Saturday, December 15, 2007

رژیم اسلامی" خطرى که همواره ایرانیان و دنیای اَزاد را تهدید خواهد کرد

محمد پروین

mparvin@mehr.org

دیکتاتوری مذهبی تا زمانیکه در ایران حاکم است، برای ایالات متحده یک چالش بزرگ خواهد بود. امریکا نگران جاه طلبی های اتمی رژیم اسلامی است و مصمم است اَن را متوقف کند. این خواست قابل درک است. به استناد ۲۸ سال نقض حقوق بشر و فعالیتهای تروریستی، رژیم اسلامی حتی اگر به سلاحهای اتمی دسترسی نداشته باشد، برای ایرانیان و همه دنیای متمدن خطری بزرگ است. شکی نیست که حق مردم ایران برای استفاده صلح اَمیز از انرژی اتمی قابل انکار نیست. ولی رژیمی که مورد نفرت اکثریت مردم ایران است و تنها با اعمال زور قدرت را حفظ کرده است، حقی برای پرداختن به این مطلب حیاتی را ندارد. رژیم اسلامی که بخوبی از این نفرت اَگاه است، چالش مخالفین خود را برای برگزاری رفراندمی تحت نظر و اداره کامل سازمان ملل و نهادهای حقوق بشر بین المللی نادیده گرفته است.
بهمان درجه ای که متوقف کردن فعالیتهای رژیم اسلامی قابل پذیرش است، بهمان میزان اشتباه است که اینکار بخواهد از طریق حمله نظامی و یا مذاکراتی که بر مبنای سیاست "چماق و هویج" شکل گرفته باشد انجام شود. دولت امریکا بعلت عدم درک درست از ساختار قدرت در ایران و نقش دکترین اسلام انقلابی از یک سو و تنفر مردم ایران از این سیستم از سوی دیگر، برای تعلیق غنی سازی اورانیوم سه راه را در پیش گرفته است:

۱- اتخاد مواضع تندی که حمله نظامی را هم رد نمی کند،

۲- انجام مذاکرات اَشکار و پنهان با وعده پذیرش رژیم اسلامی به جامعه جهانی،

۳- اعمال تحریم از طريق قطعنامه های شورای امنیت
دو بدیل اول محکوم به شکست است و نتایج فاجعه اَمیزی برای ایرانیان و نهایتا همه دنیا خواهد داشت. راه سوم سمت و سوی درست دارد ولی یک فاکتور عمده که " حقوق بشر ایرانیان" باشد در آن جائی ندارد.
مداخله نظامی صرفنظر از اینکه چقدر محدود باشد و کجا را هدف قرار دهد، دست اَویزی برای رژیم خواهد شد که هر چه بیشتر مخالفان را سرکوب کند. بهنگام هر حمله ای از طرف امریکا و یا اسرائیل، رژیم اسلامی خود را قربانی تجاوز جلوه خواهد داد تا بتواند همدردی جامعه جهانی را کسب کند و مخالفان را سهل تر نابود کند. با مقاومت در مقابل تجاوز امریکا خود را قهرمان منطقه نامیده و از حمایت بیشتر گروه های تروریست برخوردار شده و هژمونی خود را در منطقه افزایش خواهد داد. امریکا که با حمله به ایران بیش از بیش ایزوله شده و حمایت لازم برای اعمال تحریم را از دست خواهد داد مجبور خواهد شد که به بدیل دوم رو اَورد و شرایط رژیم را در قبال تعلیق غنی سازی بپذیرد.
علیرغم چالش های لفظی، رژیم اسلامی که نیک میداند بدون کسب مشروعیت از طرف دول غربی نمیتواند جان بدر برده و بر سر قدرت باقی بماند با پافشاری بر برنامه های اتمی، خود را در موقعیتی گذاشته است که بتواند با غرب به معامله بنشیند. رژیم میداند که امریکا خواست تعلیق غنی سازی اورانیوم را کنار نخواهد گذاشت، منتها بر آنها اصرار دارد تا در بدترین شرایط اگر مجبور به قبول این شرط شد، درعوض آن، همه مشوق هائی را که در خواست کرده است بدست اَورد. رژیم اسلامی میخواهد که امریکا امنیتش را تضمین کند. امریکا نیز این را پذیرفته است. شعار" تغییر رژیم" به تغییر رفتار" مبدل شده که اَنهم عملا به تغییر رفتار در مورد غنی سازی اورانیوم تقلیل یافته است. منتها، رژیم اسلامی این تضمین را نه در حرف بلکه در عمل میخواهد و لیستی از خواسته ها دارد که شامل موارد زیر است:

۱- عضویت در سازمان تجارت جهانی

۲- برداشتن محدودیت ها در اخذ وام های بیشتر از بانک جهانی

۳- اَزاد شدن همه سپرده های مسدود شده

۴- بیرون اَمدن از لیست تروریست های وزارت امور خارجه

۵- ادامه ممنوعیت کامل فعالیتهای مجاهدین و استرداد سران آن

در عوض، رژیم اسلامی تعلیق غنی سازی را خواهد پذیرفت و در بهترین حالت قول خواهد داد که در منطقه خاور میانه دخالت نکند و برخورد ملایم تری در محو اسرائیل از روی زمین داشته باشد!
پیش گرفتن دو بدیل اول ( حمله نظامی و سازش ) به منزله پیروزی رژیم اسلامی خواهد بود. تعلیق غنی سازی چه از راه زور و یا مشوق ها، به پذیرفتن رژیم از طرف جامعه جهانی منجر خواهد شد و نتیجتا سلطه ترور در ایران ادامه خواهد یافت و علاوه برعواقب فاجعه اَمیز اَن برای مردم ایران، خطری که از جانب این رژیم دنیای اَزاد را تهدید میکند هم کماکان پا بر جا خواهد ماند.
فعالیتهای تروریستی رژیم اسلامی با وعده و وعید متوقف نخواهد شد. رژیم اسلامی بر این آرمان استوار است که ایدئولوژی اسلامی باید دنیا را فتح کند. بنظر نمیرسد که جدی بودن رژیم بر این باور توسط غرب درک شده باشد. رژیم اسلامی بر این گمان است که جنگی بین اسلام مبارز و بقیه دنیا وجود دارد و حامیان خود را با این ایدئولوژی خصمانه تحریک میکند. با حرکت در راستای چنین "خواست خدائی" بر مبنای قرائتی دلبخواه از قران است که رژیم اسلامی بصورت بزرگترین حامی تروریسم در اَمده است.
ایالات متحده نمیتواند با حمله نظامی و یا سیاست خشنود سازی با چالش رژیم اسلامی مقابله کند. بهترین و تنها راه زدودن خطر رژیم اسلامی توانمند ساختن مردم ایران برای ایجاد تغییرات واقعی در ایران است. کافی نیست که به ایرانیان بگوئید که شریک آرزوی اَنها برای یک دموکراسی سکولار هستید. اگر غرب وامریکا بخواهند به توانائی ایرانیان در نبردشان با رژیم اسلامی بیفزایند نباید رژیمی را که به آنها ستم میکند بپذیرند و به آن مشروعیت ببخشند. چنین کمکی باید در اعمال تحریمی هوشمندانه متجلی شود که تا زمانیکه فعالیت های اتمی رژیم و نقض حقوق بشر در ایران کاملا متوقف نشده است، برقرار بماند.
موانع بسیار بر سر راه این خواست ابتدائی و انسانی وجود دارد. تلاش فراوانی از طرف ایرانیان اَزاده در کلیت خود و ایرانیان برون مرز بطور اخص لازم است تا این موانع از میان بروند. یکی از موانع اساسی گروه های لابیگری هستند که بی اعتنا به نقض روز افزون حقوق بشر و خطری که جاه طلبی های رژیم اسلامی ایجاد کرده است، سخت در تلاش ایجاد ارتباط بین این رژیم و امریکا هستند. سیاست های افراطی حمله نظامی به ایران و یا دوستی با رژیم اسلامی را عمدتا خود رژیم و این لابی گران پر و بال داده اند. این لابی گران با استفاده استادانه از مواضع لفظی پاره ای از مسئولان امریکائی و بهره گیری از جو ضد جنگ در امریکا، سیاست افراطی دیگری را که دوستی با یک رژیم تروریست باشد مطرح کرده اند. رژیم اسلامی و لابی گرانش بخوبی به اثرات تحریم واقف هستند و از اینروست که برای جلوگیری از آن میجنگند و با تبلیغات بسیار گسترده خود سعی دارند آنرا همسو و همساز با حمله نظامی عنوان کرده و بی اعتبار کنند.
تحریم های موجود که توسط شورای امنیت و امریکا اعمال شده اند رژیم اسلامی و موسسات مالی و نظامی َانرا هدف قرار داده اند و فشار چندانی بر مردم وارد نکرده است. اَنچه که در این تحریم ها وجود ندارد اینست که برداشتن تدریجی اَنها مشروط به رعایت حقوق بشر نیست. بر خلاف اَنچه که پوزش طلبان رژیم ادعا میکنند، تحریم هوشمندانه همواره یکی از ابزار مبارزات بدور از خشونت و نافرمانی مدنی بوده و از طرف سازمانهای بین المللی حقوق بشر مانند دیدبان حقوق بشر ارتقا داده شده است. آقای کنت راس، دبیر سازمان دیدبان حقوق بشردر شهادتی که در سال ۱۹۹۸ در مقابل کمیته ویژه سنای امریکا داد مولفه های تحریم هوشمندانه را برشمرد و از دولت امریکا خواست که دولتهای سودان و برمه را مورد تحریم قرار دهد [۱]. تحریم دولت سودان کماکان در صدر اقدامات این سازمان قرار دارد. لایحه تحریم افریقای جنوبی نمونه خوبی از تحریم هوشمندانه است که آزادی کلیه زندانیان سیاسی در صدر شرایط مربوط به کاهش تحریم ها قرار داشت [۲].
گروه های لابی گر ایرانی با کمک گروه ها و رسانه های بی اطلاع امریکائی موفق شده اند که خلط مبحث کنند و مدعی شوند که تحریم هوشمندانه بطور عمده مردم ایران را تحت فشار قرار میدهد. ایرانیان باید بطور سازمان یافته این لابی گران را افشا و بی اعتبار کنند تا موانع سر راه تحریم و وابسته کردن آن به حقوق بشر از میان برداشته شود.
خلاصه اینکه حل مشکل رژیم اسلامی نه مداخله نظامی و نه سازش با رژیم اسلامی است. بدیل سومی وجود دارد که اگر بکار گرفته شود، برای ایران صلح و برای دنیا امنیت ببار خواهد َاورد. بدیل سوم تکیه بر مردم ایران دارد و َانها را به کمک تحریم توانمند میکند تا خطر ملایان حاکم را از میان بردارند و دموکراسی سکولار را جانشین اَن سازند.
( ۳ دسامبر ۲۰۰۷)
منابع:
۱- نقش تحریم های هوشمندانه در توقف نقض حقوق شر
http://mehr.org/HRW_sanction_persian.pdf
۲- تحریم علیه افریقای جنوبی
http://mehr.org/Sanction_south_africa.pdf

No comments: