلي از جنس "شر" بوده اند و فقط دولت فعلي از جنس "خير" مي‌باشد فقط و فقط براي فريب و گمراهي مردم مي باشد.
دولتي كه با والدين سياسي خود كه او را در دامان خود پرورانده است چنين رفتار مي‌كند معلوم است كه نسبت به مردم و مطالبات آنان چگونه مي انديشد و عمل مي كند.

نگاهي به وضيعت اقتصادي و زندگي اسف بار مردم زحمتكش و شريف ايران ، ماهيت و سمت و سوي انديشه و عمل دولتمردان را نشان مي‌دهد.در چرخه معيوب فرافكني و مسئوليت گريزي‌، دولت ها دست به دست مي‌شوند و مردم همچنان فقير و فقيرتر مي مانند.


هموطن دردمند، در چنين شرايطي با دو گزينه مواجه مي باشيم:
1- سكوت و بي اعتنايي كه نتيجه اي جز نابودي كشور به دنبال نخواهد داشت.
2- پيوستن به صف فعالين جنبش مدني و مسالمت آميز ايران و مشاركت فعال در تحقق حق تعيين سرنوشت و رسيدن به زندگي شايسته و در خور يك ايراني با پرداخت هزينه مناسب آن.
مطمئن باشيد كه هزينه گزينه دوم به مراتب كمتر از نابودي تدريجي و فرسايشي و ذره ذره و لحظه لحظه در جهنم فقر و فساد، اعتياد و نا اميدي است. پرداخت هزينه در گزينه اول هيچ دستاوردي ندارد در حالي كه در گزينه دوم همه هزينه هاي سرمايه ايي براي ساختن ايراني آباد و آزاد مي‌باشد.

هموطن:
تاريخ در اين انتخاب تو به داوري خواهد نشست. براي نجات كشور و ايجاد شرايط مساعد براي زندگي نسل فعلي و نسل هاي آينده شما را به انتخاب درست دعوت مي كنم.

دوباره مي‌سازمت وطن
پاينده ايران

عباس امير انتظام
27 آذر 1386

حمايت ازآزادي مهندس طبرزدي

خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي - در پي بازداشت غيرقانوني مهندس حشمت اله طبرزدي دبيركل جبهه دمكراتيك ايران از سوي فعالان سياسي و مدافعين حقوق بشر كوشش هايي جهت آزادي وي سامان داده شد .دركنار مقالات‌، مصاحبه ها، بيانيه ها و حمايت ها از سوي برخي فعالين و گروه هاي دانشجويي ، سياسي و مدافعان حقوق بشر دو تلاش اينترنتي تحت عنوان كارزار آزادي مهندس طبرزدي http://sostabarzadi.blogspot.com

و كمپين آزادي براي مهندس طبرزدي http://sostabarzadi.wordpress.com
فعاليت دامنه داري را پي مي جويند. درقسمتي از اعلاميه كارزار آمده :
« ما جمعی از دانشجویان و مدافعان حقوق بشر، ضمن محکوم کردن این اقدام غیر قانونی، کارزار آزادی ایشان را راه اندازی می کنیم و تاکید داریم این کارزار هیچ گونه وابستگی به گروه ، حزب یا سازمانی ندارد و کاملا مستقل اداره می شود.»
همچنين در قسمتي از متن طوماري كه به عنوان دبيركل سازمان ملل متحد در كمپين درج شده مي خوانيم:
«ما از شما می خواهیم برای آزادی آقای حشمت الله طبرزدی و سایر زندانیان سیاسی که جانشان در خطر است، فورا اقدام کنید. ما نمی خواهیم سرنوشت اکبر محمدی و ولی الله فیض مهدوی که جانشان را در زندانهای جمهوری اسلامی از دست دادند، تکرار شود.»

اسامي حمايت كنندگان از فراخوان كه در اين دو پايگاه اينترنتي ثبت شده تاكنون بدين قرار است:

1. مهندس عباس امیر انتظام
2. دكتر جواد امامي
3. ویکتوریا آزاد
4. اکرم اقبالی
5. دکتر آزادی
6. فرشاد آزاد
7. رها آزاد
8. نیما آزادی
9. دکتر امیر فرشاد ابراهیمي
10. مریم افشاری
11. آرش ایرانی
12. ساسان آقايي
13. شاپور اشرفی
14. ابراهیم آهنیان
15. علی اصغری
16. حمید اکبری
17. گلنوش احمدی
18. علی اکبری
19. علی رضا اباذری
20. الف بیقرار
21. احمد باطبی
22. خانواده عزت ابراهیم نژاد
23. شیوا بداغزاده
24. بابائی
25. علامه بهمن آبادی
26. دکتر حسین باقر زاده
27. محمد بهشتی
28. نجات بهرامی
29. علی اکبر بهمنش
30. مهدی بابک
31. عابد توانچه
32. پرهام حسيني
33. رامین پرهام
34. حمید پور مهدی
35. رویا تیموری
36. نوشین جعفری
37. علی جمالی
38. بهیه جیلانی
39. فرید چاوشی
40. دکتر فرزاد حمیدی
41. ریحانه حقیقی
42. داود جلالی
43. رضا خانمرادی
44. خسرو چاوشی
45. سونیا روحی
46. کاظم رنجبر
47. کیوان رفیعی
48. رویا رهبر
49. کاوه رضایی
50. علی اکبر رحیم فر
51. نسرین رمضانعلی
52. مهندس مقصود رنجبر
53. رضا دلبری
54. اکبر زرگر
55. کامبیز دلجوان
56. سعید زمانیان
57. حسن زارع زاده اردشیر
58. پرویز سفری
59. محمد مسعود سلامتی
60. علی سرمدی
61. احمد سراجی
62. منوچهر سلطانی
63. مهرداد سمیعی
64. کیانوش سنجری
65. فرود سیاوش پور
66. مینو شفیعی
67. شکیلا
68. نیلوفر شمیرانی
69. کوروش صحتی
70. محمد صمدی
71. فرد صابری
72. علی طبرزدی
73. حمیدرضا ظریف نیا
74. سیامک عبدی
75. مهدی عربشاهی
76. حسن عرب زاده
77. محمد حسن علی پور
78. عبداللطیف عبادی
79. مهتاب عزیزی
80. سیاوش عبقری
81. شهلا عبقری
82. حمید رضا عبدی
83. امید عباسقلی نژاد
84. سهلا عبقری
85. اسدالله علیمحمدی
86. شهناز غلامی
87. حسام فیروزی
88. علیرضا فیروزی
89. بیتا قریب
90. سام قندچی
91. امین کرد
92. سعید کلانکی
93. حنیف کارگری
94. اسماعیل کوهی
95. مهتا کریمی
96. سيد مهدي كاظمي
97. دامون گلریز
98. کوروش گلنام
99. دکتر مدجلسی
100. بهزاد مهرانی
101. اعظم مهرانی
102. بهناز مهرانی
103. ناصر مستشار
104. امید رضا میر صیافی
105. فریبا مولوی
106. محمد حسین مهرزاد
107. رامین مولایی
108. مهندس میر ابراهیمی
109. دكتر حسن ماسالی
110. آرسام مصباحی
111. اسد مذنبی
112. ابراهیم مرادی
113. آرش موحدی
114. حسین ملکی
115. مهدی مقدم
116. رجبعلی مهرانی
117. آرش نادری
118. شیوا نظر آهاری
119. نصور نقی پور
120. سام نریمان
121. بهنام وفاسرشت
122. حسین یکتا
123. کاک هیوا
124. بابک یوسفی
125. هادی یوسفی
همچنين ليست وبلاگ ها و سايتهاي حامي عبارتند :

1. حزب دموکرات ایران
2. جبهه دمكراتيك ايران
3. كميته دانشجويي دفاع از زندانيان سياسي
4. ایران ب ب ب
5. جبهه ی متحد دانشجویی
6. روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران
7. انجمن زندانیان سیاسی
8. آژانس خبری کوروش
9. خبرنت
10. موج چهارم
11. کارزار همبستگی مهر
12. پان ایرانیسم
13. بنیاد اسماعیل خویی
14. یار دبستانی
15. بهزاد مهرانی
16. روزنه
17. چركنويس
18. ویکتوریا آزاد
19. رویا تیموری
20. رامین مولایی
21. نسل جدید
22. خبرنامه دانشگاه آزاد اراک
23. امین کرد
24. دامون گلریز
25. سازمخالف
26. کاک هیوا
27. hipcat
28. عبداللطیف عبادی
29. گفتنی ها
30. علی کوچیکه
31. رها آزاد
32. ليبرال دمكرات
33. بیانه ها و فراخوان
34. خ ر ا ب آ ب ا د
35. آواز بلند
36. نجوای آزادی
37. حنیف
38. کامبیز دلجوان
39. وبلاگ سیاوش اوستا
40. فرد صابری
41. آزادی
42. سايت نیلوفر شمیرانی
43. سایت سیاوش اوستا
44. سام نریمان
45. خبرنامه دانشگاه آزاد اراک
46. جبهه سبز مهران
47. نماینده حزب سبزهای سوئد در شورای شهر
48. فعالان حقوق بشر در ایران
49. قفس
50. لاله سرخ کوی دانشگاه
51. محمود کویر
52. مريم
53. نجوای آزادی
54. ويكتوريا آزاد
55. یار دبستانی
56. کمیته مبارزه با سانسور
57. کاوه خرمدین
58. پشت سيم خاردار
59. آزادی برای احمد باطبی
60. آزادی سیاسی بجای سیاست آزادی
61. الفبای سرخ
62. ایران برای ایرانی
63. ایرانوش خرمدین
64. ایرانسکوپ نیوز
65. بیلی و من
66. بابک خرمدین
67. تا آزادی پلی تکنیکی ها
68. تريبون آزاد
69. جاوید ایران
70. حقوق زنان حقوق بشر است
71. دختر همسایه
72. رهجویان گمنام
73. رویایی عدالت
74. زیتون
75. سرزمین آفتاب
76. شاهین دلنشین


انتشارتوسط خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی

Monday, December 17, 2007

به یاد آنها که در زندان اند

دیشب به میدان بهارستان رفته بودم . برای عکاسی مستند اجتماعی . فضای نُستالوژیک میدان بهارستان و روح تاریخی این محل آدم را به خاطره میبرد . خاطرات مکتوب و مصور تاریخ اجتماعی سیاسی ایران و عکسهای بازمانده از این محل نشانگر سیر تاریخی تکامل اجتماعی مردم ایران است . تک تک ساختمان های این میدان شاهد وقایعی هستند که شاید به عمر پدران ما هم قد ندهد . ازکوچه پس کوچه های سپهسالار عبورو ظهیر الاسلام تا بهارستان را در تاریکی شب طی کردم . در مسیری از مقابل یک نانوایی گذشتم . هنوز چند قدمی دور نشده بودم که کسی صدایم کرد . برگشتم . نانوا بود . اما نشناختمش . قدری جلوتر رفتم . خیلی جالب بود . یکی از همبندان قدیمی سالهای زندان . از بچه های سیاسی قدیمی . چند سالی میشد که آزاد شده بود . پُختشان تمام شده بود و میخواستند شام بخورند . قدری باهم حرف زدیم . من را به مغازه دوستش دعوت کردکه آلات موسیقی میفروخت . تمام تلاشش راداشت تا با امکاناتی که موجود بود ، بهترین پذیرایی را از من داشته باشد . از احوالش پرسیدم و اینکه با وجود داشتن تحصیلات دانشگاهی چرا به عنوان نانوا کار میکند . میگفت ...

