Thursday, December 13, 2007

درباره بازداشت دانشجویان طیف چپ / احمد زیدآبادی

روزي يكي از دوستان آقاي طبرزدي در زندان از من گلايه كرد كه چرا نيروهاي همسو با شما معمولا نسبت ‏به دستگيري و بازداشت همفكران و همراهان خود حساسيت نشان مي‌دهند و به هر نوع اعتراضي دست ‏مي‌زنند، اما نسبت به دستگير و بازداشت ما، يا سكوت مي‌كنند و يا اينكه اعتراض جدي نمي‌كنند.‏
من بدون آنكه اين مساله را كاملا انكار كنم آن را تا حدي طبيعي دانستم و در توجيه آن استدلالي به شرح زير ‏ارائه كردم:‏
هر گروه و سازمان و طيفي قاعدتا خط مشي و استراتژي سياسي خاص خود را دارد و قاعدتا قادر به دفاع ‏كامل از فعاليت‌هاي سياسي در همان چارچوب استراتژيك است. افزون بر اين، طيف‌هاي مختلف سياسي افراد ‏نزديك به خود را مي‌شناسند و از زواياي فعاليت‌هاي آنان با خبرند و به راحتي مي‌توانند در باره ميزان صحت ‏و سقم اتهام‌هايي كه از سوي دستگاههاي حاكم به آنان وارد شده است، به راحتي داوري كنند، در حالي كه ‏چنين كاري نسبت به كساني كه آنان را نمي‌شناسند، امر سهل و آساني نيست.‏
براي آن دوست توضيح دادم كه اين رويه ظاهرا در بين همه گروههاي سياسي در هر كجاي جهان و از جمله ‏در ايران نيز رايج است و مختص دوستان و همفكران ما نيست. بنابراين، همانطور كه گروه آقاي طبرزدي ‏نسبت به بازداشت نيروهاي نزديك به خود بيش از بازداشت ساير نيروها حساسيت به خرج مي‌دهد، طبيعي ‏است كه دوستان ما هم نسبت به دستگيري دوستان خودشان اعتراض بيشتري نسبت به دستگيري ديگران كنند.‏
نمي‌دانم اين استدلال چقدر براي آن دوست محترم مقبول افتاد زيرا فرصت گفتگويي كه در مسير ملاقات با ‏خانواده‌هامان دست داده بود، به پايان رسيد.‏
گمان مي‌كنم كه همه ما بايد به اين مساله اذعان كنيم كه يك سازمان غير دولتي و نهاد حقوق بشري بايد بدون ‏هر قيد و شرطي از كسي كه به هر دليلي حقوقش نقض شده است، دفاع كند، اما از يك گروه و حزب سياسي ‏نمي‌توان انتظار داشت كه نسبت سرنوشت اعضاي خود به همان درجه حساسيت نشان دهد كه نسبت به ‏سرنوشت اعضاي احزاب و گروهاي ديگري كه يا آنان را نمي‌شناسد و يا خط مشي سياسي آنها را قبول ندارد.‏
با اين حال روشن است كه همه شهروندان بايد از رعايت حقوق شهروندي ديگري حمايت و نسبت به نقض ‏حقوق آنها در حد توان خود اعتراض كنند. اين البته اصلي كلي و مورد اجماع است، اما در تعيين مصداق ‏همواره مشكلاتي رخ مي‌دهد.‏
براي نمونه بسياري از دوستان از من انتظار دارند همانطور كه در باره بازداشت دوستان نزديكم مطلبي را ‏انتشار مي‌دهم، در باره هر يك از ديگر بازداشتي‌ها از فعالان قومي گرفته تا زنان و كارگران و معلمان و ‏دانشجويان نيز مطلبي بنويسم.‏
طبعا من علاقمندم كه اين كار را بكنم اما در باره كسي كه شناختي از او ندارم، از محتويات پرونده‌اش ‏اطلاعات مستند و معتبري در اختيار ندارم، با حوزه فعاليتش بيگانه‌ام و از خط مشي سياسي‌اش بي‌اطلاعم ‏چگونه مي‌توانم مطلبي موجه و وزين و تاثير گذار بنويسم .‏ در عين حال چگونه مي‌توان در باره يك موضوع ثابت يعني بازداشت، مطالب متنوع و مختلفي نوشت كه ‏تكرار آن باعث ملال و رنجش خوانندگان نشود؟‏
اين مقدمه به نسبت طولاني را آوردم تا در واقع بهانه‌اي براي نوشتن چند سطري در باره دستگيري شمار قابل ‏توجهي از دانشجويان طيف چپ به دست آورم.‏
در باره آنان فقط مي‌توانم اين نكته را يادآور مي‌شوم كه از نگاه من، هر فردي كه در هر گوشه‌اي از اين آب و ‏خاك چشم به جهان گشوده است از حق بديهي اعتقاد به هر مرام و مسلك و تبليغ و انتشار مسالمت‌آميز آن در ‏چارچوب حقوق و ظايف و مسئوليت‌هايي كه براي شهروند تعريف مي‌شود، برخوردار است و هر فرد، نهاد ‏يا دولتي كه با اعمال زور او را از تحقق حقوقش باز بدارد، مستوجب نكوهش و سرزنش است.‏
بنابراين، هر ايراني كه در هر نقطه‌اي از اين كشور به دليل فعاليت‌هاي مسالمت آميز خود براي دستيابي به ‏حقوق تعريف شده سياسي، اجتماعي و فرهنگي خود تحت فشار قرار مي‌گيرد، پيشاپيش قابل دفاع و زجر دادن ‏آن محكوم است.‏
اين را نوشتم تا پاسخي به اعتراض برخي سايت‌هاي اينترنتي نسبت به سكوت جريان‌هاي غير چپ در برابر ‏دستگيري دانشجويان چپگرا داده باشم.‏
انشاءالله وقتي كه آنها از زندان آزاد و از زير فشار خارج شدند، نكته‌هايي در باره خط مشي و سلوك سياسي ‏آنها به نظرم مي‌رسد كه به موقعش توضيح خواهم داد.

No comments: