Monday, April 28, 2008

اخباراعتراضات دانشجویی

با وجود فضای امنیتی در دانشگاههای ایران وتهدید همراه باارعاب دانشجویان مبنی بر بازداشت زندانی شدن ،اخراج وتعلیق وحتا بازداشت وآزار نزدیکان آنان ،ولی دانشجویان آگاه وشجاع در دانشگاه شیراز وسهند تبریز بدون هراس این سیستم خشن وامنیت محور را به چالش کشیده و به دنبال احقاق حقوق از دست رفته خود می باشند ،آن خواسته هایی که حق طبیعی هر انسان آزاد میباشد
در این راه چشم امید آنان به یاری سایر دانشجویان در دیگر دانشگاهها میباشد .آنان را نا امید نسازیم سیستم امنیتی توان سرکوبی در تمام دانشگاههای ایران را ندارد
دفاع از دانشجویان وسایر کوشندگان سیاسی و مدافعین حقوق بشروزندانیان سیاسی وعقیدتی وظیفه همه میباشد
هواداران جبهه ی دمکراتیک _ استان تهران


ادامه تحصن دانشجويان دانشگاه سهند تبريز

تحصن دستکم چهارصد تن از دانشجويان دانشگاه صنعتي "سهند" تبريز در اعتراض به عملکرد رياست اين ‏دانشگاه و برخوردهاي حراست و کميته هاي انضباطي دانشگاه با دانشجويان، به ويژه دانشجويان دختر، در ‏حالي وارد پنجمين روز خود مي شود، که تعداد دانشجوياني که از روز سوم تحصن دست به اعتصاب غذا زده ‏اند به 17تن رسيده و جمع کثير ديگري نيز به جمع تحصن کنندگان پيوسته اند. ‏

بنا به گزارشات مختلف منتشر شده از وضعيت فعلي اين تحصن، در حال حاضر دوازده دانشجوي پسر و پنج ‏دانشجوي دختر از بين چهارصد شرکت کننده در اين تحصن در اعتصاب غذابسر مي برند. اين درحالي است ‏که مسئولان دانشگاه همچنان نسبت به خواسته هاي دانشجويان که روز اول تحصن در يک بيانيه رسمي ‏اعلام شد، بود نه تنها بي تفاوت هستند، بلکه با تماس هاي تلفني با خانواده هاي دانشجويان، به ويژه ‏دانشجوياني که در اعتصاب غذا به سر مي برند، در مقام تهديد والدين براي پايان دادن به تحصن برآمده اند. ‏

با اين وجود ديروز به دنبال از حال رفتن يکي از دانشجويان دختر که در اعتصاب غذا بود، شمار دانشجوياني ‏که در اعتصاب غذا بسر مي برند از 12 تن به بيش از 17 تن رسيد. دانشجويان اعلام کرده اند به جاي ‏هريک از اعتصاب کنندگاني که به دليل وخامت وضعيت جسمي قادر به ادامه اعتصاب نباشد بلافاصله چندين ‏دانشجو جاي وي را پر خواهند کرد. ‏

‏ روز گذشته دانشجويان متحصن دانشگاه سهند، به دنبال انتقال دانشجوي از حال رفته در اثراعتصاب غذا به ‏بيمارستان، اعلام کردند مسئوليت عواقب اين اعتصاب غذا متوجه شخص "دکتر چناقلو" رئيس دانشگاه است. ‏آنها همچنين روز گذشته هنگام ناهار در حمايت از 17 دانشجويي که در اعتصاب غذا هستند، ظروف غذا را ‏از محل سرو غذا در سلف دانشگاه تا محل تحصن در ساختمان هاي اصلي، بر روي زمين قرار دادند و شعار ‏‏"ما زن و مرد جنگيم، بجنگ تا بجنگيم"، "دانشجو ميميرد، ذلت نميپذيرد" و "زاهد، حسيني، استعفا، استعفا" ‏را در فضاي عمومي دانشگاه سر دادند.‏

امروز دانشجويان متحصن تبريزي در حالي زير فشارها و تهديدهاي مقامات مسئول، پنجمين روز تحصن ‏خود را شروع کردند که بار ديگر برکليه خواسته هاي خود مبني بر استعفاي همه مسئولان دانشگاه از جمله ‏دکتر زاهدي، معاونت دانشجوئي فرهنگي، حسيني رئيس حراست اين دانشگاه تاکيد کردند. ‏

دانشجويان در ادامه همچنين خواسته هاي ديگري همچون عذرخواهي رسمي دکتر قاليچي معاونت آموزشي به ‏دليل برخوردهاي ناشايست با دانشجويان و نيز بررسي کميته هاي انضباطي، عدم تفکيک جنسيتي و عدم ‏تبعيض ميان فعاليت هاي تشکل ها و کانون ها، را ضميمه خواسته هاي اوليه خود کردند. دانشجويان هشدار ‏داده اند که در صورت عدم پاسخگويي مسئولين به خواسته هايشان، بر شدت روند اعتراضي خود خواهند ‏افزود.‏
ادامه اعتراض دردانشگاه شیراز

1200 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز خواستار لغوِ احضاریه های کمیته انضباطی دانشجویان حاضر در تجمع اسفند ماه این دانشگاه شدند:

1200 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز با امضای نامه ای خواستار لغو احضاریه های کمیته انضباطی درجریان تحصن اسفندماه این دانشگاه شدند. قابل ذکر است در جریان این تجمعات که بیش از 10 روز و با حضور گسترده ی دانشجویان این دانشگاه برگزار شد، خواسته های دانشجویان، استعفای صادقی ریاست این دانشگاه، برگزاری انتخابات شورای صنفی به صورت آزادانه، کندن دوربین های مداربسته از سطح دانشگاه، آزادی نشریات دانشجویی ، لغو فضای پادگانی و امنیتیِ دانشگاه و... اعلام شده بود. اما پس از تعطیلات نوروز 30 نفر از دانشجویان این دانشگاه به اتهام ایجاد بلوا و آشوب در دانشگاه به کمیته انضباطی دانشگاه اخضار شده اند.
دانشجویان در این نامه سرگشاده عنوان کرده اند که " احضار این دانشجویان جهت سرکوب حرکت های دانشجویی از طریق ایجاد رعب و وحشت رعب و وحشت و در راستای برآورده نکردن خواسته های به حق دانشجویان بوده است."
همچنین دانشجویان این دانشگاه بنا به اعلامیه هایی که در سطح دانشگاه پخش کرده اند، تصمیم دارند که از شنبه، هفتم اردیبهشت تحصن خود را ادامه دهند ولی امروز، شنبه، با اطلاعیه ای که در میدان پردیس پخش شد، این تجمع بنا به قول های مسئولان استان و دانشگاه و جهت مذاکره با آنان به روزهای آتی موکول شد. دانشجویان اعلام کرده اند که اگر تا فردا، یکشنبه، این مذاکرات نتیجه ای در پی نداشته باشد و احضاریه های دانشجویان پس گرفته نشود، تجمع خود را به صورت نامحدود ادامه خواهند داد. در این بیانیه ها دانشجویان خواستار استقلال دانشگاه، عدم دخالت نهادهای بیرون در امور دانشگاه و ... شده اند.

متن نامه سرگشاده دانشجویان

و باز هم لکه سیاه دیگری در کارنامه مدیریت دانشگاه شیراز...
مدیریت دانشگاه شیراز در راستای مقابله با تحصن دانشجویان در اسفندماه 86 و جهت توجیه عملکرد ضعیف مدیریتی خود، پس از احضار 11 نفر از دانشجویان به دادگاه کیفری، 30 نفر از دانشجویان را نیز به کمیته ی انضباطی احضار کرده است. بی تردید احضار این دانشجویان، جهت سرکوب حرکت های دانشجویی از طریق ایجاد رعب و وحشت رعب و وحشت و در راستای برآورده نکردن خواسته های به حق دانشجویان بوده است. از این رو ما دانشجویان دانشگاه شیراز ضمن پافشاری بر خواسته های پیشین خود و اعلام حمایت از دوستان احضاریمان، خواستار لغو هر چه سریعتر تمام احضاریه ها و عدم پیگیری آن ها می باشیم. بی شک در صورت عدم لغو احضاریه های ذکر شده، حمایت خود را از دوستانمان ادامه خواهیم داد.

قابل ذکر است، جمع آوری امضاء برای این نامه همچنان ادامه دارد.

Tuesday, April 22, 2008

افشاي ماهیت قاضی حسن حداد،

قاضی حسن حداد، با نام اصلی حسن زارع دهنوی، ۵۲ ساله فارغ التحصیل حقوق از دانشگاه بهشتی است با روی کار آمدن جمهوری اسلامی در سنین جوانی وارد سیستم قضائی کشور شد.


او از طریق اسدالله لاجوردی به تیم دادستانی اوین پیوست و پس از مدتی دادیار زندان اوین شد. قاضی حداد در طول فعالیت خود در دادیاری زندان اوین حکم های سنگینی صادر کرده است .


او در سال ۶۸ به دلیل تخلفات مالی گسترده و همچنین اخلاقی از جمله رابطه نامشروع با چند زندانی توسط حفاظت زندان شناسایی و از مقام خود برکنار شد. و مدتی نیز در “ستاد اجرایی فرمان حضرت امام” مشغول به بررسی املاک مصادره شد که چندی بعد به دلیل اختلاس مالی مجددا برکنار شد.


وی مجددا وارد دستگاه قضایی شد و ریاست شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب را بر عهده گرفت که پرونده های مربوط به جرایمی چون قاچاق مواد مخدر و عتیقه جات را بر عهده داشت و احکام اعدام زیادی را در این مدت صادر کرد وی پس از قیام دانشجویی ۱۸ تیر ماه ۷۸ پرونده بسیاری از فعالان دانشجویی را در دست گرفت و با صدور احکام سنگین آنها را به تحمل حبس و اعدام محکوم نمود.


وی در سال ۷۹ با حضور در پرونده اکبر گنجی نیز بار دیگر اثبات کرد که یکی از مهره های کلیدی سرکوب جنبش های سیاسی و مدنی ایران است و با صدور احکام سنگین می تواند به مدارج عالی دست یابد.


قاضی حداد کسی است که از سال ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۸۵ بسیاری از فعالان احزاب و سازمان های سیاسی و دانشجویی و مدنی را با حضور در شعبه ۲۶ بعنوان قاضی دادگاه انقلاب و صدور احکام سنگینی راهی مسلخ اعدام یا زندان ها نموده است. رسیدگی به پرونده های مهمی در ارتباط با فعالیت های تشکل ها و جریان هایی مانند نهضت آزادی ایران، جنبش مسلمانان مبارز، ائتلاف ملی مذهبی ها، جبهه ملی ایران، جبهه متحد دانشجویی، جبهه دمکراتیک ایران، دفتر تحکیم وحدت، حزب ملت ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران، جندالله، انجمن پادشاهی ایران و غیره بر عهده ایشان بوده است.


وی به سبب خوش خدمتی ها و نشان دادن ماهیت ضد انسانی خود طی حکمی در ۱۹ تیر ماه ۸۵ از سوی سعید مرتضی، دادستان عمومی و انقلاب تهران به سمت معاون امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران منصوب شد. نامبرده پس از این انتصاب با تلاشی دو چندان در نقش هدایت سرکوبها برآمد به طوریکه قتل و عام اعضای گروه جندالله، پرونده دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب، سرکوب فعالان جنبش زنان، سندیکای کارگران شرکت واحد، صدور حکم اعدام اعضای حزب حیات آزاد کردستان و صدها احضار و بازداشت فعالان مدنی که جدیدترین آن را باید محکومیت دانشجویان دربند پلی تکنیک تحت اعمال فشار وی در روز گذشته دانست.


آنچه در پیوست می آید تصویری منتشر نشده از این چهره مخفی نگاه داشته سیستم اطلاعاتی - قضائی است. این مجموعه اعتقاد دارد که افشاء و انتشار تصویر و اطلاعات وی به عنوان مهره ای کلیدی در سرکوب جامعه مدنی و سیاسی ایران مسلماٌ نتایج مثبت و ارزنده ای را به همراه خواهد داشت.


فعالان حقوق بشر در ایران

تجمع و تریبون آزاد «در حسرت عدالت» با شرکت گسترده دانشجویان برگزار شد

خبرنامه امیرکبیر: تجمع و تریبون آزاد دانشجویی «در حسرت عدالت» امروز، سه شنبه ۳ اردیبهشت، در اعتراض به صدور حکم ناعادلانه ۷۸ ماه حبس برای سه دانشجوی در بند دانشگاه امیرکبیر، صدور احکام سنگین برای دانشجویان توسط دادگاه انقلاب و کمیته های انضباطی و… برگزار شد.

این برنامه ابتدا با پخش سرود «یار دبستانی» و «ای ایران» و سر دادن شعارهای «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» و «مرگ بر دیکتاتور» در ساعت ۱۲:۳۰ آغاز شد. دانشجویان، که تعداد آن ها به بیش از ۸۰۰ نفر می رسید، تصاویر مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری و همچنین پلاکاردهایی با این مضامین در دست داشتند: «نصر من الله و فتح قریب، ننگ بر این دولت مردم فریب»، «تا آزادی یاران در بندمان، از پای نخواهیم نشست»، «صدور حکم سه دانشجوی پلی تکنیک، قانونی شدن نقض قانون»، «اشک مادران دل خسته مجید، احمد و احسان را چه کسی خواهد زدود؟»، «محمود احمدی نژاد، عامل تبعیض و فساد» و… .
نریمان مصطفوی، نایب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، که اجرای این تریبون آزاد را بر عهده داشت، در ابتدا متنی را قرائت کرد. در این متن آمده بود: «بارها از خودم پرسیده ام چرا؟ پرسیده ام چطور شد که این طوری شد؟ و هر بار فقط نگاهی انداخته ام به آسمان و می دانسته ام که جایی زیر همین آسمان تو نشسته ای بین دیوارهای تنگ سلول و خیره مانده ای به صدای بی عدالتی…حالا روزها، هفته ها و ماه ها گذشته و تصویر رنگی تو در دیوارهایی پلی تکنیک عادت شده. حالا یک سالی گذشته از روزی که تو بر پله های همین دانشگاه فریاد زدی و از بی گناهی ات سخن راندی…من پرم دوست من! من از روزهای بی تو گذشته، از شنیدن رنج و شکنجه ات، از دیدن اشک تلخ مادر دل شکسته ات…من پرم از محرومیت ها، ظلم ها و دهن دوختن ها. پرم از جای خالی تو در کلاس و از ناجوانمردی حاکمان افسارگسیخته. من پرم از بی عدالتی و نمی دانم آزادی در کدام حفره این شهر خاموش سر فرو در چاه کرده، رنج هایش را می گرید و فریاد می کند؟ من پرم دوست من! من از تو پرم!»
به گزارش خبرنامه امیرکبیر محسن سیدین، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی امیرکبیر، به عنوان اولین سخنران با اشاره به فارغ التحصیلی خود گفت: «چند سالی است که از پلی تکنیک رفته ام. اما خاک پلی تکنیک آن قدر گیراست که تمام فارغ التحصیلان این دانشگاه دوست دارند دوباره به پلی تکنیک بازگردند. امروز پلی تکنیک و رفتاری که با سه دانشجوی در بند می شود، تبدیل به سنگ محک نظام در خصوص پایبندی به آزادی، علم و عدالت شده است.»
سیدین در ادامه با اشاره به حکم صادره برای سه دانشجوی در بند دانشگاه در دادگاه عمومی و تجدیدنظر گفت: «قاضی در دادگاه عمومی در حکم چندین صفحه ای که صادر کرده اثبات کرده که این سه نفر بی گناهند. ولی عیدی آن ها یک حکم دو صفحه ای و بی علت است که با پشتوانه مستندات بی پایه وزارت اطلاعات صادر شده است. مدعیان عدالت کجا هستند؟ جنبش عدالت خواهی دانشجویان کجا هستند؟ چرا همه خفقان گرفته اند؟ آن ها برای رسیدن به مقاصدشان به مقدسات هم توهین کردند.»
این عضو انجمن اسلامی امیرکبیر در ادامه با اشاره به مزدور خواندن همه اقشار توسط دولتمردان فعلی گفت: «کارگر، دانشجو، دراویش و… را مزدور می خوانند. حتی وزیری که یک روز از دولت خارج شده و انتقاد می کند را به خیانت متهم می کنند. تا آن جا که صدای خودی های هم در آمده است. قانون ظالمانه را باید نادیده گرفت. نباید اجازه بدهید کرامت انسانی مان را لکه دار کنند. دور نیست که روزی این ساقه ظلم بشکند و فرو بریزد.
سخنران بعدی مهدیه گلرو، نایب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه، بود. گلرو در ابتدا با اشاره به گذشت یک سال از جعل نشریات دانشجویی در دانشگاه امیرکبیر گفت: «من تولد یک سالگی آزادی خواهی دانشجویان را به قاضی حداد، مرتضوی، اژه ای و احمدی نژاد تبریک می گویم که زندان ها را از کارگران، دانشجویان، معلمان و… پر کردند و رکورد زده اند. در حالی که هموطنان ما در گرگان و آذربایجان از سرما جان باختند، گاز ما را به پاکستان و هند می دادند. حال باید دید پهلوی بیشتر باج می داد یا این ها.»
این دانشجو در ادامه با اشاره به فضای فعلی دانشگاه ها افزود: «الآن دانشگاه ها تبدیل به تریبون اصولگراها و احمدی نژاد شده است. اگر ما در دانشگاه تریبون می گذاریم فقط برای اعتراض به حاکمیت نیست، بلکه برای این است که در دانشگاه ها هم دادگاه بر پا کرده اند فقط اسمش کمیته انضباطی است. وزیر ارشادی که می گوید مردم نمی فهمند و باید بعضی از کتاب ها سانسور شوند به شعور مردم توهین می کند.
یکی از فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد به عنوان سخنران بعدی این تریبون در ابتدا به یک سال حبس سه دانشجوی امیرکبیر اشاره کرد و گفت: «امروز که در میان شما آمده ایم یک سال از اسارت آزادی و آزادگی می گذرد. این یک سال در حالی گذشت که دانشجویان از طرف مردم تبرئه شده اند. قوه قضاییه نتوانست در خصوص پرونده این سه دانشجو به صورت مستقل عمل کند. آرزوی ما استقلال قوه قضاییه از کانون های قدرت است. این پروژه را برای انتقام گیری از دانشجویان در خصوص حماسه ۲۰ آذر کلید زدند که خوشبختانه به شکست انجامید.»
این فعال دانشجویی با اشاره به بحث انتخابات مجلس و اصلاح طلبان خاطرنشان کرد: «جنبش های کارگری، زنان، دانشجویان و… به شدت سرکوب شده اند. اصلاح طلب ها نه می خواهند و نه می توانند که از حقوق ما دفاع کنند و هیچ تناسبی بین حرف و عملشان نیست. امروز دانشجویان ثابت کرده اند که تنها راه پیشرفت دموکراسی ایستادگی است، نه چانه زنی و سازش.»
به گزارش خبرنامه امیرکبیر یکی دیگر از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی پلی تکنیک در سخنان کوتاهی گفت: «سلام و درود بر مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری. متاسفانه با فشار وزارت اطلاعات حکم این سه یار دبستانی ما تایید شد در حالی که آن ها در دادگاه افکار عمومی تبرئه شدند. پروژه جعل نشریات دانشجویی شکست خورد، فقط تنها نکته منفی آن برای ما زندانی شدن سه نفر از دوستانمان بود. پیام من به احمدی نژاد که توانایی کنترل قیمت مرغ و تخم مرغ را ندارد و می خواهد جهان را مدیریت کند این است که دانشجویان آخرین سنگر آزادی خواهی، دانشگاه، را ترک نخواهند کرد.»
سخنران بعدی عباس زاده، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه خواجه نصیر، در سخنان گفت: «اینجا همان کشوری است که قاضی القضات آن مدعی رعایت حقوق شهروندی و حقوق بشر در آن است. اما قوه قضاییه هم به بازوی عملیاتی قوه قهریه تبدیل شده است. چرا که علیرغم شکنجه شدن دوستان ما، دادگاه تجدیدنظر با لغو حکم تبرئه، حکم حبس دانشجویان را تایید کرد. البته این رفتار چندان هم تعجب برانگیز نیست. من ضمن همدردی با خانواده های این سه دانشجو، اعلام می کنم که ما برای آزادی آن ها تمام تلاش خود را خواهیم کرد و به مبارزه ادامه خواهیم داد.»
آخرین سخنران این تریبون اسماعیل سلمانپور، عضو انجمن اسلامی امیرکبیر، بود. این دانشجوی محروم از تحصیل و ممنوع الورود به دانشگاه گفت: «سلام به دوستان عزیزم که بعد از ۸ ماه آن ها را می بینم. دوستان در بند ما الان خوشحالند که پلی تکنیک هنوز زنده است و علیرغم خواست احمدی نژاد که قصد داشت صدای دانشگاه ها را خفه کند، دانشگاه ها همچنان پایدار هستند. دوست ما آقای صداقتی به ۲ سال حبس محکوم شدند، پدارم رفعتی به دادگاه احضار شده است. اما روزی خواهد رسید که دیگر در پلی تکنیک اثری از علیرضا رهایی و دروغ گویی و ظلم و جور او نخواهد بود.»
در پایان این تریبون نریمان مصطفوی به سختی یک سال گذشته برای دانشجویان امیرکبیر اشاره کرد و گفت: «در یک سال گذشته بیش از ۱۰ نفر از دانشجویان امیرکبیر بازداشت شدند، بیش از ۲۰ نفر به دادگاه انقلاب احضار شدند، بسیاری با حکم کمیته انضباطی از تحصیل محروم شدند، دوستان ما در زندان شکنجه شدند و… . اما انجمن اسلامی در مقابل تمام این فشارها ایستادگی و مقاومت کرد. ما بر عهد خود با دانشجویان پایبند ماندیم و همان طور که یک سال پیش شورای مرکزی انجمن را تحویل گرفتیم، وقت آن است که امروز آن را به دوستان دیگر تحویل دهیم. تعرفه هایی که هم اکنون در حال پخش شدن است، تعرفه های انتخابات سالانه شورای مرکزی انجمن اسلامی است و از دانشجویان محترم درخواست می کنم آرای خود را به صندوق بریزند.»
به گزارش خبرنامه امیرکبیر در پایان این تریبون انتخابات انجمن اسلامی امیرکبیر با شرکت دانشجویان برگزار شد. نیروهای انتظامات، حراست و بسیجیان دانشگاه که انتظار برگزاری انتخابات انجمن را نداشتند، در حین برگزاری انتخابات در بهت و حیرت فرو رفته بودند. بدین ترتیب انتخابات شورای مرکزی انجمن اسلامی پلی تکنیک نیز برگزار شد. دانشجویان تجمع کننده سپس با خواندن سرود «یار دبستانی» و «ای ایران» به سمت درب حافظ دانشگاه راهپیمایی کردند. دانشجویان در مقابل در، با مشاهده مامورین حراست دانشگاه شعار دادند: «حراست برو گمشو».

Monday, April 21, 2008

اخباري از زندانيان سياسي

همزمان با اعلام آزادي مهرداد لهراسبي بازداشتي 18 تير78 فاجعه خونين كوي دانشگاه تهران پس ازتحمل 9 سال حبس و آزادي بهروزكريمي زاده پس از 4 ماه زندان سه دانشجوي دانشگاه اميركبير مجيد توكلي ، احمدقصابان و احسان منصوري پس از تحمل يك سال حبس هركدام به سي ، بيست و شش وبيست ودوماه حبس محكوم شدند درعين حال يك دانش آموخته ديگر دانشگاه اميركبير عابد توانچه نيز به 8ماه حبس محكوم گرديد.درخبري ديگر اعلام شد زينب پيغمبرزاده دانشجوي دانشگاه تهران به دو سال حبس تعليقي محكوم گرديده همچنين براساس اخبارواصله با گذشت قريب به 160 روز ازبازداشت مجدد حشمت اله طبرزدي هنوز به وي تفهيم اتهام تازه اي صورت نگرفته و بدلايل اعلام نشده امكان ملاقات خانواده و يا وكيل وي هنوز برقرارنگرديده است.


انتشارتوسط خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی


http://sufnews.blogspot.com/

منحني افول/ محمد مسعودسلامتی

هرگاه پیش از انقلاب بهمن در جامعه ی ایرانی سخن از سیاست می رفت این مثل عامیـانه زبان به زبان می گشت که «سیاست پدرومادرندارد.» منشا و پیشینه ی این امرخواه سابقه ی ذهنی توده ها ازفعالیت سیاسی بود یا تلاشی برای منفک کردن حوزه دین از سیاست و یا دلیلی دیگر، درهرحال این موضوع بیش ازهرچیزمبین مطرود بودن این عرصه درجامعه و سعی توده مردم درکناره گیری ازاین حیطه بود. پس ازانقلاب حاکمیت تلاش کرد مثل دیگری را قرین واژه سیاست نماید . براین اساس درترویج عبارت «سیاست ما عین دیانت ما» هم خود را بکاربست. ازمنظر حاکمان این گزینه هم به جهت توجیه عناصر ایدئولوژی حاکم وهم به منظورتمهید پشتوانه توده ای درپس منویات حکومتگران ضروری می نمود.
درابتدا که تصورصائبی از مساله وجود نداشت گمان می رفت متد تغییرساخت سیاسی باورها ورفتارهای اجتماعی را نیزدگرگون نموده است.
اکنون که سه دهه ازانقلاب می گذرد با اندک تامل دررویکردها ورهیافت ها می توان دریافت نه درسیاست و نه رویکردهای اجتماعی تحولی رخ نداده است.بلکه آنچه عاید گردیده پسرفت همه جانبه است.
درواقع این تنها شاخصه های اقتصادی نیست که حکایت از جایگاه اسف انگیز کشورمان دربین بیش از170 کشورمستقل دنیا دارد،حکایتی که یک نمونه ی ملموس آن مشاهده ی وضعیت درآمد نفتی است که ازمرز 100 دلار دربشکه عبورکرده ولی اوضاع معیشتی مردم نه تنها نسبت به سالهای قبل بهبود نیافته بلکه به اذعان آماردولتی خط فقر همه ساله بخش بیشتری از جمعیت 70 میلیونی ایران را دردامن خود فرو برده است. تا جایی که یکی ازنمایندگان مجلس حکومت (معلوم نیست خطاب به چه مرجعی) اعلام نمود: باید مشخص شود بیش از 900 میلیارد دلار درآمد نفتی طی این سه دهه درکجا هزینه شده است . اما مضیقه معیشتی مردم تنها مشخصه ی اقتصاد حاکم نیست بلکه روی دیگراین سیستم اقتصادی را می بایست درحقیقت مستتردر این سخن مقام رسمی حکومت محمود احمدی نژاد یافت که اعلام کرد افرادی بانام نظام مشغول غارت اقتصادی اند.(روزنامه اعتماد 22/1/87)
وضع درعرصه فرهنگی نیزروشن است شاید بی راه نباشد که اگرادعا شود امروز چه درزمینه ی نوشتاری، چه درتحدید ابزارهای مختلف اطلاع رسانی، چه تصویرگری و فیلم سازی ، چه آموزش ها ی رسمی و غیررسمی و حتی نوع تفریحات و پوشش مردم و... خیل پرشمار منهیات وممیزی های حکومت چشمگیرترین!! دستاورد فرهنگی حاکم است.
دریغ که درپهنه سیاست میزان پسرفت ها بیش ازعرصه های دیگرنمود می یابد وقتی می بینیم ملتی که برای محو دیکتاتوری بپاخاست باردیگرمی باید حکایتی به نام زندانی سیاسی را تجربه کند. تراژدی روزگارآن است برخی از کسانی که زمانی خود زندانی سیاسی بودند امروزبا نشستن بر سریرقدرت نمی خواهند حداقل حقوق برای یک زندانی که تنها جرمش ابرازعقیده ونظراست را پذیرا باشند.
احزاب وفعالان سیاسی برخلاف قوانین جاری داخلی و تعهدات انسانی بین المللی ممنوع ومحکوم می گردند. وبه رغم این همه بازهم دایره شهروندانی که حق مشارکت درتعیین سرنوشت سیاسی خود دارند به بهانه های واهی هرروزتنگ ترازگذشته می گردد.... درکنار این فشارها آنچه دراین چند سال اخیرمشهود ترازهمیشه گردیده سست شدن مبانی اخلاقی دربین سهامداران قدرت است.
به عنوان نمونه به میزان افزایش دروغ گویی بین تصدی گران سیاست کشورمی توان اشاره نمود. امروزاین دروغ گفتن تنها محدود به وعده وعیدهای انتخاباتی یا پنهان کردن ابعاد حادثه ای که درگوشه ای ازکشوررخ داده نیست بلکه برخی مسوولین ازاینکه دروغ شان ظرف 24 ساعت وازیک مصاحبه تا مصاحبه ی بعدی آشکارشود نیزابایی ندارند. بعلاوه صاحبان قدرت نه تنها ازدست بردن درامانت ملت همچون آراء انتخابات پروایی ندارند بلکه اگرشکایتی نیزازستمدیده ای اعلام شود التفاتی به آن نمی کنند.
حکومتگران که روزگاری حرمت انسان را بالاترازاحترام به کعبه می شمردند امروزبرای حفظ قدرت حاضربه هتک حیثیت بسیاری ازانسان های شریف می باشند. به این ترتیب مردمی که ترغیب به عرصه سیاسی شدند تا نقش دیانت را درآن آیینه بازیابند با درهم شکستن مبادی اخلاق وفروپاشی اقتصاد وسیاست وفرهنگ دیگر تعجبی ندارد که درانتهای این منحنی افول به همان پندار ایام ماضی بازگردند که سیاست پدرومادرندارد.
اين تاثيري است كه سياست بر جامعه نهاد اما ازديگرسو جامعه اي كه تحت تاثيرشرايط زمان وآموزه هاي ساخت حاكم به افراط درسياست ورزي پس ازانقلاب روي آورده بود.به تدريج با لمس واقعيات زندگي وازسوي ديگر مشاهده تناقضات درمشي خصوصي وشعارهاي عمومي جلوس كنندگان بركرسي اقتدار سبب شد تا ديدگاه خود را ازآرمان نگري دورنمايد.اين شكاف با انسدادي كه حاكميت براتمسفرسياسي حاكم ساخت عميق ترشد.چنانچه اكنون جامعه دستخوش تفريط ديگري شده وبه گونه اي درجهت اكتساب منافع فردي غرق گرديده كه منافع عمومي را برنمي تابد.
حال با مرورشمه ای ازآنچه برسرجامعه ی ایرانی می رود دشوارنیست که تصورکنیم چرا توده مردم میل واقبالی به کنشگری سیاسی ندارند.
واقع امرآن است که پیشرفت وبهبودی وضع یک ملت نه محدود به تغییرساختارحکومت و نه منحصر به تغییررویکرد اجتماعی است بلکه این تحول نشات یافته ازتاثیروتاثرمتقابل ساختارسیاسی ورفتارهای اجتماعی است.
هزينه امروز فعالان سياسي ممكن است دركوتاه مدت تاثيرات آشكاري برجاي ننهد اما لازمه دمكراتيزاسيون و نه الزاما تصاحب قدرت تمهيد بستري است تا تغییرات ساخت سياسي ورويكرد اجتماعي پابه پای هم به پیش رود. درغیرآن راه به جایی نخواهد برد.

Tuesday, April 15, 2008

پرونده اميدعباسقلي نژاد درشعبه اجراي احكام

کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشرازارجاع پرونده مسوول روابط عمومي جبهه دمكراتيك ايران به شعبه اجراي احكام دادگاه انقلاب خبرداد دراين اطلاعيه آمده
امید عباسقلی نژاد که پس از بازداشت در سال ۸۴ به دلیل اقدام به شرکت در مراسم یادبود اکبر محمدی،مدتی را در زندان آمل به سر برده بود، در تاریخ ۲۲ اسفند ماه از سوی دادگاه بدوی به اتهام اقدام علیه امنیت از طریق فعالیت تبلیغی علیه نظام به واسطه نوشتن مطالب بر روی وبلاگ شخصی اش به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.

درحالی که مطابق با قانون، متهم ۲۰ روز پس از رؤیت حکم حق اعتراض به آن را دارد، زمانی که عباسقلی نژاد جهت اعتراض به دادگاه مراجعه کرد، به وی گفته شد که پرونده به اجرای احکام ارسال شده است.

امید عباسقلی نژاد می گوید: “از آنجا ارسال پرونده به اجرای احکام را غیرقانونی میدانم، در صورت احضار از سوی شعبه اجرای احکام، به دادگاه مراجعه نخواهم کرد.”


عباسقلی نژاد پیش از این در ۱۸ تیرماه ۸۱ بازداشت و به مدت ۳ سال در زندان به سر برده بود

Friday, April 11, 2008

دبیرکل جبهه ی دمکراتیک ایران در زندان اوین ممنوع الملاقات است

بر اساس گزارش واحد تحقیقات کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی در مورد پرونده مهندس حشمت الله طبرزدی روزنامه نگار و فعال سیاسی و مدیر مسئول هفته نامه توقیف شده پیام دانشجو در حالی که 5 ماه از بازداشت ایشان به دستور حسن زارع دهنوی قاضی حداد)میگذرد ایشان همچنان بدون محکومیت جدید و تنها با دستور حداد در زندان اوین به سر می برد. این در حالی است که بنابر نامه زندان اوین در مورد ایشان محکومیت وی در تاریخ 18 مرداد 86 پایان یافته است .
طبرزدی در شرایطی در زندان اوین به سر می برد که اقدامات خانواده وی برای آزادی و یا مرخصی ایشان برای تعطیلات نوروز
بی نتیجه باقی ماند و حتی مهندس طبرزدی از تاریخ 24 بهمن 86 نتوانست هیچ دیداری با خانواده اش و حتی وکلایش داشته باشد . با توجه به این اقدامات می توان نتیجه گرفت مسئولین قوه قضاییه با فریب کاری و اعمال نفوذ در پرونده مهندس طبرزدی قصد دارند این منتقد سیاسی را از طریق فشار وادار به سکوت کنند.
ممانعت ساختن از دیدار طبرزدی با خانواده اش در حالی صورت می گیرد که بنا بر گزارشات رسیده از زندان اوین شرایط رفاهی این زندان بسیار نا مناسب بوده و اغلب زندانیان از شرایط بهداشتی و غذایی زندان شکایت دارند.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی ضمن ابراز تاسف از این روند بی قانون از مقامات قوه قضاییه جمهوری اسلامی می خواهد به حقوق شهروندی مردم ایران احترام بگذارند و خواهان آزادی هر چه سریعتر طبرزدی از زندان می باشد.


کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
22 فروردین 1387
ایران - تهران
http://komitedefa.blogspot.com

هشت سال زندان برای عباس خرسندی

عباس خرسندی دبیرکل حزب دموکرات ایران، که در شهریور ماه 86 در منزلش در فیروزکوه بازداشت و به بند 209 زندان اوین انتقال یافته بود، از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به تحمل 8 سال حبس تعزیری محکوم شد.
گفتنی است دادگاه رسیدگی به اتهامات این فعال سیاسی، روز 14 اسفندماه برگزار شد و در روز 27 اسفند، حکم دادگاه به وی ابلاغ گردید. از جمله اتهامات عباس خرسندی اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل گروه غیرقانونی عنوان شده است. این زندانی سیاسی هم اکنون در بند 7 زندان اوین نگهداری می شود.
لازم به ذکر است در شهریورماه گذشته، وزارت اطلاعات اقدام به بازداشت 6 تن از اعضای حزب دموکرات ایران نمود، که سایر بازداشت شدگان پس از تحمل حداقل 4 ماه حبس در بند 209 با قرار وثیقه از زندان آزاد شدند.

کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر

دانشگاه شیراز با اعتراضات وسیع روبرو خواهدشد

دانشجویان دانشگاه شیراز از واکنش به احضاریه هایی که به اعتراضات مسالمت آمیز اسفند ماه آنها مربوط می شود، خودداری کردند. گزارش شده است که این دانشجویان از اتهام “ایجاد بلوا و آشوب” که به آنها وارد شده است، خشمگینند.
یکی ازدانشگاهیان دانشگاه شیراز به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که اگر مسئولین به بی توجهی شان نسبت به خواسته های دانشجویان ادامه بدهند دانشگاه شیراز با اعتراضات وسیعی روبرو خواهد شد. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران به مقامات ایران توصیه می کند که حقوق آزادی بیان و تجمع دانشجویان را رعایت کند و در تامین خواسته های مشروع و بحق دانشجویان با آنها وارد همکاری شود.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران می گوید: “نقض حقوق دانشجویان نه آرامش را به دانشگاه باز می گرداند و نه به ایجاد فضای مناسب برای آموزش کمک می کند.”
بیش از سی دانشجو در روزهای گذشته توسط کمیته انضباطی دانشگاه شیراز احضار شدند. اکثر این دانشجویان وقتی که متوجه اتهامشان شدند از مراجعه به کمیته خودداری کردند. احضاریه دوم نیز برای حضور در کمیته انضباطی تا قبل از روز شنبه ۲۴ فروردین ماه به دست دانشجویان رسیده است.
طبق اطلاعیه ای که در خوابگاههای دانشجویی توزیع شده است، دانشجویان خواستار پس گرفتن احضاریه ها توسط مقامات دانشگاه هستند. آنها معتقدند که تلقی “ایجاد بلوا و آشوب” از ماهها اعتراض مسالمت آمیز دانشجویان درطرح خواسته هاشان ناعادلانه است و بهانه ای است برای طفره رفتن ازپذیرش این خواسته ها. دانشجویان تا هفته آینده به مسئولین دانشگاه برای پس گرفتن احضاریه ها مهلت داده اند، و در صورتی که بر شکایت علیه دانشجویان در کمیته انضباطی اصرار شود، دانشجویان نیز بطور گسترده ای اعتراض خواهند کرد.
دانشجویان دانشگاه شیراز به سختگیریها و محدودیتهای اعمال شده توسط ریاست دانشگاه شیراز اعتراض دارند. در اسفند ماه، هزاران دانشجو در اعتصابی مسالمت جویانه خواستار استعفای رئیس دانشگاه شدند. پس از پایان تعطیلات سال نو در ایران، دانشجویان متوجه گسترش محدودیتها در دانشگاه شدند. برای نمونه در این تعطیلات، دوربین هایی در محوطه دانشگاه نصب شده بود.
کمیته های انضباطی برای محروم کردن دانشجویان از ادامه تحصیل تقویت شده اند. کمیته انضباطی دانشگاه شیراز در ماه گذشته ۱۷ ترم محرومیت از تحصیل برای دانشجویان صادر کرد.

Monday, April 7, 2008

پیام انتخابات فرمایشی؛

« اصلاحات مرد،زنده باد انقلاب نرم»

عید نوروز این جشن فرخنده ی باستانی را به همه ی گرامی دارندگان،پارسی زبانان و به ویژه ملت بزرگ ایران شاد باش می گویم.همچون سالیان گذشته،مجبور هستم این شاد باش را از پشت دیوار های زندان تقدیم کنم.

من در 27 خرداد ماه 1378 بازداشت و زندانی شدم.با وجود این که دوران محکومیت 7 ساله ام به پایان رسیده اما جناب حداد(حسن زارع دهنوی)این قاضی عادل،رئوف،آگاه و طرفدار حقوق بشر(!) بر خلاف نص صریح حکم خود که می بایست دوران بازداشت از دوران محکومیت کم شود؛عمداً 25 ماه از دوران بازداشت که در سلول های انفرادی در بازداشتگاه های مختلف سپری شده است را برای زندان ارسال نکرده تا به جای 7 سال 9 و بلکه 10 سال در زندان بمانم!نظر این قاضی بسیار منصف،عادل و اسلامی(!)براین است که من نباید حرف بزنم!در واقع به زعم ایشان و آمران ایشان،جرم من این نیست که مثلا دعوت به برگزاری تظاهرات و میتینگ کرده یا نشریه داده و تشکیلات به راه انداخته ام،بلکه جرم من این است که حرف می زنم و از بخت بد ایشان اما،گویا حرف های من در بین بخش زیادی از مردم نفوذ یافته است.چه جرمی بالاتر از این؟! بنابرین از دیدگاه ایشان من یک زندانی حبس ابدی هستم،مشروط بر اینکه حرف نزنم و فقط حق حیات داشته باشم.من نیز زندان را بر سکوت و سازش ترجیح داده ام.

اما درباره ی انتخابات اخیر لازم است متذکر شوم بسیاری از احزاب،تشکل ها،جنبش ها و شخصیت های مستقل از جمله جبهه ی دموکراتیک ایران،هماهنگ با اکثریت بزرگ ایران،این انتخابات فرمایشی را تحریم کردند.دلیل اصلی تحریم این بود که ملت و اپوزسیون نمی خواست با شرکت در سناریوی انتخابات به این رژیم غیر دموکراتیک مشروعیت بدهد.از دیگر سو به دلیل ماهیت رژیم،انتخابات نمی توانست آزاد،رقابتی،عادلانه و تاثیر گذار باشد.ضمن این که هیچ نهاد بی طرف اعم از بین المللی یا داخلی بر این انتخابات نظارت نداشت.نحوه ی برگزاری انتخابات،به روشنی ادعاهای بالا را اثبات کرد.ابتدا رهبران رژیم با استفاده از رسانه های گروهی به ویژه صدا و سیما که می بایست در خدمت عموم مردم باشد،فضای تبلیغی لازم را به وجود آوردند.پس از آن هیات های اجرایی،هیات های نظارت و شورای نگهبان به صورت گزینشی عده ای را معین کرده و از مردم خواستند تا به گزینش شده ها،رای اعتماد بدهند.این در شرایطی بود که اپوزسیون از معرفی کاندیدا امتناع ورزیده بود و رژیم حتی کاندیداهای اصلاح طلبان را برنتافت.پس از دو مرحله ی اول از این سناریو،یعنی ایجاد فضای تبلیغی و رد صلاحیت های گسترده،مرحله ی سوم آن به اجرا درآمد.مرحله ی سوم دو هدف را می بایست تامین می کرد؛شرکت توده وار و گسترده ی مردم در پای صندوق های رای و رای به کاندیداهای اصلاح طلبان.این مرحله از سناریوی تنظیم شده برای انتخابات به دلیل این که به شرکت«پوپولیستی» و بسیج توده ها برای هدف های از پیش تعیین شده معطوف بود،بیش از آن که از قواعد مربوط به یک رقابت سیاسی تبعیت کند،در حد و اندازه ی یک تبلیغات حکومتی برای تبلیغ یک کالای بازرگانی تنزل کرد.
زیرا بر پایه ی قواعد سیاسی در یک انتخابات آزاد،عادلانه و رقابتی،هر سازمان و حزب تلاش می کند با معرفی برنامه ها،شعار ها و کاندیداها وزیر پرچم حزب خود،از شهروندان بخواهد تا اگر می پسندند و «مانیفست» و«پلاتفرم» حزب را قبول دارند به کاندیداهای او رای بدهند.در چنین ساز و کار علمی و دموکراتیک،برای تبلیغات دولتی و حکومتی هیچ جایی دیده نشده است.چنین انتخاباتی بر پایه ی رقابت آزاد و بر مبنای احترام به شعور شهروندان استور است.
رژیم اسلامی اما بر خلاف کلیه ی «نرم»ها و قواعد سیاسی در یک انتخابات آزاد و رقابتی،ابتدا کاندیداهای رقیب اصلاح طلب را قلع و قم کرد و پس از آن از طریق صدا و سیما و با به راه انداختن تبلیغات پر حجم و پرهزینه اما عوام فریب،عملاٌ نقش و وظیفه ی احزاب را بر گردن گرفت.رژیم اسلامی همچون سایر حکومت های تک حزبی و تک صدایی عمل کرد اما تلاش کرد به این اقدام غیر دموکراتیک خود،پوششی دموکراتیک بدهد.فراموش نمی کنیم که حتی در عراق دوران رژیم صدام و حزب بعث،همواره انتخابات برگزار می شد،اما این انتخابات می بایست دو نتیجه می داشت:شرکت همه ی شهروندان دارای حق رای(اصل اول برای حکومت های تک حزبی،پوپولیستی و بسیج وار)و رای به کاندید های حزب حاکم و دیکتاتور(اصل دوم).در این انتخابات اخیر به دلیل هوشیاری مردم و اپوزسیون،اصل اول محقق نشد اما تحقق اصل دوم قطعی بود.اگرچه رژیم تمام تلاش خود را مبذول داشت.
رژیم اسلامی که پیشاپیش از نتیجه ی انتخابات آگاه بود،در اجرای مرحله ی سوم سناریو،از همه ی امکانات مشروع و نا مشروع استفاده کرد تا بلکه بتواند،اکثریت را به پای صندوق های رای بکشاند.حتی برخی مجریان برگزاری،ناشیانه اعلام کردند که رهبر،حضور 30 میلیونی را خواستار است!دست اندرکاران،برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده،حتی سطح تبلیغات را تنزل داده و به جای استفاده از نظرات گروه های مرجع مثل:دانشگاهیان،احزاب،روزنامه نگاران،کارگران،فرهنگیان و حتی روحانیون ، از افرادی چون علی پروین،علی دایی و حسین رضا زاده و برخی خوانندگان و هنرمندان برای دعوت از مردم برای شرکت در یک نمایش انتخاباتی استفاده کردند!البته این معمول است که دولت ها برای بسیج مردم به منظور شرکت در یک امر اجتماعی مثل کمک به زلزله زدگان،ریشه کنی مالاریا،کمک به حفظ محیط زیست و امثال آن،از نقش افراد و شخصیت هایی که در بین عوام از نوعی مقبولیت برخوردار هستند،استفاده کنند.اما به راستی چه رابطه ای بین یک عمل خطیر سیاسی که متعلق به احزاب و نهاد های صرفاٌ سیاسی و کارشناسان مربوطه است با یک عمل اجتماعی وجود دارد؟!گویا سران رژیم بیش از دیگران دریافته اند که استفاده از مقدسات و تکلیف الهی و شرعی دانستن یک مشارکت عرفی و سیاسی،کارآمدی خود را از دست داده و اینک مجبورند از سایر امور مقبول به صورت ابزاری استفاده کنند!
اما انتخابات اخیر نشان داد که این ترفند نیز کارایی خود را از دست داده است.به راستی این رسم همه ی «مردم سالاری های دینی» است که حتی حاضر نباشند آمار واقعی واجدین شرایط رای در انتخابات را اعلام کنند؟ آیا این مسئله را باید به حساب ناکارآمدی آنها برای به دست آوردن یک آمار صحیح گذاشت؟یا بی صداقتی و دروغ زنی؟!در همین انتخابات اخیر،مرکز آمار،واجدین شرایط را 47 میلیون،رئیس سازمان جوانان رژیم این آمار را 5/49 میلیون و وزیر کشور رژیم،آن را 43 میلیون اعلام کرد!جالب تر این که،همین وزیر کشور،آمار شرکت کنندگان در مجلس هفتم یعنی 4 سال پیش را بیش از 46 میلیون اعلام نمود.یعنی در 4 سال گذشته نه تنها رشد طبیعی هر سال یک میلیون،وجود نداشته بلکه 3 میلیون از شرکت کنندگان نیز کم شده اند!در واقع وزیر کشور به دلخواه خود،7 میلیون از آمار واجدین را کم کرده و به جای رقم 50 میلیون،رقم 43 میلیون را اعلام کرده و هیچ کس نیز اعتراض نمی کند.آری این است مفهوم«مردم سالاری دینی» و «دموکراسی اسلامی»!
همین رژیم اسلامی و بسیار صادق،مردمی و دموکراتیک!یک بار آمار شرکت کنندگان را 26 میلیون،بار دیگر 23 میلیون اعلام کرد!جالب است بدانید عده ای از زندانیان سیاسی تیزبین،آمار اعلام شده توسط رژیم که در روزنامه هایشان درج شده بود را جمع زدند و دریافتند که آمار کل شرکت کنندگان،کمتر از 18 میلیون بوده است.این درحالی است که بنا بر اخبار موثق،دست اندرکاران انتخابات،آمار شرکت کنندگان را بالاتر از رقم واقعی اعلام کرده اند.در راستای همین عدم صداقت،عدم شفافیت و مردمی نبودن دستگاه،لازم است متذکر شوم که رژیم نه تنها آمار واجدین شرایط رای در کلان شهر تهران را اعلام نکرد،بلکه آمار شرکت کنندگان را نیز سه رقم متفاوت اعلام نمود؛یک بار 1900000 نفر بار دیگر 1700000 نفر و بالاخره 1660000 نفر اعلام نمود.حتی اگر بپذیریم که رژیم آمار شرکت کنندگان تهرانی را واقعی اعلام کرده باشد- که نکرده است -و اگر حداقل واجدین شرایط رای در کلان شهر تهران،شهر ری،اسلام شهر و شمیرانات را 5/7 میلیون نفر فرض کنیم،نزدیک 80 درصد از مردم کلان شهر تهران و این قلب تپنده ی ایران،انتخابات را تحریم کرده اند.
به راستی سران رژیم در برابر اکثریت قاطع تحریم کننده ی انتخابات چه پاسخی دارند؟
همچنان قرار است سیاست نفی،ندیدن و تحریف را در پیش گیرند؟بر مبنای تبلیغات «پوپولیستی» که رژیم،خود پایه گذار آن بود،شرکت در انتخابات یعنی رای به رژیم و تایید آن.بنابراین باید آماده ی پذیرش طرف دیگر مسئله نیز باشند؛عدم شرکت در انتخابات یعنی رای منفی به رژیم و سیاست های آن.سران رژیم،شرکت کمتر از 30 درصد از مردم ایران در انتخابات را به عنوان حماسه و شرکت پر شور مطرح کردند.آیا این یک خود فریبی آشکار نیست؟یا لجاجت با مردم است؟من به سهم خود از کلیه ی احزاب،سازمان ها،جنبش های اجتماعی،شخصیت های مستقل و به ویژه ملت بزرگ ایران که این انتخابات را تحریم کردند،سپاسگزاری می کنم.آگاه هستم که حتی اقلیت شرکت کننده،نه با هدف تایید رژیم و سیاست های آن بلکه برای اهداف خاص سیاسی،صنفی،عشیره ای و اجتماعی خود در این انتخابات شرکت کردند.و مدعی ام تنها یک اقلیت 10 درصدی هستند که با نیت حمایت از رژیم یا رای به آن در این انتخابات شرکت نمودند.در واقع این اقلیت 10 درصدی بر اکثریت 90 درصدی حکومت می کنند.سران رژیم نیز به خوبی آگاه هستند که اگر رفراندومی آزاد،عادلانه و زیر نظر نهادهای بی طرف برگزار شود،آنان بیش از 10 درصد رای نخواهند داشت؛به همین دلیل تا این اندازه از هر نوع انتخابات آزاد و رقابتی و شفافیت انتخاباتی در هراس هستند.آنان درحالی به دروغ از مردم تعریف و تمجید می کنند که اکیداٌ از رای آزادانه ی همین مردم در وحشت هستند.
اما مرحله ی چهارم سناریوی انتخابات این بود که رای ها به گونه ای خوانده شود که حتی اصلاح طلبان حکومتی و کم خطر،امکان حضور در مجلس را نداشته باشند.البته سران رژیم و به ویژه وزارت کشور و شورای نگهبان که علنی و با رد صلاحیت فله ای کاندیداها،قانون را زیر پا می گذارند،همواره اعلام می کنند که در صندوق ها و نتیجه ی انتخابات دست نمی برند و انتخابات آنها از سالم ترین و بهترین بوده و هست!اما مردم حق دارند بپرسند،کسانی که به صورت علنی هزاران کاندیدا را زیر پا می گذارند،چرا نباید در صندوق ها و نتیجه ی انتخابات دست ببرند؟اتفاقاٌ این کار که بسیار راحت تر و کم هزینه تر است.به چه دلیل اکثریت بزرگ ملت ایران حتی اصلاح طلبان حکومتی و طرفداران آنها باید به این دستگاه اعتماد کنند؟چرا این دیوار بی اعتمادی نباید هر روز بلند و بلند تر شود؟ آیا دروغ،زور و سرکوب پاسخ درستی برای از بین بردن این بی اعتمادی تاریخی است؟فرض را بر این قرار داده و می پذیریم که بنا به گفته ی سران رژیم،شرکت مردم در انتخابات حداکثری و حماسی بود،آیا به راستی اگر این ادعا درست باشد،افرادی چون بادامچیان و حسینیان، گزینش شده ی یک انتخابات حداکثری و سالم هستند،رژیم خود می داند که چه می گوید و چه می کند؟آیا برای افکار عمومی پاسخی دارد؟یا صرفا می خواهد به هر طریق ممکن حکومت کند؟!«تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».
واقعیت این است که جامعه ی سیاسی ایران چند سالی است که «پولاریزه» شده است.اپوزسیون سکولار و طرفدار حکومت غیر دینی با اکثریت مردم در یک قطب و حاکمیت و اقلیت در طرف دیگر یا در قطب دیگر قرار گرفته اند.قطب سوم یا جبهه ی سومی وجود ندارد یا اگر وجود داشته باشد،بسیار ضعیف و بلکه خنثی است. قاعده ی بازی اینک روشن شده است.رژیم دریافته است که حتی نباید به اصلاح طلبان حکومتی اجازه دهد که در قدرت نفوذ کنند.زیرا از تکرار 2 خرداد 76 و مجلس ششم وحشت دارد.رژیم تجربه ی حاکمیت دوگانه را دارد و حاضر به تجربه ی مجدد نیست.پس ساده لوحی است اگر باور کنیم به اصلاح طلبان اجازه خواهد داد تا بار دیگر مجلس،ریاست جمهوری یا حتی شوراها را در دست بگیرند.از طریق تهدید،تخریب،رد صلاحیت و تقلب مانع از حضور آزادانه ی اصلاح طلبان در ارکان قدرت خواهد شد و اگر بر فرض محال چنین اتفاقی افتاد هر 9 روز برهان برای آنها ایجاد می کند تا فشل شده و شکست بخورند!مردم نیز این واقعیت را درک کرده و حاضر نیستند در انتخابات شرکت کنند.پس حتی اگر عده ای از اصلاح طلبان به صورت مصلحتی تایید صلاحیت شوند برای گرم کردن تنور انتخابات و یک نمایش است تا پذیرش قواعد یک انتخابات آزاد یا نیمه آزاد.
بنابراین جامعه ی سیاسی ایران دوقطبی شده است.یک سر آن اکثریت ناراضی و سر دیگر آن حکومت و طرفداران 10 درصدی اش.اصلاح طلبان حکومتی اما هنوز نتوانسته اند جایگاه خود را پیدا کنند،آنها بین این دو سر قطب سرگردانند.نه در بین مردم جایگاهی دارند و نه حاکمیت به آنها اعتماد دارد.انتخابات فرمایشی اخیر این مسئله را به طور دقیق روشن کرد.اصلاح طلبان در چند سال اخیر تلاش کردند،اکثریت را در جهت اهداف خود بسیج کنند؛اما انتخابات نشان داد،اکثریت در بازی حکومت و اصلاح طلبان وارد نمی شوند.حکومت حتی به راحتی اصلاح طلبان را به بازی می گیرد،اما مردم در این بازی ها وارد می شوند.زمان آن فرا رسیده که اصلاح طلبان،اگر طالب آزادی و عدالت هستند به مردم بپیوندن و اگر طالب قدرت و حکومت اند،سرسپردگی خود به قدرت حاکم را اثبات کنند.از همین امروز آگاه باشند که رقابت اصلی در انتخابات ریاست جمهوری آینده،بین افرادی چون احمدی نژاد،لاریجانی،حداد عادل،محسن رضایی و قالیباف است.مهدی کروبی و حسن روحانی حتی اگر در رقابت ها باشند و رای بیاورند،رئیس جمهور نخواهند شد.اگر اصلاح طلبان حکومتی، هنوز این دو دوتا،چهارتای سیاست در ایران امروز را نفهمیده باشند،باید برای خود چاره ای جدی بیندیشند. بنابراین باید بپذیریم که اصلاحات درون حکومتی شکست خورده است و به تعبیر تئوریسین پیشین اصلاحات،اصلاحات مرد.
اما نارضایتی عمومی به ویژه تورم بالا،گرانی،بیکاری،فقر و فحشا و ناامیدی عمومی،به مرور از اکثریت ناراضی اما خاموش یک نیروی قدرتمند اجتماعی خواهد ساخت و این نیرو در سال جاری شکوفا خواهد شد.اگر رژیم از طریق رد صلاحیت،تهدید،تخریب،آمار سازی،تقلب و تبلیغات عوام فریبانه بخواهد وانمود کند که اکثریت مردم ایران از او راضی هستند،اما نخواهد توانست واقعیت تلخ اجتماعی از جمله تورم و بیکاری را با تبلیغات دروغین،وارونه جلوه بدهد.اپوزسیون و جنبش های اجتماعی،با حمایت رسانه های همگانی در تحریم انتخابات بسیار موفق و موثر عمل کرده و زمینه های امیدواری توده ها و عصبانیت رژیم را فراهم کردند.باید از پتانسیل موجود،ناشی از آگاهی و نارضایتی عمومی برای یک انقلاب نرم با استفاده از شیوه ی کاملا مسالمت آمیز و مدنی استفاده کرد.دانشجویان،کارگران،زنان،فرهنگیان،احزاب،نویسندگان و قومیت ها در این جنبش نرم یا تغییرات بنیادین و دموکراتیک ،پیشرو هستند.گرانی و تورم و ناکارآمدی دولت احمدی نژاد،حتی موجبات نارضایتی بخش گسترده ای از کارگزاران رژیم را فراهم ساخته است.
هدف اصلی جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران که از آن به انقلاب نرم تعبیر کردم آزادی،عدالت،اعلامیه ی جهانی حقوق بشر،تساوی حقوق زن و مرد ،سکولاریزم و اعاده ی حقوق قومیت های ایرانی از طریق یک حکومت آزاد و دموکراتیک است.تحریم هماهنگ و موثر انتخابات اخیر،توده های مردم را امیدوار کرده است که امکان رسیدن به یک همبستگی ملی برای رهایی از وضعیت تحقیرآمیز فعلی وجود دارد.از دیگر سو،به مرور صدای اعتراضات و انتقادات مردمی بلند و بلندتر می شود.من از همه ی جنبش ها،احزاب و شخصیت های آزادیخواه دعوت می کنم برای کمک به جنبش رهایی بخش و مسالمت آمیز،صفوف خود را متحدتر کنند.من به پیروزی ملت ایران باور دارم و آن را یک واقعیت اجتناب ناپذیر تاریخی می دانم و معتقدم شرایط فعلی بیش از هر زمان موید این نظریه است که : « اصلاحات مرد،پس زنده باد انقلاب نرم»

/فروردین ماه/1387خورشیدی/عیدنوروز زندانی مهندس حشمت اله طبرزدی/زندان اوین/بند 350

تداوم حبس طبرزدي بدون تفهيم اتهام جديد

کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر با صدور اطلاعيه از تداوم حبس طبرزدي بدون تفهيم اتهام جديد خبرداد متن اين خبربدين قراراست
حشمت الله طبرزدی مدیر مسئول هفته نامه توقیف شده پیام دانشجو که در ۲۱ آبان در دادگاه انقلاب بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود، همچنان با گذشت ۵ ماه در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برد.

طبرزدی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، به اتهام تشکیل گروه غیرقانونی، توهین به مقام رهبری، تشکیل تجمعات غیرقانونی به تحمل ۱۴ سال زندان محکوم شده بود که این حکم در دیوان عالی به ۷ سال زندان با احتساب ایام بازداشت قبلی تقلیل یافت. مطابق با این حکم دوران حبس وی در مرداماه ۸۶ پایان یافته است. با این حال قاضی حداد در هنگام بازداشت مجدد طبرزدی در دادگاه انقلاب عنوان کرده که مرخصی او به پایان رسیده است.
حشمت الله طبرزدی ضمن اعتراض به وضعیت خود می گوید: “زمانی که قاضی حداد من را به زندان فرستاد خطاب به زندان نوشت که مرخصی ام پایان یافته است، در حالی که با پیگیری هایی که انجام دادم متوجه شدم، که سال ۸۳ از سوی شعبه ۶ دادگاه انقلاب برایم یک قرار باز صادر شده است و من الان بعد از ۴ سال از این قرار مطلع گشته ام.”
طبرزدی می گوید: “در حالی که دادگاه انقلاب مدعی است که هیچ فردی را تحت قرار در زندان نگهداری نمی کند، من به تازگی مطلع شدم که هم اکنون به عنوان متهم در زندان نگهداری می شوم و تاکنون هیچ تفهیم اتهامی صورت نگرفته است.”
این درحالی است که پس از انتقال مجدد این فعال سیاسی به زندان، مسئولان زندان از ملاقات وی با وکلایش جلوگیری کرده اند.
حشمت الله طبرزدی در حال حاضر در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می شود.