چاره دیگری ندارد . هرجایی که برای کار مراجعه کرده بود ، ناکام ماند . نگذاشتم بیشتر توضیح بدهد . چون میدانستم چه میخواهد بگوید . گفتم حق داری . توی این ملکت آدمی که سیاسی میشود . همه چیزش را از دست میدهد . از یک سوداشته های فردی اش ، مثل جوانی سلامتی ، نیرو و انرژی کار و پیشرفت سالهای جوانی و ... که در کشا کش فعالیت هاسیاسی و یاسالهای زندان از بین میرود ، و از سویی دیگر بعد از آزادی میبایست مثل یک آدم بیمار زندگی کند . بیماری که باید از او پرهیز کرد . حکومت و نهاد های قضایی و امنیتی مناسبات فردی و شغلی و معیشیتی آدمی را کنترل و محدود میکنند . حق نداری این کار را بکنی . حق نداری با آنها کار کنی ، حق نداری به اینجا بروی ، و حق نداری مثل یک شهروند عادی زندگی کنی . گفتم ( ما در این مملکت به شکل قانونی از حقوق شهروندی مان محروم هستیم ) چون مخالف هستیم . تازه مردم هم نقش تلقینی حاکمیت را در قبال محرومت ما پذیرفته اند .و آن را خیلی خوب ایفا میکنند . از ما پرهیز میکنند که مبادا ارتباطات شان باعث دردسرشان باشد . این پدیده در قبال کار فرمایان و مناسبات شغلی بیش از جاهای دیگر دیده میشود . مثلا ابتدا نمونه کار های شما را میبینند و خوششان میاید . بعد از زیر سنگ هم که شده پیدایت کرده دعوتتان میکنند و با شما در مورد سفارش کار ، و میزان دریافت دستمزد حرف میزنند و به توافق میرسند . وقتی موقع امضاء قرار داد میرسد قدری توی صندلی شان جابجا میشوند و میپرسند . ( شما با اون آقای باطبی که زندان هست نسبتی داری ؟ ) بعد و قتی پاسخشان را میدهی با دست پاچه گی و بایک بهانه عجیب و غریب برگه قرار داد را از زیر دستت میکشند که گویی خواسته باشی جانشان را بگیری . بعد در حالی که سعی میکنند چهره محترمانه یک انسان شجاع را به خودشان بگیرند میگویند . خوب شما بفر مایید تا ما موضوع هزینه ها را در جلسه هیات مدیره برسی کنیم ، به شما اطلاع میدهیم . در انتها بدون اینکه حتی شماره تلفنی را برای اطلاع دادن از شما بگیرند درب را باز میکنند تا محل را ترک کنی . گفتم دوست عزیز : تو حق داری ... من که در سر تا سر دنیا دوست و رفیق دارم در کار خودم میمانم . تو که جای خودت را داری ... . بعد از خاطرات سالهای زندان باهم حرف زدیم . از دوستانمان . از من پرسید چه کسانی حالا در زندان هستند ؟ گفتم دقیقا نمیدانم . از من خواست تا به یاد بچه ها که حالا در این شب زیبای پاییزی در زندان هستند . بایکی از ساز های مغازه دوستش چند تا آهنگ بزنم . نمیدانم چرا ؟ اما این آهنگ را به عنوان اولین آهنگ زدم و او با موبالش آن را سیو کرد . خیلی شب خوبی بود . عکسی نگرفتم . امابه یاد تمام دوستانی که در آن لحظه در زندان هستند خواندیم و خواندم و خواندیم ... . این شب حال عجیبی داشت . یک جوری دلتنگی دوستام را سبک کرد . این ترانه را از او گرفتم و با این خاطره در این پست گذاشتم به امید روزی که همه دوستانم از زندان آزاد بشوند ،، بیایند این پست را بخوانند وهمه باهم به آین روز های تاریک لعنت بفرستیم .

به یاد مهندس طبرزدی . منصور اسالو. ابراهیم مددی . سپیده پور آقایی .قاسم شیرزاد. عباس خرسندی .عمادالدین باقی . مهرداد لهراسبی.بهروز جاوید تهرانی . سعید شاه قلعه ای . ارژنگ داوودی . غلام کلبی . افشین بایمانی . رضا کرمی خیر آبادی . خالد هردانی . شهرام و فرهنگ پور منصوری . رضا ملک . دکتر علی ساسانی . ابراهیم مومنی . ابولفضل جهاندار . علی درخشنده . دکتر علوی . سعید حبیبی ، مجید توکلی، احمد قصابان،احسان منصوری ، مریم حسین خواه، جلوه جواهری ، روناک صفارزاده، هانا عبدی، صباح نصری،هدایت غزالی، جواد علیخانی، علی نیکو نسبتی ، علی عزیزی ، سعید حبیبی ، انوشه آزادفر، ایلناز جمشیدی ، مهدی گرایلو ، نادر احسنی ، بهروز کریمی زاده ، کیوان امیری ، نسیم سلطان بیگی ، علی سالم ، محسن غمین ، روزبه صف شکن ، روزبهان امیری ، یاسر پیرحیاتی ، مهسا محبی ، سروش هاشم پور ، سعید آقام علی ، بیتا صمیمی زاده ، علی کلایی ، امیرحسین مهرزاد ،هادی سالاری ، فرشید فرهادی آهنگران ، امیر آقایی ، میلاد عمرانی ، یونس میرحسینی ، سعید آقاخانی ، میلاد معینی ، آرش پاکزاد ، بهرنگ زندی ، حامد محمدی ، حسن معارفی و تمام دوستانی که اسمشان را به یاد نداشتم ..( آهنگ را از اینجا بشنوید.

http://ahmadbatebi.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=31&Itemid=1

بازداشت دانشجوی واحد تهران-جنوب دانشگاه آزاد

بهرام شجاعی دانشجوی دانشگاه آزاد، صبح امروز پس از احضار به دادسرای انقلاب بازداشت شد.
شجاعی، دانشجوی مهندسی شیمی دانشکده فنی- واحد تهران جنوب، روز پنجشنبه در حال پخش تراکت های حاوی اعتراض به بازداشت دانشجویان، در برابر حسینیه ارشاد، از سوی نیروهای امنیتی حاضر در محل بازداشت و چندین ساعت تحت بازجویی قرار گرفت.
وی بامداد روز جمعه از بازداشتگاه آزاد شد، با این حال به وی گفته شده بود که روز یکشنبه خود را به شعبه ۲ دادسرای انقلاب معرفی نماید.
صبح امروز در پی مراجعه این دانشجو به دادگاه انقلاب، وی جهت تحقیقات بیشتر بازداشت شد.
مسئولان دادگاه انقلاب به خانواده این فعال دانشجویی اعلام کرده اند که حداقل تا ۳ روز به جستجوی وی نپردازند. با این حال به گفته نزدیکان بهرام شجاعی، وی به کلانتری ۱۲۴ عباس آباد منتقل شده است.

کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر

دستگیری دو دانشجوی دیگر

پس از یک هفته نگرانی و بی اطلاعی خانواده و دوستان مهدی اللهیاری از وضعیت وی، درروزشنبه ۸۶/۹/۲۴ با مراجعه خواهرش به دادگاه انقلاب بالاخره مشخص شد که وی نیز دستگیر شده است.
مهدی الهیاری از شنبه بعد ازظهر(۱۷/۹) هیچ تماسی با دوستان و خانواده خود نداشته است و احتمال می رود که شنبه بعدازظهر یا یکشنبه صبح (۵ روز پس از مراسم ۱۶ آذر) دستگیر شده باشد و مشابه موارد دیگر دستگیری ها هیچ گونه خبری به خانواده او داده نشده است.
لازم به ذکر است که این دانشجو در مراسم روز ۱۳ آذر در دانشگاه تهران حضور نداشته است. پس از پیگیری های خواهرش در دادگاه انقلاب و دریافت برگه استعلام و تماس تلفنی وی با بازپرس شعبه ۲ امنیت مشخص شد که وی نیز درزندان اوین به سر می برد.
مشابه اتهامات وارده به سایر دانشجویان، اتهام اول این دانشجو نیز اقدام علیه امنیت داخلی ثبت شده است. مهدی الهیاری امروز بعدازظهر با خواهرش تماس گرفت و به وی گفت که در اوین است
همچنین طی خبر دیگری ‌تجمعی روز پنج‌‌شنبه پانزدهم آذرماه به مناسبت روز دانشجو از سوی گروهی از دانشجویان دانشگاه آزاد کرمانشاه در دانشکده فنی این دانشگاه برگزار شد و بیانیه‌ای که متعاقباً از سوی این دانشجویان در پاسخ به اتهاماتی که بسیج دانشگاه آزاد کرمانشاه به برگزارکنندگان تجمع پانزده آذر نسبت داده بود صادر گشت.
عصر سه‌شنبه بیستم آذر پارسا کرمانیان (کرمانجیان) یکی از برگزارکنندگان تجمع در حین پخش بیانیه‌ی مذکور در حیاط دانشکده فنی توسط مأموران حراست این دانشگاه دستگیر و پس از گذشت یک ساعت با حضور افرادی از اداره اطلاعات که به درخواست مسئولان حراست دانشگاه در محل حاضر گشته بودند تحویل مأموران اطلاعاتی گردید و به مکان نامعلومی انتقال داده شد.
گفتنی‌ست پارسا کرمانجیان که پس از اخراج از دانشگاه دولتی به دلیل فعالیت‌های دانشجویی در رشته‌ی معماری دانشگاه آزاد مشغول به تحصیل می‌باشد هنگام دستگیری و انتقال به اتاق حراست دانشگاه توسط مأموران که به شیوه‌ای خشونت‌آمیز انجام شد و با الفاظ توهین‌آمیز همراه بود با فریاد “انسان را حیوان خطاب می‌کنند!” و “مرگ بر فاشیسم” به رفتار توهین‌آمیز مأموران حراستی با خود اعتراض کرد.
همچنین گروهی از دانشجویان به دنبال این اتفاق با تجمع در مقابل اتاق حراست دانشکده فنی و با دادن شعار “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد” خواستار آزادی پارسا کرمانجیان شدند که این تجمع نیز پس از پانزده دقیقه با دخالت مأموران حراست پایان یافت. گفتنی است که هنوز از وضعیت این فعال دانشجویی خبری در دست نیست.

Saturday, December 15, 2007

رژیم اسلامی" خطرى که همواره ایرانیان و دنیای اَزاد را تهدید خواهد کرد

محمد پروین

mparvin@mehr.org

دیکتاتوری مذهبی تا زمانیکه در ایران حاکم است، برای ایالات متحده یک چالش بزرگ خواهد بود. امریکا نگران جاه طلبی های اتمی رژیم اسلامی است و مصمم است اَن را متوقف کند. این خواست قابل درک است. به استناد ۲۸ سال نقض حقوق بشر و فعالیتهای تروریستی، رژیم اسلامی حتی اگر به سلاحهای اتمی دسترسی نداشته باشد، برای ایرانیان و همه دنیای متمدن خطری بزرگ است. شکی نیست که حق مردم ایران برای استفاده صلح اَمیز از انرژی اتمی قابل انکار نیست. ولی رژیمی که مورد نفرت اکثریت مردم ایران است و تنها با اعمال زور قدرت را حفظ کرده است، حقی برای پرداختن به این مطلب حیاتی را ندارد. رژیم اسلامی که بخوبی از این نفرت اَگاه است، چالش مخالفین خود را برای برگزاری رفراندمی تحت نظر و اداره کامل سازمان ملل و نهادهای حقوق بشر بین المللی نادیده گرفته است.
بهمان درجه ای که متوقف کردن فعالیتهای رژیم اسلامی قابل پذیرش است، بهمان میزان اشتباه است که اینکار بخواهد از طریق حمله نظامی و یا مذاکراتی که بر مبنای سیاست "چماق و هویج" شکل گرفته باشد انجام شود. دولت امریکا بعلت عدم درک درست از ساختار قدرت در ایران و نقش دکترین اسلام انقلابی از یک سو و تنفر مردم ایران از این سیستم از سوی دیگر، برای تعلیق غنی سازی اورانیوم سه راه را در پیش گرفته است:

۱- اتخاد مواضع تندی که حمله نظامی را هم رد نمی کند،

۲- انجام مذاکرات اَشکار و پنهان با وعده پذیرش رژیم اسلامی به جامعه جهانی،

۳- اعمال تحریم از طريق قطعنامه های شورای امنیت
دو بدیل اول محکوم به شکست است و نتایج فاجعه اَمیزی برای ایرانیان و نهایتا همه دنیا خواهد داشت. راه سوم سمت و سوی درست دارد ولی یک فاکتور عمده که " حقوق بشر ایرانیان" باشد در آن جائی ندارد.
مداخله نظامی صرفنظر از اینکه چقدر محدود باشد و کجا را هدف قرار دهد، دست اَویزی برای رژیم خواهد شد که هر چه بیشتر مخالفان را سرکوب کند. بهنگام هر حمله ای از طرف امریکا و یا اسرائیل، رژیم اسلامی خود را قربانی تجاوز جلوه خواهد داد تا بتواند همدردی جامعه جهانی را کسب کند و مخالفان را سهل تر نابود کند. با مقاومت در مقابل تجاوز امریکا خود را قهرمان منطقه نامیده و از حمایت بیشتر گروه های تروریست برخوردار شده و هژمونی خود را در منطقه افزایش خواهد داد. امریکا که با حمله به ایران بیش از بیش ایزوله شده و حمایت لازم برای اعمال تحریم را از دست خواهد داد مجبور خواهد شد که به بدیل دوم رو اَورد و شرایط رژیم را در قبال تعلیق غنی سازی بپذیرد.
علیرغم چالش های لفظی، رژیم اسلامی که نیک میداند بدون کسب مشروعیت از طرف دول غربی نمیتواند جان بدر برده و بر سر قدرت باقی بماند با پافشاری بر برنامه های اتمی، خود را در موقعیتی گذاشته است که بتواند با غرب به معامله بنشیند. رژیم میداند که امریکا خواست تعلیق غنی سازی اورانیوم را کنار نخواهد گذاشت، منتها بر آنها اصرار دارد تا در بدترین شرایط اگر مجبور به قبول این شرط شد، درعوض آن، همه مشوق هائی را که در خواست کرده است بدست اَورد. رژیم اسلامی میخواهد که امریکا امنیتش را تضمین کند. امریکا نیز این را پذیرفته است. شعار" تغییر رژیم" به تغییر رفتار" مبدل شده که اَنهم عملا به تغییر رفتار در مورد غنی سازی اورانیوم تقلیل یافته است. منتها، رژیم اسلامی این تضمین را نه در حرف بلکه در عمل میخواهد و لیستی از خواسته ها دارد که شامل موارد زیر است:

۱- عضویت در سازمان تجارت جهانی

۲- برداشتن محدودیت ها در اخذ وام های بیشتر از بانک جهانی

۳- اَزاد شدن همه سپرده های مسدود شده

۴- بیرون اَمدن از لیست تروریست های وزارت امور خارجه

۵- ادامه ممنوعیت کامل فعالیتهای مجاهدین و استرداد سران آن

در عوض، رژیم اسلامی تعلیق غنی سازی را خواهد پذیرفت و در بهترین حالت قول خواهد داد که در منطقه خاور میانه دخالت نکند و برخورد ملایم تری در محو اسرائیل از روی زمین داشته باشد!
پیش گرفتن دو بدیل اول ( حمله نظامی و سازش ) به منزله پیروزی رژیم اسلامی خواهد بود. تعلیق غنی سازی چه از راه زور و یا مشوق ها، به پذیرفتن رژیم از طرف جامعه جهانی منجر خواهد شد و نتیجتا سلطه ترور در ایران ادامه خواهد یافت و علاوه برعواقب فاجعه اَمیز اَن برای مردم ایران، خطری که از جانب این رژیم دنیای اَزاد را تهدید میکند هم کماکان پا بر جا خواهد ماند.
فعالیتهای تروریستی رژیم اسلامی با وعده و وعید متوقف نخواهد شد. رژیم اسلامی بر این آرمان استوار است که ایدئولوژی اسلامی باید دنیا را فتح کند. بنظر نمیرسد که جدی بودن رژیم بر این باور توسط غرب درک شده باشد. رژیم اسلامی بر این گمان است که جنگی بین اسلام مبارز و بقیه دنیا وجود دارد و حامیان خود را با این ایدئولوژی خصمانه تحریک میکند. با حرکت در راستای چنین "خواست خدائی" بر مبنای قرائتی دلبخواه از قران است که رژیم اسلامی بصورت بزرگترین حامی تروریسم در اَمده است.
ایالات متحده نمیتواند با حمله نظامی و یا سیاست خشنود سازی با چالش رژیم اسلامی مقابله کند. بهترین و تنها راه زدودن خطر رژیم اسلامی توانمند ساختن مردم ایران برای ایجاد تغییرات واقعی در ایران است. کافی نیست که به ایرانیان بگوئید که شریک آرزوی اَنها برای یک دموکراسی سکولار هستید. اگر غرب وامریکا بخواهند به توانائی ایرانیان در نبردشان با رژیم اسلامی بیفزایند نباید رژیمی را که به آنها ستم میکند بپذیرند و به آن مشروعیت ببخشند. چنین کمکی باید در اعمال تحریمی هوشمندانه متجلی شود که تا زمانیکه فعالیت های اتمی رژیم و نقض حقوق بشر در ایران کاملا متوقف نشده است، برقرار بماند.
موانع بسیار بر سر راه این خواست ابتدائی و انسانی وجود دارد. تلاش فراوانی از طرف ایرانیان اَزاده در کلیت خود و ایرانیان برون مرز بطور اخص لازم است تا این موانع از میان بروند. یکی از موانع اساسی گروه های لابیگری هستند که بی اعتنا به نقض روز افزون حقوق بشر و خطری که جاه طلبی های رژیم اسلامی ایجاد کرده است، سخت در تلاش ایجاد ارتباط بین این رژیم و امریکا هستند. سیاست های افراطی حمله نظامی به ایران و یا دوستی با رژیم اسلامی را عمدتا خود رژیم و این لابی گران پر و بال داده اند. این لابی گران با استفاده استادانه از مواضع لفظی پاره ای از مسئولان امریکائی و بهره گیری از جو ضد جنگ در امریکا، سیاست افراطی دیگری را که دوستی با یک رژیم تروریست باشد مطرح کرده اند. رژیم اسلامی و لابی گرانش بخوبی به اثرات تحریم واقف هستند و از اینروست که برای جلوگیری از آن میجنگند و با تبلیغات بسیار گسترده خود سعی دارند آنرا همسو و همساز با حمله نظامی عنوان کرده و بی اعتبار کنند.
تحریم های موجود که توسط شورای امنیت و امریکا اعمال شده اند رژیم اسلامی و موسسات مالی و نظامی َانرا هدف قرار داده اند و فشار چندانی بر مردم وارد نکرده است. اَنچه که در این تحریم ها وجود ندارد اینست که برداشتن تدریجی اَنها مشروط به رعایت حقوق بشر نیست. بر خلاف اَنچه که پوزش طلبان رژیم ادعا میکنند، تحریم هوشمندانه همواره یکی از ابزار مبارزات بدور از خشونت و نافرمانی مدنی بوده و از طرف سازمانهای بین المللی حقوق بشر مانند دیدبان حقوق بشر ارتقا داده شده است. آقای کنت راس، دبیر سازمان دیدبان حقوق بشردر شهادتی که در سال ۱۹۹۸ در مقابل کمیته ویژه سنای امریکا داد مولفه های تحریم هوشمندانه را برشمرد و از دولت امریکا خواست که دولتهای سودان و برمه را مورد تحریم قرار دهد [۱]. تحریم دولت سودان کماکان در صدر اقدامات این سازمان قرار دارد. لایحه تحریم افریقای جنوبی نمونه خوبی از تحریم هوشمندانه است که آزادی کلیه زندانیان سیاسی در صدر شرایط مربوط به کاهش تحریم ها قرار داشت [۲].
گروه های لابی گر ایرانی با کمک گروه ها و رسانه های بی اطلاع امریکائی موفق شده اند که خلط مبحث کنند و مدعی شوند که تحریم هوشمندانه بطور عمده مردم ایران را تحت فشار قرار میدهد. ایرانیان باید بطور سازمان یافته این لابی گران را افشا و بی اعتبار کنند تا موانع سر راه تحریم و وابسته کردن آن به حقوق بشر از میان برداشته شود.
خلاصه اینکه حل مشکل رژیم اسلامی نه مداخله نظامی و نه سازش با رژیم اسلامی است. بدیل سومی وجود دارد که اگر بکار گرفته شود، برای ایران صلح و برای دنیا امنیت ببار خواهد َاورد. بدیل سوم تکیه بر مردم ایران دارد و َانها را به کمک تحریم توانمند میکند تا خطر ملایان حاکم را از میان بردارند و دموکراسی سکولار را جانشین اَن سازند.
( ۳ دسامبر ۲۰۰۷)
منابع:
۱- نقش تحریم های هوشمندانه در توقف نقض حقوق شر
http://mehr.org/HRW_sanction_persian.pdf
۲- تحریم علیه افریقای جنوبی
http://mehr.org/Sanction_south_africa.pdf

Thursday, December 13, 2007

درباره بازداشت دانشجویان طیف چپ / احمد زیدآبادی

روزي يكي از دوستان آقاي طبرزدي در زندان از من گلايه كرد كه چرا نيروهاي همسو با شما معمولا نسبت ‏به دستگيري و بازداشت همفكران و همراهان خود حساسيت نشان مي‌دهند و به هر نوع اعتراضي دست ‏مي‌زنند، اما نسبت به دستگير و بازداشت ما، يا سكوت مي‌كنند و يا اينكه اعتراض جدي نمي‌كنند.‏
من بدون آنكه اين مساله را كاملا انكار كنم آن را تا حدي طبيعي دانستم و در توجيه آن استدلالي به شرح زير ‏ارائه كردم:‏
هر گروه و سازمان و طيفي قاعدتا خط مشي و استراتژي سياسي خاص خود را دارد و قاعدتا قادر به دفاع ‏كامل از فعاليت‌هاي سياسي در همان چارچوب استراتژيك است. افزون بر اين، طيف‌هاي مختلف سياسي افراد ‏نزديك به خود را مي‌شناسند و از زواياي فعاليت‌هاي آنان با خبرند و به راحتي مي‌توانند در باره ميزان صحت ‏و سقم اتهام‌هايي كه از سوي دستگاههاي حاكم به آنان وارد شده است، به راحتي داوري كنند، در حالي كه ‏چنين كاري نسبت به كساني كه آنان را نمي‌شناسند، امر سهل و آساني نيست.‏
براي آن دوست توضيح دادم كه اين رويه ظاهرا در بين همه گروههاي سياسي در هر كجاي جهان و از جمله ‏در ايران نيز رايج است و مختص دوستان و همفكران ما نيست. بنابراين، همانطور كه گروه آقاي طبرزدي ‏نسبت به بازداشت نيروهاي نزديك به خود بيش از بازداشت ساير نيروها حساسيت به خرج مي‌دهد، طبيعي ‏است كه دوستان ما هم نسبت به دستگيري دوستان خودشان اعتراض بيشتري نسبت به دستگيري ديگران كنند.‏
نمي‌دانم اين استدلال چقدر براي آن دوست محترم مقبول افتاد زيرا فرصت گفتگويي كه در مسير ملاقات با ‏خانواده‌هامان دست داده بود، به پايان رسيد.‏
گمان مي‌كنم كه همه ما بايد به اين مساله اذعان كنيم كه يك سازمان غير دولتي و نهاد حقوق بشري بايد بدون ‏هر قيد و شرطي از كسي كه به هر دليلي حقوقش نقض شده است، دفاع كند، اما از يك گروه و حزب سياسي ‏نمي‌توان انتظار داشت كه نسبت سرنوشت اعضاي خود به همان درجه حساسيت نشان دهد كه نسبت به ‏سرنوشت اعضاي احزاب و گروهاي ديگري كه يا آنان را نمي‌شناسد و يا خط مشي سياسي آنها را قبول ندارد.‏
با اين حال روشن است كه همه شهروندان بايد از رعايت حقوق شهروندي ديگري حمايت و نسبت به نقض ‏حقوق آنها در حد توان خود اعتراض كنند. اين البته اصلي كلي و مورد اجماع است، اما در تعيين مصداق ‏همواره مشكلاتي رخ مي‌دهد.‏
براي نمونه بسياري از دوستان از من انتظار دارند همانطور كه در باره بازداشت دوستان نزديكم مطلبي را ‏انتشار مي‌دهم، در باره هر يك از ديگر بازداشتي‌ها از فعالان قومي گرفته تا زنان و كارگران و معلمان و ‏دانشجويان نيز مطلبي بنويسم.‏
طبعا من علاقمندم كه اين كار را بكنم اما در باره كسي كه شناختي از او ندارم، از محتويات پرونده‌اش ‏اطلاعات مستند و معتبري در اختيار ندارم، با حوزه فعاليتش بيگانه‌ام و از خط مشي سياسي‌اش بي‌اطلاعم ‏چگونه مي‌توانم مطلبي موجه و وزين و تاثير گذار بنويسم .‏ در عين حال چگونه مي‌توان در باره يك موضوع ثابت يعني بازداشت، مطالب متنوع و مختلفي نوشت كه ‏تكرار آن باعث ملال و رنجش خوانندگان نشود؟‏
اين مقدمه به نسبت طولاني را آوردم تا در واقع بهانه‌اي براي نوشتن چند سطري در باره دستگيري شمار قابل ‏توجهي از دانشجويان طيف چپ به دست آورم.‏
در باره آنان فقط مي‌توانم اين نكته را يادآور مي‌شوم كه از نگاه من، هر فردي كه در هر گوشه‌اي از اين آب و ‏خاك چشم به جهان گشوده است از حق بديهي اعتقاد به هر مرام و مسلك و تبليغ و انتشار مسالمت‌آميز آن در ‏چارچوب حقوق و ظايف و مسئوليت‌هايي كه براي شهروند تعريف مي‌شود، برخوردار است و هر فرد، نهاد ‏يا دولتي كه با اعمال زور او را از تحقق حقوقش باز بدارد، مستوجب نكوهش و سرزنش است.‏
بنابراين، هر ايراني كه در هر نقطه‌اي از اين كشور به دليل فعاليت‌هاي مسالمت آميز خود براي دستيابي به ‏حقوق تعريف شده سياسي، اجتماعي و فرهنگي خود تحت فشار قرار مي‌گيرد، پيشاپيش قابل دفاع و زجر دادن ‏آن محكوم است.‏
اين را نوشتم تا پاسخي به اعتراض برخي سايت‌هاي اينترنتي نسبت به سكوت جريان‌هاي غير چپ در برابر ‏دستگيري دانشجويان چپگرا داده باشم.‏
انشاءالله وقتي كه آنها از زندان آزاد و از زير فشار خارج شدند، نكته‌هايي در باره خط مشي و سلوك سياسي ‏آنها به نظرم مي‌رسد كه به موقعش توضيح خواهم داد.

Tuesday, December 11, 2007

به حبس طبرزدی و آزادیخواهان دربند پایان دهید

درحاليكه مدتهاست مهندس حشمت اله طبرزدي دبيركل جبهه دمكراتيك ايران پس از تحمل قريب به 2000 روز حبس دوران محكوميت تحميلي را به پايان رسانده است . بارديگربا بازداشت غيرقانوني وي از20 آبان ماه سال جاري اكنون يك ماه است كه بدون تفهيم اتهام وبي آنكه وكيل وي امكان اطلاع ازموارد اتهام رابيابد وحتي بدون آنكه محاكمه صوري نيزانجام پذيرد درزندان اوين محبوس است.

درشرايطي كه حكومت هم در اداره امور وهم در حفظ قلمروسرزميني كشور را درورطه بي تدبيري غرق نموده است ، ازيكسو درياي مازندران را بدتر از معاهدات قاجاري به همسايگان شمالي تقديم نموده و ازسوي ديگر در جنوب كشوردرزماني كه شيوخ عرب حاشيه خليج فارس چشم طمع به جزاير ايراني دوخته اند به منظور باج دادن به قدرتهاي بزرگ حاضر به شركت دركنفرانسي شده كه نام مجعول خليج عربي برآن نقش بسته است.

اما در همين ايام دسته دسته از دانشجويان آزاديخواه را به خاطر بزرگداشت روز خود بازداشت نموده وبه سلول هاي انفرادي مي برند. گويي اين سرنوشت حكومت هاي استبدادي است كه هرگاه ملت را با تحميل شرايط اختناق و سركوب ، تنگناهاي معيشتي ، آلام اجتماعي وسوق دادن به قهقراي فرهنگي با خود بيگانه ساختند به ناچار براي حفظ سلطه خود دست به دامان قدرتهاي بيگانه گردند.

درحاليكه مردم درشرايط تهديد شبح جنگ ، فقر، بي عدالتي ، فقدان آزادي هاي سياسي وحرمان روزافزون اجتماعي دست وپا مي زنند جناح رفرميست حكومت مترصد آن است تا ازنمد صلح كلاهي براي انتخابات ببافد. و بارديگر درداخل وخارج تبليغاتچي ها براه افتاده اند تا با شعارهاي توخالي وسراب نجات ، ملت رابه پاي صندوق هايي بكشانند كه نتيجه آراء آن ازليست دوجناح حكومت فراترنخواهد رفت. جناح هايي كه بارها امتحان سرسپردگي خود به مكانيزم ضد دمكراتيك قانون اساسي رانشان داده و درمطلوب ترين شرايط شان قادربه اصلاحات جزيي درقوانين عادي نيز نبوده اند. آنانكه درشعارخود را مدافع دمكراسي مي خوانند درطول اين سال هاي سخت مبارزات ملت به ويژه شرايطي كه اكنون بر دانشجويان مي رود نه تنها ازتشكل هاي دانشجويي ودانشجويان دربند حمايت شايسته ننموده اند بلكه با سكوت و مماشات به تشديد سركوب اقتدارگرايان ياري رسانده اند.

جبهه دمكراتيك ايران بارديگر حمايت بي دريغ خود ازمبارزات آزادي خواهان اعم ازدانشجويان ، جوانان ، كارگران ، زنان واقوام تحت ستم اعلام داشته وضمن اعلام همبستگي با مبارزات دموكراتيك مخالفت خود با سركوب سنگين تشكل هاي دموكراسي طلب دانشجويي اعلام مي نمايد . همچنين ما خواهان آزادي بي قيد و شرط كليه زندانيان سياسي و عقيدتي به ويژه آزاديخواه نستوه حشمت اله طبرزدي مي باشيم.


تهران /20 آذر ماه 1386 خورشيدي

جبـهه دمـكراتيك ايـران

انتخابات مساله اصلي ما نيست مساله ما دانشجويان دربند است

خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي:براساس خبرهاي واصله سخنراني محسن آرمين به مناسبت روزدانشجوكه دردفترانجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تبريزبرگزارگرديدبه سبب محتواي اين سخنراني كه عمدتاً درخصوص انتخابات و بهبود اوضاع كشوردردولت خاتمي به نسبت دولت احمدي نژاد بو د مورد اعتراض حاضرين قرارگرفت به نحويكه دانشجويي درحين سخنان اين عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي به اعتراض وي رامورد خطاب قرار داده واعلام كرد انتخابات مساله اصلي ما نيست مشكل ما تبعيضاتي است كه نسبت به قوميتها صورت گرفته و همچنين مساله مهم ديگر دربند كشيدن دانشجويان ودانشگاهيان نظير حشمت اله طبرزدي ، احمد قصابان ، احسان منصوري ،مجيد توكلي و...است.براساس همين گزارش اين سخن مورد تاييد دانشجويان قرارگرفت.

انتشارتوسط خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی

http://sufnews.blogspot.com/

Monday, December 10, 2007

گزارش كامل ازمراسم روزدانشجو دردانشگاه تهران



تجمع بزرگ دانشجویان، دانشگاه آخرین سنگر آزادی، به دعوت دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه تهران با حضور جمعیت بیش از ۲۰۰۰ نفری دانشجویان دانشگاه های تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر از ساعات ابتدایی صبح امروز جمعی از نیروهای انتظامات و حراست دانشگاه های امیرکبیر، علامه و… جهت ممانعت از ورود دانشجویانی که از دیگر دانشگاه ها قصد ورود به دانشگاه تهران را داشتند، به این دانشگاه اعزام شده بودند و مقابل کلیه درب ها حضور داشتند. نیروهای امنیتی و انتظامی به همراه گارد ویژه از ساعت ۸ صبح امروز در اطراف دانشگاه تهران حضوری چشمگیر داشتند و هر لحظه بر تعدادشان افزوده می شد.



دانشجویان ابتدا با تجمع در صحن دانشکده حقوق و خواندن سرود «یار دبستانی» به سمت سر در دانشکده فنی، محل برگزاری تجمع، حرکت کردند. تجمع کنندگان در حالی که تصاویر دانشجویان در بند را در دست داشتند شعار «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» و… سر می دادند.



دانشجویان پلاکاردهایی با مضمون «تا که زندان هست، ما همه در بندیم»، «خواهان آزادی فعالان دانشجویی چپ هستیم»، «سلام بر سه آذر اهورایی، قصابان، توکلی، منصوری»، «می شونید؟! این صدای آزادی است»، «حقوق زن=حقوق بشر»، «دانشگاه زیر چکمه بنیادگرایان»، «سهم ما از مهرورزی، زندان، شکنجه و محرومیت از تحصیل»، «بشیریه را باز گردانید»، «تحصیل سهم من نیست، حق من است»، «حق تعیین سرنوشت اساس کرامت ملت ها»، «نابود باد دشمنی علیه مبارزات حق طلبانه ملت کرد» و… در دست داشتند.



تجمع کنندگان همچنین تصاویر دانشجویان در بند، یاسر گلی، هانا عبدی، روناک صفارزاده، هدایت غزالی، صباح نصیری، علی عزیزی، علی نیکونسبتی، احمد قصابان، مجید توکلی و احسان منصوری را در دست داشتند. تصاویر مهندس مهدی بازرگان، محمد مصدق، عمادالدین باقی و… را در دست برخی از دانشجویان بود.



دانشجویان سپس در حالی که شعار می دادند «دانشجو دانشجو اتحاد اتحاد» به راهپیمایی در صحن دانشگاه تهران اقدام کردند و به سمت درب ۱۶ آذر حرکت کردند. دانشجویان با سر دادن شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد» اقدام به شکستن درب ۱۶ آذر کردند و دانشجویانی که پشت در بودند توانستند وارد دانشگاه تهران شوند. جمعیت حاضر در این تجمع بار دیگر به مقابل سردر دانشکده فنی حرکت کردند و تریبون آزاد «دانشگاه، آخرین سنگر آزادی» آغاز شد.



سخنران اول این مراسم مهدی عربشاهی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، بود. عربشاهی نقش کمیته های انضباطی را سرکوب دانشجویان ذکر کرد و حق تحصیل را جزء حقوق مسلم دانشجویان دانست. دبیر سیاسی دفتر تحکیم سپس افزود: «جنبش دانشجویی در برابر خفقان خواهد ایستاد. دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم امروز در زندان هستند. ما خواهان آزادی علی نیکونسبتی، علی عزیزی، دانشجویان پلی تکنیک، کردستان و آذربایجان هستیم.» مهدی عربشاهی سپس با انتقاد نسبت به دستگیری گسترده دانشجویان چپ در هفته گذشته، گفت: «حاکمیت از اتحاد ما می ترسد».



سپس فرشاد دوستی پور، نماینده دانشجویان کرد، به ایراد سخنرانی پرداخت و پیوند خجسته میان جنبش دانشجویان دموکرات کرد و دیگر دانشجویان دموکراسی خواه را تبریک گفت. دوستی پور به سرکوب گسترده دانشجویان کرد اشاره کرد و گفت: «ما مطالبتان را مطابق با مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر مطرح می کنیم و شعار ما ایرانی برای همه ایرانیان است». این دانشجوی کرد سپس نسبت به وضعیت فرهنگی و اقتصادی کردها انتقاداتی را مطرح کرد و خواستار پیوند هر چه بیشتر نیروهای دموکراتیک ایران شد.



اسماعیل سلمانپور، عضو شورای عمومی انجمن اسلامی امیرکبیر، به عنوان سخران بعدی این برنامه اعلام کرد پلی تکنیک همچنان زنده است و در صف اول مبارزه علیه اقتدارگرایان قرار دارد. سلمانپور در ادامه با انتقاد به احکام سنگین صادره برای سه دانشجوی در بند دانشگاه امیرکبیر، به حکم بابک زمانیان، دیگر عضو انجمن اسلامی پلی تکنیک، که در آینده نزدیک قرار است صادر شود اشاره کرد. سلمانپور سپس افزود: «امروز صف بندی نیروها کاملا مشخص است. سویی دانشجویان آزادیخواه هستند و در سوی دیگر احمدی نژاد و اقتدارگرایان. امیدوارم روزی جنبش دانشجویی دیگر شاهد افرادی چون رهایی و شریعتی، روسای دانشگاه های امیرکبیر و علامه، نباشد».



در این هنگام دانشجویان نسبت به حضور چند بسیجی که از پنجره های بالایی ساختمان دانشکده فنی نظاره گر تجمع بودند اعتراض کردند و شعار دادند: «بسیجی برو گمشو» و «توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد». در این هنگام دانشجویان یک صدا سرود «ای ایران» را همخوانی کردند و پس از آن دانشجویان کرد به خواندن سرودهای خود پرداختند.



در ادامه این تریبون رشید اسماعیلی، به عنوان نماینده دانشجویان لیبرال دانشگاه های تهران، سخنرانی کرد. او در ابتدای سخنان خود گفت: «سلام بر مجید توکلی، احسان منصوری، احمد قصابان و… سلام بر دانشگاه که زنده است و استوار. سلام بر ایران، سلام بر کرد و لر و بلوچ. ایران خانه تک تک ماست و از آن همه. نفرین باد بر او که می خواهد ما را از هم جدا کند». اسماعیلی در ادامه افزود: «امروز اینجا جمع شدیم که به نقض حقوق بشر در سراسر ایران اعتراض کنیم. جمع شدیم که از دانشگاه، که مدتی است تحت هجوم چکمه پوشان قرار گرفته، حمایت کنیم. ما به دفاع از حقوق دانشجویان چپ هم برخاسته ایم و امیدواریم این دوستان ما هر چه سریعتر از زندان آزاد شوند. دانشگاه بدون آزادی نخواهد ماند و تا دانشگاه هست آزادی نخواهد مرد».



در ادامه امین نظری، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه همدان، که مجری این مراسم بود اعلام کرد کردها تجزیه طلب نیستند و حق تعیین سرنوشت خود را می خواهند. پس از آن سهراب کریمی، یکی دیگر فعالین دانشجویان کرد، گفت: «چشم امید تمام ایرانیان به شماست. برخی با این دلیل که طرفدار ایدئولوژی حاکمیت نیستند مجازات می شوند. اما ما کردها به این دلیل که کرد هستیم، مجازات می شویم. آن ها می گویند ما باید به جای شما تصمیم بگیریم. آیا این که ما می خواهیم برای خود تصمیم بگیریم تجزیه طلبی است؟! اینجاست که کرامت انسانی ما خدشه دار می شود. امیدوارم روزی جامعه ایران به سامان برسد». کریمی در پایان با انتقاد نسبت به صدور حکم اعدام برای عدنان حسن پور، خواستار آزادی دانشجویان در بند کرد شد.



پس از آن مهدیه گلرو، نایب دبیر انجمن اسلامی علامه، سخنرانی کرد. گلرو در سخنرانی خود گفت: «خواستم از دانشگاه پادگانی و ۳۲ حکم کمیته انضباطی و چندین ترم محرومیت از تحصیل بگویم، دیدم که کوچک است. خواستم از دانشجویان در بند پلی تکنیک بگویم، دیدم که کم است. اما دیدم ارزش آزادی بیش از این هاست و از آزادی سخن می گویم. روزی ساواک آزادی دانشجویان را می گرفت. امروز حراست در دانشگاه ها کار ساواک را انجام می دهد. حکومت سعی در ایجاد رعب و وحشت در دانشگاه ها دارد». گلرو در ادامه به آمار اعدام ها در کشور اشاره کرد و گفت: «۵ درصد از اعدام شدگان زیر ۱۷ سال هستند. فراموش کرده ایم ۴۰ هزار کارتن خواب داریم که ۱۰۰۰ نفر آن ها در فصل زمستان جان می سپارند. امروز آزادی و عدالت حق مسلم ماست یا انرژی هسته ای؟! بیش از ۱۰ میلیون هموطن زیر خط فقر داریم».



دانشجویان در اینجا شعار دادند «مدعی عدالت خجالت خجالت». نایب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه سپس با انتقاد نسبت به شکنجه دانشجویان پلی تکنیک، به خصوص مجید توکلی، در زندان، از ۳۰ دانشجوی دستگیر شده یاد کرد و گفت: «در واقع همه ما زندانی هستیم، زندانی حراست دانشگاه». مجری مراسم در ادامه گفت: «زنان سرزمین ما مدت هاست که برخاسته اند تا بر تاریخ سراسر تبعیض بتازند». و پس از آن حقانی، به نمایندگی از کمیسیون زنان تحکیم و از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم، بیانیه کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت را قرائت کرد. متن این بیانیه قبلا در خبرنامه امیرکبیر آمده است.



بهزاد باقری، از دانشجویان طیف چپ، در ادامه به سخنرانی پرداخت و گفت: «ما باید با مقاومتان نشان دهیم که دانشگاه را نمی توانند تبدیل به پادگان کنند و سکوت گورستانی در آن حاکم کنند. چرا که دانشگاه آخرین سنگر آزادی است. دانشجویانی که برای آزادی مبارزه کرده اند و الان در بند هستند برای ما هیچ فرقی نمی کنند. برای ما بهروز کریمی زاده با علی عزیزی، مهدی گرایلو با علی نیکونسبتی فرقی ندارند. به کوری چشم حاکمیت دانشگاه هم لیبرال دارد، هم چپ و هم ناسیونالیست. ما جامعه ای می خواهیم که در آن زندان و سرکوب نباشد و آزادی سیاسی باشد». دانشجویان شعار دادند «دانشجوی زندانی آزاد باید گردند». مجری مراسم همچنین از ابولفضل جهاندار، سعید درخشندی که ۱۶ ماه است به اتهام توهین به رئیس جمهور و اقدام علیه امنیت ملی در بازداشت به سر می برند یاد کرد. وی همچنین یاد عزت ابراهیم نژاد و اکبر محمدی را گرامی داشت.



سلمان سیما، از دانشجویان دانشگاه آزاد، سخنرانی بعدی این تریبون آزاد بود. سیما در ابتدا یاد پروانه اسکندری، که اولین مراسم ۱۶ آذر را در دانشگاه تهران، برگزار کرد یاد کرد. این دانشجو سپس از دانشجویان در بند دانشگاه آزاد، یاسر گلی، الناز جمشیدی و مهدی نوری، هادی شفیع و… یاد کرد و افزود: «امروز ما صدای پای فاشیسم را نمی شنویم، بلکه آن را به چشم می بینیم. امروز دست فاشیسم از آستین دین بیرون آمده است. امروز چکمه پوشان فاشیست را می بینیم که پایشان را بر گلوی ما گذارده اند، اما آن ها کور خوانده اند. در این بین شدیدترین سرکوب ها نصیب دانشگاه می شود». سلمان سیما سپس از خواستار استقلال واقعی جنبش دانشجویی شد و گفت: «شارلاتانیزم سیاسی شاخ و دم ندارد و نباید فریب احزابی که می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند را بخوریم».



در پایان این مراسم سجاد ویس مرادی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی امیرکبیر، بیانیه این انجمن را در خصوص روز دانشجو را قرائت کرد و علی وفقی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، بیانیه دفتر تحکیم را به همین مناسبت قرائت کرد. متن این دو بیانیه به صورت جداگانه در خبرنامه امیرکبیر آمده است.



پس از پایان تریبون آزاد دانشجویان تجمع کننده با سر دادن شعار «مرگ بر دیکتاتور» به سمت سردر اصلی دانشگاه تهران حرکت کردند. دانشجویان پس از رسیدن مقابل سر در شعار می دادند «مردم چرا نشستین، ایران شده فلسطین»، «دانشجوی سیاسی آزاد باید گردد». در حالی که جمعیت حاضر در دانشگاه تهران توجه عابرینی که از پیاده روهای خیابان انقلاب عبور می کردند را به خود جلب کرده بود و مردم در خیابان به تماشای تجمع دانشجویان پرداخته بودند، اتوبوس هایی که از قبل به همن خاطر در حاشیه خیابان انقلاب پارک شده بود، به مقابل محل تجمع دانشجویان منتقل شدند و مردم در خیابان توسط پلیس متفرق شدند.



دانشجویان تجمع کننده سپس با سر دادن شعار «دانشجوی با غیرت، حمایت حمایت»، «دانشجو می میرد، ذلت نمی پذیرد»، «محمود احمدی نژاد عامل تبعیض و فساد»، « مرگ بر این دولت مردم فریب»، «برابری عدالت حق مسلم ماست»، «مرگ بر دیکتاتور» و… بار دیگر به سمت دانشکده فنی حرکت کردند و در آن جا به تجمع «دانشگاه، آخرین سنگر آزادی» پایان دادند.



پس از اتمام تجمع شنیده شد که ۵ نفر از دانشجویان دانشگاه علامه هنگام خروج از دانشگاه تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده اند. گفته می شود علیرضا موسوی و سعید رحمانی در جمع دانشجویان بازداشت شده هستند. همچنین صبح امروز روشنک غیاثیان و مجتبی باستانی، از دانشجویان دانشکده امور اقتصادی، و میلاد عزیزی، دانشجوی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، توسط حراست دانشگاه تهران دستگیر شدند که از سرنوشت این دانشجویان نیز خبری در نیست. پس از اتمام تریبون خبر رسید علی نیکونسبتی، مسئول روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت، با قرار کفالت از زندان آزاد شده است.

Friday, December 7, 2007

بیانیه دانشجویان لیبرال دانشگاههای تهران در محکومیت بازداشت دانشجویان طیف چپ

بیانیه دانشجویان لیبرال دانشگاههای تهران در محکومیت بازداشت دانشجویان طیف چپ
پنج‌شنبه، 15 آذر 1386
هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد
ماده ی 19 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر
هر شخصی حق دارد از آزادی تشكيل اجتماعات، مجامع و انجمن‌های مسالمت آميز بهره مند گردد.
ماده ی 20 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر
هيچ‌ كس‌ را نمي‌توان‌ به‌ مناسبت‌ عقايدش‌ مورد مزاحمت‌ و اخافه‌ قرار داد.هر كس‌ حق‌ آزادي‌ بيان‌ دارد. اين‌ حق‌ شامل‌ آزادي‌ تفحص‌ و تحصيل‌ و اشاعه‌ اطلاعات‌ و افكار از هر قبيل‌ بدون‌ توجه‌ به‌ سر حدات‌ خواه‌ شفاهاً يا به‌ صورت‌ نوشته‌ يا چاپ‌ يا به‌ صورت‌ هنري‌ يا بهر وسيله‌ ديگر بانتخاب‌ خود مي‌باشد.
بخشی از ماد ه ی 19 میثاق حقوق مدنی و سیاسی
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‏ای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد
اصل 23 قانون اساسی
روزهای اخیر برای فعالین دانشجویی و سیاسی کشور روزهای تلخی بودند. بازداشت گسترده ی دانشجویان و فعالین چپگرا که آمار آنها در برخی گزارشها تا بیش از 20 تن ذکر شده، تداوم بازداشت دانشجویان پلی تکنیک و دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، ادامه ی فشار بر فغالین جنبش زنان و بازداشت خانم جلوه جواهری و تکرار دوباره ی نقض حقوق بشر در کردستان و آذربایجان، چشم اندازی نامطبوع از نقض حقوق بشر را در مقابل دیدگان قرار داده است.
دانشجویان لیبرال دانشگاههای تهران، با اعلام اعتقاد قلبی خود به مفاد اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و تلاش در جهت تحقق آن، لازم می دانند برخوردهای صورت گرفته ی اخیر با فعالین دانشجویی، کارگری، صنفی و مدنی را تقبیح کرده و لزوم رعایت حقوق کلیه ی فعالین مدنی- سیاسی با هر گرایش فکری و عقیدتی را یاد آور شوند.
ما خصوصا نسبت به سرنوشت دانشجویان چپگرای بازداشت شده، شدیدا ابراز نگرانی می کنیم و از تمامی مجامع حقوق بشری در داخل و خارج از کشور استدعا می کنیم با حساسیتی ویژه پیگیر سرنوشت این دانشجویان باشند و برای آزادی آنها بکوشند. ما عموم فعالین سیاسی را نیز به حساسیت نسبت به سرنوشت این افراد دعوت می کنیم و هر گونه بی توجهی نسبت به حقوق انسانی این بازداشت شدگان را غیر قابل توجیه می دانیم، نباید گذاشت خطای بی توجهی به حقوق بشر بار دیگر انگونه که در دهه ی 60 اتفاق افتاد دوباره تکرار شود.
ما ضمن اعلام مرزبندی خدشه ناپذیر فکری و سیاسی با دانشجویان چپگرا و به رغم انتقادات شدیدی که نسبت به نوع و روش فعالیت سیاسی دانشجویان چپگرا داریم، دفاع از حقوق انسانی آنها، انگونه که در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مندرج است را وظیفه ی تخطی ناپذیر خود می دانیم.
ما بار دیگر نومیدانه حاکمیت را به رعایت موازین حقوق بشر (خصوصا مواد 19 و 20 اعلامیه) در مواجهه با فعالین سیاسی و دانشجویی فرا می خوانیم. ما به جد معتقدیم آزادی بیان، عقیده و فعالیت مسالمت آمیز سیاسی می بایست برای تمامی گرایشهای فکری و سیاسی، در محیطی دموکراتیک وجود داشته باشد و از همین منظر برخورد با فعالین چپگرا را محکوم نموده و خواستار آزادی هر چه سریعتر آنها هستیم.

دانشجویان لیبرال دانشگاههای تهران

بزرگداشت 16 آذر، روز ملي دانشجو / جبهه ملی ایران

بنام خداوند جان و خرد
بزرگداشت 16 آذر، روز ملي دانشجو

جبهه ملی ایران سالروز شانزدهم آذر 1332، روزی که مبارزه دانشجویی علیه استبداد و فساد سیاسی در ایران آغاز شد، را گرامی میدارد. در روز پانزدهم آذر پس از کودتای 28 مرداد، دانشجویان به محاکمه دکتر محمد مصدق، نخست وزیر ملی و محبوبشان به اعتراض پرداختند. در روز شانزدهم، کماندوهای نظامی به دانشگاه حمله کرده چندین دانشجو را زخمی و سه دانشجوی دانشکده فنی: احمد قندچی، مصطفی بزرگ نیا و مهدی شریعت رضوی را به شهادت رساندند.
دانشگاه همیشه پیشرو اعتراضات مدنی و دموکراسی خواهی بوده، و اکنون بيش از نيم قرن است که دانشجويان آزاديخواه ايران دلاورانه عليه خودكامگي، انحصارگري، و فساد دولتي در مبارزه هستند. ولی در همه این سالها، هیچگاه مبارزه علیه خودکامگی و خفقان مهمتر، حیاتی تر و به تناسب خطرناکتر از امروز نبوده است.
دانشگاه که جايگاه فرهيختگان و انديشمندان و دانش آموزی است، اکنون محل فعالیت های مکتبی شده و به علت پاکسازی های گسترده و بازنشستگی های اجباری استادان باتجربه، فرهیخته، و دانشمند، افت شدید كيفي مديريتی و علمي پیدا کرده است. محیط دانشجویی نیز به علت احضار، اخراج و تعليق دانشجويان فعال و آگاه، جلوگیری از فعاليت‌ نهادها و نشريه هاي مستقل دانشجويي، از پويايي افتاده و كيفيت آموزشي به شدت سقوط کرده است. افزون بر این، زندانی شدن ها، کشته شدن ها و فوت های مشکوک دانشجویان همگی حاکی از آن است که حکومت ستیزگری خود را با دانش و پیشرفت علمی در کشور آشکار ساخته است.
جبهه ملی ایران نگرانی شدید خود را از شرایط حاکم شده بر دانشگاهها اعلام می کند و پيامد آن را براي كشور بسیار خطرناک می داند و هشدار مي دهد که:
اقدامات پادگانی و یکسونگری در دانشگاهها هرچند کیفیت آموزش را آسیب جبران ناپذیری خواهد زد، ولی هرگز جوشش و اعتراضات جامعه دانشجویی را خاموش نخواهد کرد. تجربه هاي تاريخي آذر 32، بهمن 40، آبان 57 ، تير 78 و انقلاب فرهنگي، ثابت کرده اند كه نه‌تنها سركوب و خشونت تا كنون نتوانسته به خاموشي جامعه دانشگاهي بيانجامد، بلكه هميشه ‌روسياهي را براي استبدادگران به ارمغان آورده و بردامنه نفوذ و تأثير دانشگاه در جامعه افزوده است.
فشارها و دخالتهاي ايدئولوژيك حکومت در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، افزون بر غيراخلاقي وغیر ديني بودن، غیرقانونی نیز می باشد و محكوم به شکست است. این اقدامات نه تنها از شكوفا شدن استعدادها و باروري دانشگاه جلوگیری می کند، در شرايطي كه كشور با توجه به فرار مستمر مغزها در طی سه دهه گذشته بيش از همیشه نيازمند برخورداري از نيروي انساني دانا و توانا است، آينده سازندگی در كشور را با ترديد و ابهام روبرو ساخته، آسيبهاي جبران ناپذيري بر جامعه علمي كشور تحميل خواهد كرد.
جبهه ملی ایران، ضمن ابراز نگراني شدید ازپيامدهاي رفتارحکومت براي آينده كشور ودر اعتراض به رفتارغيراخلاقي، غيرقانوني و غیردینی حکومت دردانشگاهها،‌ خواستار پایان دادن به این اعمال وسپردن امور دانشگاهها به دست دانشگاهیان می باشد. ما به حکومت هشدار مي‌دهيم كه واپس نگري و خودمحوری و دخالت در امور آموزش عالی، چنان زيانهایی برای کشور و بدنامي برای خود آنها فراهم خواهد ساخت که در تاریخ ایران بی سابقه خواهد بود. ما همچنین خواستار آزاد کردن بی قید و شرط همه دانشجويان زنداني، لغو همه حکم های ستمگرانه علیه دانشجویان و رفع فشارهای امنيتی در محيط های آموزشی هستیم.

جبهه ملی ایران
16 آذر 1386

Thursday, December 6, 2007

روزدانشجو وجنبش دانشجويي / محمد مسعودسلامتی

چرا 16 آذر براي جنبش دانشجويي مهم است . آيا اهميت اين روزتنها از آن روست كه بگوييم نماد و پرچمي است براي جنبش دانشجويي ، براي اينكه بگوييم دانشگاه زنده است . دانشگاه معترض است . دانشگاه بيدار است... البته اينها همه هست اما تنها اين نيست . شايد يك وجه مهم اين روزآن باشد كه فرصتي است براي بازنگري دررويكردهاي جنبش ونتايج آن ، براي بررسي روند سال به سال اين جنبش و يافتن نقاط فتور و استحكام آن ؛ براي بروزكردن تحليل ها و نگرش هامان تا با جان بخشيدن به آرزوهاي خشكيده دردامن تاريخ وبرگزيدن راهبردها وتاكتيك هاي كارآمد تربسترمناسبي به منظورتحقق آن آمال مهيا سازيم.
پرواضح است كه هيچ گروه و جرياني قادر نيست به تنهايي براين مهم فايق آيد، پس بياييم به تعامل يافته هاي ذهني و عيني خود بپردازيم شايد به مقصود نايل شويم.
اگر درنظرآوريم كه عامل فرادستي جنبش دانشجويي نسبت به ساير جنبش هاي اجتماعي درسه مولفه نهفته است:
نخست دستمايه تحليلي آن كه مبتني برنشستن برجايگاه دانش وعلوم روزاست.
دوم نوع جامعه نگري آن كه برخاسته ازورود ناب به عرصه اجتماع بدون لحاظ منافع و تعلقات شخصي مادي است.
سوم تلفيق عمل آگاهانه (پراكسيس ) ونگاه فرابخشي آن به طبقات اجتماعي است.
اين شاخصه ها چنين امكاني را مهيا مي كند تا جنبش دانشجويي يك كارويژه مهم « جنبش» هاي اجتماعي را به ميزان رضايت بخشي بتواند ايفا نمايد.شايد درك همين موضوع از سوي بخشي ازسياستگزاران حاكميت است كه آنانرا واداشت تا دست از سردانشگاه برندارند. آنان برغم بسياري از كج فهمي ها اين موضوع را بخوبي دريافته اند آن پتانسيلي كه بتواند بررشد وتحول فرهنگي جامعه تاثيرگذار باشد دانشگاه است. لذا سعي نموده اند با اجراي سناريوهايي نظيرانقلاب فرهنگي اول و دوم اين مركززايش فكرو فرهنگ را ناكارآمد وازانرژي متراكم خود تهي سازند.
ازسوي ديگر جنبش دانشجويي براي يافتن الگوي عمل مناسب تلاش هاي بسياري راپشت سرنهاد. مروربرتاريخچه جنبش دانشجويي مبين آن است كه درهربازه زماني اين جنبش به منظور نيل به آرمان هاي خود برشعارونيزبرعهده گرفتن نقشي خاص همت گماشته است.
روزگاري با ايفاي نقش اقماري برمحور احزاب فعال كشور ، زماني با گام نهادن در فعاليت فرهنگي درقالب اردوهاي فرهنگي ، زماني با پررنگ كردن فعاليت سياسي و ظاهر شدن در كسوت يك حزب تمام عيار(با نوآوري درساخت تشكيلاتي و افزودن دانش آموختگان به دانشجويان) وارايه ليست اختصاصي در انتخابات مجلس، روزي با شعارهاي ساختارشكن ، دوره اي ديگربا فاصله گرفتن ازسياست و برعهده گرفتن نقش ديده باني مدني ، روزي با طرح شعارهاي صنفي و محصور شدن به محوطه خوابگاه ودانشگاه ، زماني با طرح اتحاد صنفي – سياسي وروي آوري به تشكيل جبهه اي متحد از تشكل هاي دانشجويي و دوره اي ديگر پي گيري همان شعارواين بار درقالب پارلمان دانشجويي ... اما به رغم افت و خيزهايي كه گاه ملهم از اتخاذ تاكتيك ها و روي كردهاي خاص دامنگير اين جنبش شده والبته در ارزيابي منصفانه درهررويكردي دستاوردهايي نيز براي اين جنبش ببارآورده اما هنوز جاي دارد تا اين جنبش براي يافتن راهبرد وتاكتيك هاي راهگشا و كارآمدتري انديشه كند.
پيش ازپرداختن به اين رويكرد ممكن است اين پرسش به اذهان متبادرگردد كه آيا افت وخيزهاي گذشته رابايست به مثابه شكست جنبش و خط پايان برتلاش هاي بيهوده تلقي نمود. پرواضح است كه هرحركتي درمسيرخود شكست ها وناكامي هايي را تجربه خواهد كرد اما اگرشكست راپايان مسيرتلقي كنيم هرگزشاهد شكوفايي انديشه ها و ظهورافكارو آراء جديد نمي شديم بلكه ازاين منظربايد نگريست كه مسيرطي شده همان چراغي است كه راهنماي عمل آينده است.
با توجه به شاخصه هاي برشمرده شده جنبش دانشجويي ونظربه نياز امروز جامعه شايد گام نهادن در مسيرفرهنگ سازي ودموكراسي اولويتي است كه لازمه تعمق وتامل باشد.
نظر به ميزان هزينه و حضورجنبش دانشجويي در عرصه مطالبات اجتماعي با تاكيد براينكه لازمه هردستاوردي پرداخت هزينه آن است اما آيا نمي بايست پاسخ قانع كننده اي به سكوت و سكون جامعه دربرابرآن داشته باشيم.چگونه است كه پرپرشدن فرزندان اين ملت درزندان ها وبيدادگاه ها واكنش مناسبي از سوي مردم برنمي انگيزد.چراسوگ يك سياوش حماسه درتاريخ مان مي سازد ووجود دهها وصدها سياوش زمان آه ازنهاد اين جامعه برنمي آورد.
اگر مهم ترين كارويژه جنبش ها و تمايزآن با احزاب را تاثيرگذاري برساحت اجتماعي به جاي ساحت سياسي بدانيم و اگرجنبش دانشجويي سزاوارترين جنبش دردگرگون سازي و بسترسازي به منظورتغييرات اجتماعي باشد. پس آيا دليل ناكامي اين جنبش دربيداري وحركت و بلكه عمق يافتن دربطن لايه هاي اجتماعي ناشي از بنياد فكري وفرهنگي جامعه نيست.
به نظرمي رسد جامعه اي كه با انگاره هاي سنتي و ماقبل مدرن به ارزيابي رويدادها و امورخود مي پردازد. هرگزقادر به درك مناسب وصحيح ازآنچه رخ مي دهد نخواهد بود. پس قدم نخست مي بايست تلاش براي تغيير اين باورها باشد . اكنون كه بنا به علل وعوامل مختلف مراكزدانشگاهي تا قلب بخش ها و مناطق شهري وروستايي امتداد يافته ازهمين ويژگي بايست درراستاي منافع اجتماعي بهره جست.
اگرهردانشگاه به مركز نشر فرهنگ دموكراسي تبديل شود اگرجنبش دانشجويي يكي ازسمت گيري هاي خود را هدف قراردادن خرافه ها و باورهاي غلط قراردهد شايد بتوان حتي درميان مدت آثاري ازنوسازي فرهنگي را مشاهده كرد. امروز جمهوري اسلامي با انحصارابزارهاي حاكميتي وامكانات رسانه اي وبه جان خريدن بي آبرويي حذف وسانسورمطبوعات ، كتب،فيلم وسينما ومسدود ساختن تارنماهاي اينترنتي وحتي حساسيت نشان دادن برارسال پيام هاي كوتاه تلفن هاي همراه و باغوغاي انقلاب فرهنگي دوم دردانشگاه درصدد خشكاندن چشمه هاي فرهنگي وممانعت ازجوشش اين رشد وبلوغ فرهنگي جامعه است. جنبش دانشجويي با هدف تعميق بخشيدن به فرهنگ دموكراسي مي تواند هم خود را دراين رويارويي تازه دربرملا سازي اين تخريب فرهنگي صرف نموده وازاين فرصت درآشكارسازي زواياي خرافات وجهلي كه مانع ازانديشه آزاد و زمينگيرشدن توده هاست بهره برداري نمايد. سزاواراست همانگونه كه دانشجويان با ايستادگي و قد برافراشتن درسنگرآزادي روزدانشجورا ارج نهاده وبه رغم همه تهديد هاي امنيتي درامتداد طوماربلند مجاهدان راه آزادي نام خود را به ثبت مي رسانند.براين بعد ازاهميت روزدانشجو نيزاهتمام لازم بورزند.

http://rozane1.blogspot.com/

دیدار با نماینده سازمان ملل / کارزارآزادی مهندس طبرزدی

امروز سه شنبه نماینده کارزار آزادی مهندس طبرزدی طی هماهنگی های به عمل آمده با یکی از نمایندگان سازمان ملل در تهران دیدار داشت. این ملاقات 45 دقیقه به طول انجامید و مبحث اصلی مذاکرات بازداشت مهندس حشمت الله طبرزدی بود.
وی با اعلام وضعیت مهندس حشمت طبرزدی در زندان به نمایندگان سازمان ملل اعلام کرد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی به طور مداوم در جریان است و سازمان ملل اقدامیاساسی برای جلوگیری از آن انجام نمی دهد .
وی در این دیدار خواهان آن شد بازرسی مختص بررسی وضعیت حقوق بشر ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل حضور داشته باشد تا بتواند گزارشات دقیق وضعیت حقوق بشر را به این سازمان ارائه کند.
نماینده کارزار آزادی مهندس طبرزدی علاوه بر این افزود سه دانشجوی در بند دانشگاه پلی تکنیک همچنان پس از شکنجه های شدید روحی و جسمی در زندان هستند و چندی پیش مورد ضرب و شتم مسئولین زندان قرار گرفته اند . وی گزارش مشروحی از بازداشت های اخیر دانشجویان ارائه کرد و افزود در بسیاری از شهرستان های ایران دانشجویان و فعالین سیاسی و حقوق بشری پس از بازداشت در مکان های نامعلوم تحت شکنجه های شدید قرار می گیرند و این موضوع پس از آزادی این افراد فاش می شود .
وی همچنین نسبت به وضعیت فعالین کارگری در بند ابراز نگرانی کرد و افزود شرایط جسمی منصور اسانلو به گونه ای نیست که توان تحمل شرایط سخت زندان را داشته باشد علاوه بر این آقای محمود صالحی از فعالین کارگری استان کردستان در شرایطی در زندان نگهداری می شود که پزشکان زندان وضعیت وی را وخیم توصیف کرده اند
علاوه بر این در این ملاقات به سرکوب گسترده فعالین جنبش زنان نیز اشاره شد.
نماینده کارزار آزادی مهندس حشمت الله طبرزدی در این دیدار با ارائه نامه ای به نمایندگان این سازمان خواهان آن شد که دبیر کل این سازمان جناب آقای بان کی مون به ایران سفر کنند و از نزدیک از زندان های ایران و به خصوص بند های سیاسی دیدار داشته باشند. نماینده کارزار آزادی مهندس طبرزدی در آخر از نمایندگان سازمان ملل خواست با رایزنی با حکومت تهران موجبات آزادی مهندس طبرزدی را فراهم کند که این خواسته با قول مساعد نمایندگان سازمان ملل همراه شد
کارزار آزادی مهندس حشمت الله طبرزدی اعلام می کند از تجمع دانشجویی 16 آذر ماه به مناسب روز پر شکوه دانشجو حمایت کرده و ازگروه های شرکت کننده در این تجمع می خواهد فریاد آزادی مهندس طبرزدی را در این مراسم به گوش مسئولین قوه قضاییه و وزارت اطلاعات برسانند. کارزار آزادی مهندس حشمت الله طبرزدی از تمامی فعالین حقوق بشری در ایران دعوت میکند در این مراسم شرکت و به پایمال شدن حقوق زندانی مظلوم حشمت الله طبرزدی اعتراض کنند
در ضمن بنا بر اخبار رسیده وکیل مدافع جدیدی وکالت مهندس طبرزدی را به عهده خواهند گرفت
12/04/2007
چهارم دسامبر دو هزار وهفت

سومین روز اعتراض

در حالیکه دانشجویان دانشگاههای کرمان، مازندران، شیراز، آزاد تبریز و نجف آباد طی روزهای اخیر با برگزاری تجمعاتی اعتراضی در آستانه 16 آذر، روز دانشجو را گرامی داشتند، دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان برای سومین روز متوالی دست به حرکت اعتراضی زدند. دبیر انجمن اسلامی دانشجویان همدان گفت: "۱۶ آذر امسال را در حالی برگزار می کنیم که هنوز عده ای دانشجو در زندان بسر می برند، آذران اهورایی این روزهای ما عزت ابراهیم نژاد، اکبر محمدی، احمدباطبی، احمد قصابان، احسان منصوری، مجید توکلی، نیکو نسبتی و علی عزیزی و یاران دبستانی و هم دانشگاهیان ۳ ستاره ما علیرضا خوشبخت، یحیی صفی آریان، مرتضی حسین زاده، سیامک کریمی ، زهرا توحیدی ، زهرا جانی پور و... هستند". یکی دیگر از دانشجویان گفت: "امروز سایه شوم اقتدارگزایی و تمامیت خواهی تمام نهادهای مدنی را در بر گرفته، تجمعات کارگران و معلمان در زیر چکمه ها و ضربات باتوم به خون بدرقه می شوند و NGOها به هیئت های مذهبی بدل می شوند. جنبش زنان در زندان ادامه می یابد و کلاس های پلی تکنیک در تاریکخانه ۲۰۹ برگزار می شود."

دانشجویان همچنان در بازداشت می باشند

خبرنامه امیرکبیر: با گذشت ۲ روز از دستگیری دانشجویان شرکت کننده در تجمع روز سه شنبه دانشجویان طیف چپ در دانشگاه تهران، همچنان از وضعیت بسیاری از این دانشجویان اطلاعی در دسترس نمی باشد.

بازداشتهای دانشجویی اخیر در این هفته و با یورش نیروهای امنیتی به منزل تعدادی از فعالان دانشجویی طیف چپ که مطابق با برنامه از پیش اعلام شده قصد برگزاری مراسم روز دانشجو را در داخل دانشگاه تهران در ۱۳ آذر ماه داشتند، آغاز شد. تعدادی از دانشجویان نیز در روز برگزاری تریبون در دانشگاه تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. همچنین در اقدامی بی سابقه نیروهای امنیتی دو دانشجو را در داخل دانشگاه تهران بازداشت کرده و با یک دستگاه اتوموبیل پیکان به خارج از دانشگاه منتقل کردند. اسامی تعدادی از دانشجویان که همچنان در بازداشت می باشند عبارتند از:

میلاد معینی، بهرنگ زندی، حامد محمدی، آرش پاکزاد، نادراحسنی و حسن معارفی از دانشگاه مازندران، سعید حبیبی عضو اسبق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، انوشه آزادفر، بهروز کریمی زاده، مهدی گرایلو، روزبه صف شکن و روزبهان امیری از دانشگاه تهران، علی سالم و محسن غمین از دانشگاه پلی تکنیک، نسیم سلطان بیگی و سعید آقام علی خلیلی از دانشگاه علامه، یاسر پیر حیاتی از دانشگاه شاهد، کیوان امیری الیاسی از دانشگاه صنعتی شریف، ایلناز جمشیدی از دانشگاه آزاد تهران مرکز، مهسا محبی، علی کلائی، امیر مهرزاد، هادی سالاری، فرشید فرهادی آهنگران، امیر آقایی، میلاد عمرانی.

بنابر گزارشات تعدادی از دانشجویان بازداشتی به بند ۲۰۹ اوین منتقل شده و تعدادی نیزدر دفتر پیگیری وزارت اطلاعات واقع در چهار راه ولیعصر جنب پاساژ رضا نگهداری می شوند.

Tuesday, December 4, 2007

آخرین اخباراز دستگیری هایی چند روز اخیر در دانشگاه های ایران

طبق آخرین خبر دریافتی میلاد معینی دانشجوی دانشگاه مازندران نیزصبح امروز بازداشت شد. گزارش ها حاکی از آن است که پس از احضار وی به اطلاعات بابلسر تا کنون خبری از وی در دست نیست.

...............................................

در راستای اعمال فشار هر چه بیشتر برای جلوگیری از برگزاری مراسم 16 آذر، نیروهای امنیتی فضای دانشگاه تهران و همچنین خوابگاه های پسران و دختران را وارد شرایطی همچون حکومت نظامی کرده اند. به گونه ای که شب گذشته حراست دانشگاه با حمله به اتاق های دانشجویان از جمله علی عجمی اقدام به تفتیش وسایل آنان نمودند همچنین امروز در دانشگاه نیز نیروهای حراست با شکستن قفل کمد های دانشجویان از جمله بهزاد باقری اقدام به تفتیش گسترده ی وسایل دانشجویان نمودند.

....................................................

طبق خبری که هم اکنون به دست ما رسید، آرش پاکزاد و حسن معارفی در خانه محل زندگیشان مورد حمله ی نیروهای امنیتی قرار گرفته و بازداشت شدند. هنوز از نحوه ی بازداشت و محل نگهداری آنان اطلاعی در دست نیست. همچنین بهرنگ زندی نیز پس از احضار به اداره ی اطلاعات در روز یکشنبه هنوز در بازداشت به سر می برد. خبر می رسد که حامد محمدی نیز پس از گذشت یک هفته از دستگیری هنوز در بند است.

..............................

بهروز کریمی زاده بازداشت شد.

طبق آخرین اخبار دریافتی صبح امروز بهروز کریمی زاده هم ربوده شد. همچنین نیروهای امنیتی ساعاتی پس از دستگیری به خانه ی وی هجوم برده و در حضور مادر وی به تفتیش خانه پرداختند و تعدادی از وسایل شخصی را برده اند. همچنین امیر سلیمی ها نیز ساعاتی است که ناپدید شده است

.....................................

طبق آخرین اخبار رسیده به "آوای دانشگاه" حدود ۱۰تن از فعالان دانشجویی چپ هم اکنون در بازداشت به سر می برند و تعدادی دیگر نیز به مراکز امنیتی و اطلاعاتی احضار شده اند.
روز یکشنبه ۶ تن به نام ها ی انوشه آزادفر، الناز جمشیدی، احسان آزادفر، مهدی گرایلو، نادراحسنی و سعید حبیبی بازداشت شدند. در ادامه روند بازداشت ها دو تن از فعالان چپ دانشگاه مازندران به نام های آرش پاکزاد و حسن معارفی روز دوشنبه در محل زندگی شان بازداشت شدند.

همچنین بهروز کریمی زاده نیز در همین روز بازداشت شده است. در ادامه این روند سرکوب و بازداشت های گسترده کیوان امیری الیاسی نیز از ساعت ۱۲ ظهر روز دوشنبه به احتمال قوی بازداشت شده است. خبرها حاکی است که دانشجویان چپ پلی تکنیک و دانشجویان دانشگاه تهران نیز به اطلاعات احضار گشته اند. از جمله احضار شدگان صدرا پیر حیاتی، محسن غمین، بابک پاشا جاوید،بهزاد موسوی و پریسا نصرآبادی، کاوه عباسیان، مرتضی اصلاحچی، محمد يوسف رشيدي و تعدادی دیگر از دانشجویان و.... می باشند.

با وجود تمام این سرکوب ها دانشجویان(چپ) بر تصمیم خود برای برگزاری مراسم ۱۶ آذر در روز سه شنبه ۱۳ آذر ماه تاکید دارند.


آوای دانشگاه"

برنامه بزرگداشت روز دانشجو یکشنبه ۱۸ آذرماه

خبرنامه امیرکبیر: دفتر تحکیم وحدت به مناسب روز دانشجو، تجمع و تریبون آزادی با عنوان «دانشگاه، آخرین سنگر آزادی» در روز یکشنبه ۱۸ آذرماه در دانشگاه تهران برگزار خواهد کرد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر محورهای پنج گانه این تجمع تلاش برای صلح و مخالفت با جنگ افروزان داخلی و خارجی، دفاع از آزادیهای آکادمیک و اعتراض به گسترش فضای سرکوب و اختناق، حمایت از دانشجویان دربند و درخواست آزادی زندانیان سیاسی، اعتراض به سیاست های نا کارآمد دولت نهم و گسترش فقر و فساد و تبعیض، اعلام همبستگی جنبش دانشجویی با جنبش زنان، کارگران، معلمان و اقوام خواهد بود.
دفتر تحکیم وحدت از کلیه انجمن های اسلامی زیرمجموعه خود درخواست کرده است تمام تلاش خود را به منظور برگزاری هر چه باشکوه تر این برنامه انجام دهند. اخبار تکمیلی درخصوص تجمع و تریبون آزاد دفتر تحکیم وحدت در روز ۱۸ آذر متعاقبا ارسال خواهد شد. لازم به ذکر است به همین مناسبت دانشجویان چپ دانشگاه های تهران قرار است روز سه شنبه، ۱۳ آذر، تجمعی را در دانشگاه تهران برگزار نمایند.



در پی بروز اختلافاتی میان دفتر تحکیم و گروهای چپ دانشجویی قرار بر این شد امسال هر گروه برنامه برزگداشت روز دانشجو را به صورت جداگانه برگزار نمایند. با اعلام روز ۱۳ آذر از سوی دانشجویان چپ، دفتر تحکیم وحدت روز ۱۸ آذر را برای تجمع و تریبون آزاد خود انتخاب کرد.

باقی ممنوع‌الملاقات شد؛ خانواده‌اش متهم

عمادالدین باقی» رییس دربند انجمن دفاع از حقوق زندانیان، ممنوع‌الملاقات شد. این در حالی است که باقی در آخرین ملاقات خود با خانواده‌اش گفته بود که در مورد روند بازجویی و پرونده خود به پنج نفر از مسئولان نامه نوشته و اعلام کرده است که در صورت تداوم روند کنونی چاره‌ای جز اعتصاب غذا نخواهد داشت. «فاطمه کمالی احمد سرایی» همسر باقی، روز دوشنبه در گفتگو با خبرنگار نوروز از حضور خود در زندان و باخبر شدن از ممنوع‌الملاقات شدن باقی گفته است.

- خانم کمالی! امروز در زمانی که برای ملاقات با آقای باقی به زندان رفتید، چه برخوردی با شما شد و چگونه از ممنوع‌الملاقات شدن ایشان مطلع شدید
بعد از ملاقات نامناسب قبلی که داشتیم و به خاطر نگرانی بیش از اندازه خانواده درباره سلامت باقی، علی‌رغم اینکه به هیچ‌وجه نه تمایل به ملاقات کابینی و نه توان جسمی لازم برای این کار را داشتم، عزم جزم این دیدار کردم. به همراه فرزند ارشدم و مادر و خواهر باقی به ملاقات رفتیم. اسامی ما نوشته شد و بعد از طی قریب به ۵۰ پله به طبقه ملاقات کابینی رسیدیم. این در صورتی بود که قبلا بیماری زانوی خود را به وسیله وکیل محترممان به شعبه یکم دادگاه امنیت گزارش کرده و حتی گواهی پزشک متخصص را برای ارائه به دادگاه آماده کرده بودم.
متاسفانه در سالن ملاقات کابینی جز رنجی که از مسائل و مشکلات ملاقات‌کنندگان شنیدیم و دیدیم چیزی نصیبمان نشد، سه بار هر بار ۲۰ دقیقه پرده‌ها بالا و پایین رفت و باقی را نیاوردند وبعد از سؤال کردن از اینکه «چرا ما را معطل گذاشته‌اید؟»، گفتند:«به پایین بروید، باقی ممنوع‌الملاقات است». وقتی از مسئول مربوطه در سالن پایین سؤال کردیم:«چرا باقی ممنوع الملاقات است؟»، گفت:«به خاطر مساله‌ای که در ملاقات قبلی پیش آمد، با مسئول شعبه یکم امنیت تلفنی صحبت کردیم و ایشان گفتند که ملاقات ندهید و بگویید به شعبه مراجعه کنند» و وقتی پرسیدیم:«چرا؟» گفتند: «از اینجا به دادگاه شکایت برده‌اند و امضا کرده‌اند و در نتیجه ملاقات شما را قطع نموده‌اند».
شگفت‌زده شده بودیم. در برخورد نامناسبی که در جلسه ملاقات قبلی با ما شده بود یکی از آن مامور امنیتی مدام به خواهر باقی می‌گفت:«از ما شکایت نکنید. ببینید! ما شما را تا ایجا همراهی کرده‌ایم (منظور مکان ترک سالن ملاقات) و از اینجا به بعد با ماموران زندان است و آنها اینگونه رفتار می‌کنند». ما هم شکایت نکردیم، چون مرجعی برای رسیدگی عادلانه نمی‌شناختیم اما زودتر از ما همان کسانی که ما را تشویق به شکایت نکردن از خود می‌کردند، علیه ما شکایت بردند. وااسفا!از این همه مظلومیت و از آن همه بیداد. ما انتظار دلجویی از آنها را نداشتیم، اما شکایت و پرونده‌سازی علیه دختران باقی دیگر آن روی سکه است.
قطع ممنوعیت دیدار ما با باقی این مثل را به یاد می‌آورد که هرکس زودتر به قاضی رود، راضی بر می‌گردد. جالب است در زمان گشتن و بازدید بدنی از فرزندان من و اسائه ادب به آنها، چهار پنج نفر بیشتر حضور نداشتند و بعد با فراخواندن چند سرباز باتوم به دست آنها ما را تا بیرون در زندان همراهی کردند. چگونه است که گفته می‌شود شکایتی که تنظیم شده، با تعداد زیادی امضا همراه بوده است. لطفا کسی به ما بگوید باید به چه کسی شکایت کنیم و از طرف چه کسی برای رسیدگی مدد بخواهیم؟، مایلم بدانم جرم همسر من چیست که اکنون به خاطر یک ملاقات فرزندان با پدرشان برای آنها نیز جک ساخته می‌شود؟ آیا اینکه دختری نگذاشت او را به شکل فجیعی بگردند و اعتراض خود را با صدای بلند برای مظلومیت بلند کرد، جرم است؟
ما نگرانی عمیق خود را نسبت به وضعیت سلامت آقای باقی اعلام می‌کنیم و با توجه به اینکه ایشان بسیار ضعیف و لاغر شده بودند و در ملاقات پیشین اشاره به شکنجه سفید در مورد خود داشتند، قطع ملاقات را هیچ چیزی جز جلوگیری از اطلاع‌رسانی به وسیله خانواده نمی‌دانیم. آقای باقی خود با اعتصاب غذا هرگز موافق نبود؛ چه راهی بر او گشوده شده است که این نقض آشکار از اعتقاد خود را تنها راه ممکن دیده است؟ در وضعیت بی‌‌خبری ما هر اتفاقی برای او بیفتد، از نظر ما همه مسئولان متهمند. زیرا همه فشار روحی برای یک زندانی و خانواده‌اش و بی‌تفاوت از کنار موضوع گذشتن را شایسته مسئولانی که باقی برای آنها نامه نوشت و مسئولان دیگری که مورد خطاب قرار نگرفته‌اند اما واقف به موضوع هستند، نمی‌دانیم. هرچند همیشه به خدا پناه برده‌ایم و این شایسته‌ترین کار است اما این شایسته کشوری اسلامی نیست که از دست نهادهای حکومتی آن مدام به خدا پناه ببرند.

- آیا تاکنون مسئولان به نامه آقای باقی پاسخ داده‌اند؟
تا حالا به نامه‌های باقی پاسخ داده نشده چرا که ایشان هنوز در سلول بسته وتحت بازجویی به سر می‌برد.

نوروز

فريادي بر ” عدالت بازها”

سنگ هاي زندانم را به دوش ميكشم

به سان فرزند مريم كه صليبش را ،

و نه بسان شما؛

كه دسته شلاق دژخيمان را ميتراشيد

از استخوان برادرتان

ورشته تازيانه ي جلادتان را ميبافيد

از گيسوان خواهرتان

ونگين به دسته شلاق خودكامه گان مي نشانيد

ازدندانهاي شكسته پدرتان

(شاملو)

از :من

به : شيرين عبادي ، ناصر زرافشان وهمه وكلاي مدافعي كه خودشان را ميفروشند

به شما كه آرامش خودرا با اسارت ديگران تأمين ميكنيد. و ازگفتگوي بي شرط به جلادان عار نداريد.

به شما كه سرنوشت انسان را با ژست هاي دانش آموختگان بي رنج، پشت ميزهاي كارتان به بازي ميگيريد.

به شما كه حريم كلمات را درمعامله شهرت يابي خويش ميدريد و واژه ها را چنان واژگون ميكنيد،كه گويي نوزادان افكار تاجر پيشه تان اند.

چگونه است كه در اين سرزمين پاكي هاي و رشادت هاي تاريخي زير پرچم حاكمان مرگ فروش درس عدالت رانردبان ترقي ميكنيد؟:

چگونه آرام داريد وقتي فرزندان اين ميهن تنها به دليل اينكه ”آزادي” را فرياد كنند به اسارت برده ميشوند؟

چگونه با وجدان خود مدارا ميكنيد كه ”زهرا” ها از فرط دنائت نرينه هاي بسيجي به جاي گرفتن تخصص پزشكي خود به استقبال مرگ ميروند؟

نميتوان باوركرد كه درحجم درسهايي كه آموخته ايد ، درسي از انسانيت نبوده باشد.

چگونه چشم هاي خودرا برآنچه حكومت بر سراين مردم ميآورد مي بنديد؟

آيا تاكنون به اين فكر كرده ايد چرا وچگونه به اين كرسي دست يافته ايد؟

درچهارچوبه انسانيت ارزشهايي نهفته است كه وقتي درپوش آنرا تئوريزه شده مدفون ميكني ديگر هرگـز بازش نمي يابي .

بي حيرت به من نگاه كنيدبدون اينكه برايم طرحي از نابودي داشته باشيد. من كسي نيستم جز كسي كه اين حرفها را با شما دارد.

و اما حرف آخر، اگر ميخواهيد كه هم سرنوشت كسانيكه تك تك به خلق بايدجواب اعمالشان را بدهند نباشيد، ازمشاطه گري موذيانه و منفعت طلبانه تان و از همدستي با ديكتاتور وجلاد هايش و همه دار ودسته زندان وشكنجه، به اسم هاي شيك و با پوش خطر و تهديد وفلان وبهمان برداريد.

به اين فكر كنيد كه چگونه بايد حق اين ملت را از حلقوم اين جانيان روزگار بيرون بكشيد.

از آب كشي صورتها و دستهاي نجس وبه خو ن آغشته ظالمان دوران دست برداريد.

وباز به اين فكر كنيد كه قانونمندي جوانان پيشروي است ، ما راه را باز خواهيم كرد، لاجرم آنهايي كه بهر دليل سنگ راهمان شده اند را چنان زير پاهايمان پودرخواهيم كرد، كه حتي به عنوان ذره اي درزمين نقش نخواهند داشت.

ما انتقام استخوانهاي برادرانمان و گيسوان خواهرانمان ودندانهاي پدرانمان و اشك وآه مادران مان را خواهيم گرفت.

و آنرا درسي خواهيم كرد كه كانون آموزش ” عدالت بازها” را به آتش خواهد كشيد. به اين ايمان داشته باشيد.

درود بر كساني كه هرگز شما را باورنكردند.

صباصبحي


http://www.rangefaryad.blogfa.com/

Monday, December 3, 2007

بيانيه جبهه متحد دانشجويي به مناسبت 16 آذر روز دانشجو

خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي:
از آن دمي كه در 16 آذر 32 جنبش دانشجويي ايران خواب خوش حكومت نظامي را آشفته ساخت تا روزگاري كه درآبان 57 چهره دانشگاه با فرياد وخون دانشجو بهم آميخت و تا سپيده ي سرخ فام 18 تير 78 كه با نوزايي جنبش دانشجويي هيمنه استبداد بلرزه درآمد و تا روزهاي تلخ جاري كه دانشگاه يكه و تنها دربرابر تفرعن نظاميان بپاخاسته است جملگي حكايت گل واژه آزادي در مسلخ دشت تيره ي خفقان وديكتاتوري است .
و امروزكه خودكامان آزادي ستيز ازداخل و خارج دانشگاه برپيكر نحيف اين جنبش زخم مي زنند و ناجوانمردانه يكان يكان ستارگان دانشگاه را آماج كينه توزي وبدخواهي قرارداده اند. جنبش دانشجويي همچنان زنده وايستاده است.
جنبش دانشجويي ايستاده است تا ازحق مشاركت شهروندان درتعيين سرنوشت سياسي خود دفاع كند.
جنبش دانشجويي ايستاده است تا نسبت به سياست هاي برباد دهنده كشوروكيان ملت وافزايش سركوب انديشه ورزان وآگاهان منتقد يا مخالف دولت اعتراض كند.
جنبش دانشجويي ايستاده است تا دربرابر فقروبي عدالتي روبه تزايد حاكم برجامعه وفساد مالي سياسي حكومتگران فرياد برآورد.
جنبش دانشجويي ايستاده است تا نسبت به حكمفرمايي سكوت گورستاني بر كشور وبردن ملت ستمديده ايران به دامن جنگ خانمانسوزي ديگر خاموش ننشيند.
جنبش دانشجويي ايستاده است تا نداي صلح طلبي ، آزادي خواهي وعدالت جويي ملت ايران را كه در طنين مارش جنگي چكمه پوشان وفريب وتزويرپوپوليستهاي حاكم مستورمانده است هويدا سازد.
جنبش دانشجويي ايستاده است تا نسبت به دربند كشيدن فرزندان دانشگاه همچون طبرزدي ، باطبي، منصوري ، توكلي ، قصابان،‌عزيزي ، نيكو نسبتي ، پورآقايي ،‌خرسندي ، كمانگر، ياسر گلي وفعالان كارگري نظير اسانلو ، مددي ، صالحي و فعالان مطبوعاتي نظير بوتيمار ، حسن پور ، باقي وفعالان زنان نظيرصفارزاده ، عبدي ، حسين خواه و... دهها شهروند نامداريا گمنام دربند ديگر فرياد اعتراض سردهد.
امروزبه پاس داشت خون شريعت رضوي ، قندچي و بزرگ نيا و گرامي داشت روز دانشجو ازدانشجويان دانشگاه ها دعوت مي كنيم تا با آيين هاي اعتراضي و حضور درمراسم كليه گروههاي دموكراسي خواه اين روز را زنده نگاه دارند.
ازخاكسترهرسركوب ققنوس وار سرمي كشيم تا بر ستم كشيدگان ميهن بشارت دهيم تا ردي ازظلم واستبداد پابرجاست دربرابرآن صف مي كشيم وتا فرارسيدن روشناي آزادي آرام نخواهيم نشست.
11آذر86
جبهه متحد دانشجويي