Wednesday, November 5, 2008

مسایل زندان رجایی شهر باید به شکل ویژه ای مطرح شود //انتخابات و نافرمانی مدنی


خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی – دررابطه با دیدار اخیر جمعی ازفعالان حقوق بشربا خانواده زندانی سیاسی امیرحشمت ساران شبکه رادیو تلویزیونی صدای آمریکا گفتگویی با پرویزسفری عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران نمود که متن آن بدین قراراست کوروش صحتی : آقای سفری دردیداراخیرکه جمعی ازفعالان حقوق بشری و اعضای جبهه دمکراتیک ایران با خانواده زندانی سیاسی حشمت ساران داشتند چه مسایلی مطرح شد؟پرویز سفری : موضوع دیدار از خانواده زندانیان سیاسی یک سنت حسنه ای است که از قبل از انقلاب هم وجود داشت و حالا هم که متاسفانه مساله ای به نام زندانی سیاسی داریم این مساله وجود دارد و ما خواهان آنیم که سایر فعالان حقوق بشر و دیگر اقشار مردم این موضوع را جدی بگیرند.دراین دیدار خانوم ساران بشدت ناراحت بود و گفت روز جمعه توانسته یک مکالمه تلفنی کوتاه با آقای ساران داشته باشد .صدا بسیارلرزان بود گویا این تماس پس از خارج شدن وی ازحالت کما انجام شده، آقای ساران قبلاً چند بار درزندان درحالت اغماء رفته بود و خانم ساران ازقول هم بندی هایش گفته بهداری اعلام کرد اگرباردیگر ایشان به حالت کما رفت به بهداری نیاورید چون دیگرکاری از دست ما بر نمی آید.این حرف برای حاضرین جلسه بسیارتاثربرانگیزبود. درهرصورت باید فکری برای حفظ جان زندانیان سیاسی که به جرم دفاع از عقاید خودشان و آزادی و دمکراسی به زندان رفته اند بشودکوروش صحتی: اخیرا باب شده که یک سری زندانیان را از اوین به زندان رجایی شهر (گوهردشت) منتقل می کنند که یکی اززندانیان سیاسی مجاهدین خلق به نام رضا رجبی جان باخت و زندانیان دیگری مانند بهروزجاوید تهرانی ، ارژنگ داوودی نیزدراین زندان هستند چه کارمی شود کرد ازسوی سازمان های دفاع از حقوق بشری...پرویزسفری: یک گله ی ما ازبرخی مدافعان حقوق بشری آن هست کسی که تابلوی دفاع از حقوق بشر را بلند می کند باید همه زندانیان سیاسی را به یک چشم نگاه کند. مساله دیگر اینکه این زندانیان با مساله عدیده ای روبرویند مانند مساله امنیت جانی درزندان، مساله بهداشتی زندان، مشکلاتی که خانواده های این زندانیان با آن دست به گریبانند به خصوص با مشکلاتی که هم اکنون با این وضعیت اقتصادی درایران روبرو هستیم که حتی خانواده های متوسط و بالاتر به شدت دارند به سمت خانواده های فقیر سقوط می کنند چه رسد به خانواده زندانیانی که سرپرست شان بالای سرشان نیست.چندی است که مساله زندان رجایی شهروضعیت خاصی پیدا کرده و به سمت یک زندان امنیتی مشکل ساز پیش می رود باید سازمان های حقوق بشری مسایل آنرا بیشتر توجه کنند و آنچه درآنجا می گذرد را به شکل ویژه ای مطرح کنند
فراموش نمی کنم در انتخابات مجلس پنجم که در اسفند ماه 1374یعنی 13 سال پیش برگزار شد،اتحادیه ی اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان و جریان هفته نامه ی پیام دانشجو،دست به ابتکاری جالب زد.درآن دوره رقابت اصلی بین دو جناح راست،یعنی راست مدرن به رهبری کارگزاران و راست سنتی به رهبری روحانیت مبارز بود.به همین دلیل،حاکمیت نمی خواست اجازه بدهد،نیروی سومی وارد کارزار شود و معادله را بر هم بزند.آن روزگار،شرایط به گونه ای بود که اتحادیه ی دانشجویی از طریق تریبون قدرتمندی چون پیام دانشجو،امکان بر هم زنی این معادله را داشت.به همین دلیل،دستگاه تنظیم معادلات که گفته می شد سرنخ آن در بیت رهبری و شخص حجازی بود،به این نتیجه رسید که کاندیداهای اصلی اتحادیه را رد صلاحیت کند.ولی ما از یک پلی تیک جدید و جالبی استفاده کردیم.تصویر کاندیداهای رد صلاحیت شده را در بالای پوستر انتخاباتی چاپ کردیم.تصویر من،دکتر امامی،پرویز سفری و محمد مسعود سلامتی بر بالای پوستر درج شد و مهندس میر ابراهیمی که با تلاش زیاد خودش،تایید صلاحیت گردید،توانست 60 هزار رای بیاورد.این اولین نافرمانی مدنی از سوی ما بود.دعوت غیر مستقیم از مردم برای رای دادن به کاندیدا های رد صلاحیت شده.
در سال 1380،تجربه ی سال 1374 را مد نظر قرار داده و با آقای مهندس امیر انتظام رایزنی کردیم تا در دور دوم انتخابات آقای خاتمی،او نیز کاندیدا شود ولی نظارت استصوابی را نپذیرد و از مردم دعوت کنیم تا به کاندیدای رد صلاحیت شده رای بدهند.آن دوره،هنوز آقای انتظام امید داشت تا خاتمی پرچم ریاست جمهوری دوره ی پس از خود را به ایشان بسپارد.به همین دلیل،اعلام کرد،تنها در صورتی حاضر است پا به میدان بگذارد که از تایید صلاحیت خود مطمئن باشد.واین امرغیر ممکن بود.
شرایط عمومی انتخابات در ایران به سویی پیش رفت که هیچ امیدی به انتخابات آزاد،عادلانه و دموکراتیک باقی نماند.به همین دلیل،جنبش تحریم شکل مشخص تری به خود گرفت و اینک،همگان اعم از اپوزسیون،اصلاح طلبان و اقتدارگرایان،به قدرت تاثیر گذاری این جنبش باور کرده اند.ما نیز به عنوان آوانگارد درون کشور که شعله ی تحریم را برافروخته تر کرده ایم،تصمیم نداریم از این استراتژی دست بر داریم.به ویژه در شرایط فعلی،و به دلیل فقر و گرانی و تورم،معتقدیم که اکثریت بزرگ ملت ایران،هیچ تمایلی به شرکت در نمایش انتخابات ندارد و نمی خواهد به این رژیم استبدادی،مشروعیت سیاسی و قانونی بدهد.
همچون اصلاح طلبان حکومتی دچار توهم نبوده و باور نداریم که با آمدن خاتمی،مردم به سمت صندوق های رای هجوم برده و او را به عنوان ناجی انتخاب خواهند کرد.بلکه معتقدیم که همان گونه که رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با هیئت دولت اسلامی بیان کردند،دولت احمدی نژاد نه برای یک سال باقیمانده و بلکه برای پنج سال آینده،برنامه ریزی خواهد کرد.خارج از شرایط موجود و ساخت قدرت و عملکرد آن،هیچ معجزه ای قرار نیست اتفاق بیفتد.به روال گذشته،رژیم قادر است از طریق بسیج نیروهای خود و نیز با کمک دو جناح اقتدار گرا و اصلاح طلب و احزاب پادگانی،حدود 35-30درصد از مردم را به پای صندوق های رای بکشاند و از این جمعیت که اکثریت آن از روستاها و شهرستان ها خواهد بود،احمدی نژاد از امکانات کافی در بین آن ها برخوردار است تا یک شرایط حداقلی را به دست بیاورد تا امکان عملی رهنمود رهبر جمهوری اسلامی فراهم شود.پس باید پذیرفت که از انتخابات جمهوری اسلامی،کسی جز محمود یا افراد مشابه بیرون نخواهد آمد.به فرض این که،حتی خاتمی از چنین سازوکاری در آید،در عمل،اتفاق مهمی نخواهد افتاد.پس باید واقع بین بود.
ولی واقعیات تلخ موجب این نمی شود که جبهه ی گسترده ی تحریم،دست به ابتکارات جدید نزند.بعید است به زودی تحریم صد در صدی یا 90-80 درصدی حاصل شده و به صورت کامل و غیر قابل تفسیر،رژیم را از مشروعیت بیندازد.بنابراین،لازم است همین تحریم 70-60 درصدی را فعال تر کرد و برای آن تشکیلات و سازوکاری به وجود اورد.تعیین رهبری،اعلام مواضع،سامان دهی تشکل های موجود و تقویت یک جنبش اجتماعی که بتواند پشتوانه ی خواست عمومی قرار بگیرد،ابعاد یک تحریم فعال را معین می سازد.
در مصاحبه ای که با سایت اینترنتی «روز آنلاین»داشتم،پیشنهاد دارم تا بار دیگر،اپوزسیون به سراغ مهندس امیر انتظام برود و از او بخواهد خودش را برای انتخابات کاندیدا کند ولی تایید را از مردم بگیرد و نه از رژیم.البته ممکن است به غیر از انتظام افراد دیگری نیز مطرح باشند،ولی مهم این است ک کاندیدای ما با صراحت اعلام کند که نظارت استصوابی را نمی پذیرد و حتی اگر از سوی رژیم صلاحیت او تایید نشود که نمی شود و با ضوابط موجود،نمی بایست تایید شود،او همچنان ایستاده است و از مردم دعوت کنند که به او رای بدهد.انتظار نداریم رژیم زیر فشار افکار عمومی در مقابل خواست اکثریت عقب نشینی کند.برای این که هنوز،جنبش اجتماعی که بتواند چنین امر مهمی را سامان دهد،شکل نگرفته است،ولی این نافرمانی مدنی در به وجودآمدن جنبش موثر خواهد بود.
در مرحله ی کنونی،نپذیرفتن نظارت استصوابی از سوی کاندیدای جبهه ی تحریم کافی است،ولی در صورت پیشرفت جنبش می توان،مطالبات بعدی را مطرح کرد.اما کاندیدای ما به هیچ وجه نباید از کاندیداهای مورد تایید رژیم،حمایت کند.در صورت این اقدام،آن کاندیدا مشروعیت خود را از دست داده و جبهه ی تحریم مواضع خود را با صراحت اعلام خواهد کرد.بنابراین،کاندیدای جبهه ی تحریم،تحت هیچ شرایطی نمی بایست به رژیم،انتخابات آن و کاندیداهای تایید شده ی استصوابی،مشروعیت بدهد.
من بر این باور هستم که موافقان این پیشنهاد،در مرحله ی اول می بایست با یکدیگر تعامل داشته باشند و از طریق گفتگو،راه های عملی برای ائتلاف را به وجود بیاورند.این کار،برای معرفی کاندیدا یا دعوت از کاندیدا،تعیین شروط و به دست آوردن یک پلاتفرم و چارچوب های بعدی یک جنبش اجتماعی ضرورت خواهد داشت.تا آن جا که من آگاه هستم،زمینه های خوبی برای این اقدام به عنوان یک مساله مشترک به وجود آمده است.باید در انتظار اقدامات بعدی بود.

No comments: