Monday, September 22, 2008

نامه زندانی سیاسی

حمیدرضا محمدی، زندانی سیاسی، به دلیل آنچه " تخطی از قوانین وعدم شرکت در برنامه صبحگاهی زندان"عنوان شده است، از ملاقات با خانواده خود محروم شد.
این زندانی سیاسی با اعلام این خبر گفت که از زمان روی کار آمدن مدیریت جدید زندان،زندانیان سیاسی به اشکال مختلف تحت فشار قرار می گیرند. وی می گوید که به مسئولان زندان اعلام کرده " از آنجا که آنها از قوانین موجود تبعیت نکرده و آنها را در مورد زندانیان اجرا نمی کنند، وی نیز به قوانین خشک زندان تن در نمی دهد."
وی از جمله موارد خلاف قانون را عدم رعایت اصل تفکیک جرایم در زندان دانست.
گفتنی است حمیدرضا محمدی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در دو پرونده جداگانه، مجموعا به 11 سال زندان محکوم شده است
جرم من بیان عقیده و تبلیغ آن بوده است،
با احترام از آنجا که مطالب روزنامه اعتماد می خوانم بعنوان یک مخاطب آنهم یک زندانی سیاسی مایلم تنها به یک بخش از میزان تأثیرگذاری مطبوعات که تا حدودی از انحصار حکومت خارج است، در محیط زندان اشاره نمایم. آنچنان که می دانیداز سال 78 و واقعه ی کوی دانشگاه تعداد زیادی از فعالان سیاسی با دیدگاه های مختلف و از اقشار گوناگون به زندان کشیده شدند. اما فقط نام تعداد محدودی از آنان را درجراید می شد دید و مردم فقط آنها را بعنوان زندانی سیاسی می شناختند.
اما بودند افراد دیگری که از آن زمان تاکنون در مقاطع مختلف سیاسی و مبارزاتی به زندان آمدند و هیچ کس هم با خبر نشد. حتی در شهرستانهای مختلف مانند اصفهان ، شیراز، آبادان، خرم آباد، آذربایجان، ... که نتیجه ی این گمنام بودن چیزی به جز شرایط سخت تر برای زندانی و خانواده اش نبود.
بعنوان یک زندانی که در تاریخ 17/12/83 برای بار دوم بعد از واقعه وزارت کشور در سال 78 وارد زندان شده ام و تاکنون هم بدون حتی یکساعت مرخصی در زندان هستم، می گویم که تأثیر یک تیتر خبری حتی کوتاه شرایط بهتری را برای یک زندانی سیاسی بوجود می آورد، خود من در تاریخ 24/ 10/86 بدون اعلام هرگونه دلیل برای بار دوم به اندرزگاه 7 مالی منتقل شده ام تا قبل از این تاریخ، مدت دو سال در اندرزگاه 350 بند امنیتی به سر می بردم و این در حالیست که جابجایی درزندان از یک اتاق به اتاق دیگر، از یک سالن به سالن دیگر از اندرزگاهی به اندرزگاه دیگر، فقط بدلیل ایجاد شرایط سخت تر برای زندانی انجام می گیرد و این وضع برای یک زندانی سیاسی که از لحاظ نوع جرم هیچ سنخیتی با محیط جدید ندارد، بسیار ناگوارتر است، از وضعیت زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر که خبرهای ناگوارتری به گوش می رسد و همچنین تبعیدگاه های بوشهر و بندرعباس، جالب این است که این نوع برخوردها فقط با زندانیان سیاسی انجام می شود و افرادی که نوع جرمشان اقدام علیه امنیت کشور از طریق جاسوسی است، این شرایط را ندارند و این خود دلیلی است است بر لزوم تفکیک جرم سیاسی از اقدام علیه امنیت کشور، در این جا لازم می دانم جهت معرفی بیشتر خود خلاصه ای از وضعیت قضائیم و یک خاطره را جهت مشخص شدن دیدگاه های سیاسیم ذکر کنم.
در تاریخ 17/12/83 در منزلم در تهران دستگیر شدم. همزمان با من 2 برادر و یک خواهر در تهران، خواهرزاده ام و هم دانشگاهی اش از اراک و همچنین چند نفر دیگر در کرمانشاه دستگیر شدند و همگی به بازداشتگاه 209 منتقل شدیم که پس از گذشت حدودا دو هفته تمامی کسانی که دستگیر شده بودند با به عهده گرفتن مسئولیت تمام اعمال انجام شده توسط من، آزاد شدند، و من نیز حدود 6 ماه ممنوع التلفن و ممنوع الملاقات در بازداشتگاه 209 نگهداری شدم و سپس در تاریخ 16/6/84 شبانه به اندرزگاه 7 مالی منتقل شدم . به من تذکر داده شد در صورت تماس با هر رسانه ای چه داخلی چه خارجی، دیگران با مشکل مواجه خواهند شد و پس از 4 ماه سکوت در تاریخ 24/10/84 به اندرزگاه 350 بند امنیتی منتقل شدم و همانطور که قبلا ذکر شد مجددا در تاریخ 24/10/86 بدون اعلام هرگونه دلیل با دستور معاونت امنیت به اندرزگاه 7 مالی انتقال یافتم. به خانواده ام نیز مشابه همان تذکری که به من داده شده بود، داده شد با این تفاوت که به آنها گفته شد در صورت ارتباط با هر رسانه ای شرایط برای من سخت تر می شود. به این ترتیب من در نهایت گمنامی در تاریخ 20/3/85 پس از دوبار احضار به شعبه چهاردهم بازپرسی امنیت بدون داشتن وکیل حتی از نوع تسخیریش به استناد مواد 499 و 500 به شش سال حبس تعزیری محکوم شدم و برای بار دوم در تاریخ 28/1/87 مجددا در شعبه 1059 جزایی ویژه یه استناد ماده 513، به پنج سال و شش ماه حبس تعزیری و پرداخت یک میلیون ریال جریمه محکوم که حکم صادره درتاریخ 29/2/87 در زندان اوین به من ابلاغ شد . موضوع قابل توجه این است که این پرونده تفکیک شده از همان پرونده تشکیل شده در شعبه چهاردهم بازپرسی امنیت دادسرای انقلاب بوده که موارد تفهیم شده در شعبه سسیزدهم دادگاه انقلاب و استنادی جهت صدور حکم همان مواردی بود که در محاکمه ی شعبه 1050 به استناد آن برای من حکم جدید صادر گردید. من در حالی به یازده سال و شش ماه زندان محکوم شدم که تمامی اقداماتم در راستای مواد 18 و 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر بوده و هیچ گونه صدمه ی مالی و جانی به هیچ شخص حقوقی و حقیقی وارد نکرده، و جرمم تنها بیان و اعلام عقیده و تبلیغ آن بوده است.
شانزدهم آذرماه 1381 مکان دروازه شمیران اصفهان جنب دانشگاه ساعت حدودا 9 صبح- ما قبل از رسیدن نیروهای انتظامی و گارد ضدشورش که تقریبا نیم ساعت بعد با سه دستگاه اتوبوس و چند دستگاه سواری و یکدستگاه کامیون بزرگ آب پاش سفیدرنگ به محل رسیدند، تجمع را شروع کرده بودیم. حدودا 350 تا 400 نفر متمرکز در ضلع شمالی میدان نشسته بودیم. در اطراف میدان در ضلع های دیگر هم جمعیت در حال افزایش بود. در همین احوال ما شروع به خواندن بیانیه صادر شده کرده بودیم که متنش از این قرار بود:
بنام آزادی که انسانها همواره در طول تاریخ استبداد برای رسیدن به آن مبارزه کرده اند. ما دانشجویان و دانش آموزان به همراه اقشار مختلف از کارگر تا کارمند، از کاسب تا اداری که هم اکنون در این مکان گرد هم آمده ایم خواست های خود را با استناد به مواردی که بیان خواهد شد، اعلام می نماییم..
چنانکه همگان می دانند حکومت فعلی حاکم بر ایران؛ حاکمیت خود را درفروردین ماه سال 1358 با استناد به رفراندوم برگزار شده در آن تاریخ اعلام نمود و اما ما...
1. بدلیل نبود نظارت بین المللی بر این رفراندوم
2. نبود سطح آگاهی نسبی از جهت خواستگاه های سیاسی در مورد انتخاب نوع حکومت
3. نفوذ کامل حزب جمهوری اسلامی در برگزاری آن رفراندوم
4. نبود زمان کافی برای دیگر جریانات سیاسی به جهت شناساندن نظرات و برنامه های خود جهت تشکیل دولت
5. فضای ملتهب و احساسی حاکم بر جامعه ناشی از فروپاشی حکومت قبلی که شرایط اتخاذ تصمیم منطقی و همراه با شناخت را از بین برده بود
6. تنها حق انتخاب آری یا خیر آنهم فقط در مورد جمهوری اسلامی و نه گزینه دیگر
7. تغییر بافت جمعیتی از آن زمان تا حال چه از لحاظ سطح آگاهی و چه از لحاظ آمار جمعیتی که این خود شامل افرادی از این جامعه می باشد که یا در آن زمان وجود نداشته اند و یا شرایط حق رأی را دارا نبوده اند که اینان خود هم اکنون در اکثریت مطلق تأمین کننده می باشند و حکومت در اقلیت مطلق و همچنین:
1.تاریخچه ربع قرنی عملکرد حکومت چه از جهت سیاست های داخلی، چه از جهت سیاست های که دستاوردی جز تورم و سرکوب در داخل و تنش با کشورهای منطقه و جهان و از بین بردن وجاحت بین المللی ایران و ایرانی در خارج نداشته است.
2. پایمال نمودن حقوق فردی و اجتماعی انسانها در تعارض شدید با منشورحقوق بشر سازمان ملل، که یکی از پیامدهای آن به حبس کشیده شدن فعالان سیاسی و منتقدان حکومت بوده و اکنون با توجه به موارد یاد شده خواستهای خود را اعلام می نماییم.
1. آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی
2. برگزاری رفراندوم در فضای باز سیاسی تحت نظارت کامل سازمان ملل
در پایان برای تمام کسانی که در راستای احقاق حقوق بشر فعالیت می نمایند، آرزوی پیروزی و پایندگی دارم..
گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان هزاران باده ی ناخورده در رگ تاک است هنوز..
حمیدرضا محمدی/ زندان اوین/ اندرزگاه 7

No comments: