Tuesday, June 24, 2008

گزارش مبارز به ملت ایران/بخش پایانی

جنبش 18 تیر ماه 1378 اتفاق افتاد.این جنبش نتیجه ی عینی مبارزات آزادی خواهانه ی دانشجویان از یک سو و خشونت عریان رژیم از دیگر سو بود.تا پیش از آن،بیان تئوریک مبانی جنبش و نیز مطالبات و خواسته ها و اعلام مواضع درباره ی مفاسد،مظالم و انحرافات در قالب بیانیه،نشریه و سخرانی و میتینگ های دانشجویی صورت گرفته بود و به صورت قهری،جنبش دانشجویی را رادیکالیزه می کرد.اگر چه دستگاه تبلیغی قدرتمند و اغواگر اصلاح طلبان حکومتی تلاش کرد،این جنبش اجتماعی را به یک حرکت احساسی و اعتراضی به دلیل بسته شدن یک روزنامه قلمداد کند،اما وزارت اطلاعات دولت خاتمی،با صدور چند اعلامیه بخشی از واقعیت را بیان کرد و جبهه ی متحد دانشجویی و رهبران آن را از عوامل اصلی به وجود آمدن این حرکت دانست.جنبش 18 تیر یک حرکت تکاملی از میتینگ های 4 خرداد و 26 مهر و 2 خرداد و 15 مرداد و 11 اسفند بود که اگرچه توسط نیروی نظامی سرکوب شد اما انگیزه و مضمون آن از بین نرفت و همچون نیروی مهار شده و زیر فشار باقی ماند تا روزی بار دیگر سر برآورد.اگرچه جنبش 18 تیر از سوی رژیم سرکوب شد اما وقوع آن اولین حرکت آشکار و قدرتمند جنبش دانشجویی برای ارایه ی الگوی مبارزه ی مسالمت آمیز و دموکراسی خواهانه تلقی گردید،این الگو در دهه ی اخیر به یک جنبش عمومی تبدیل شده است.

27 خرداد 1378 روزی بود که سرنوشت سیاسی و مبارزاتی من برای زندانی شدن تقویم شد.من اگرچه در هیچ دوره ای از چارچوب مبارزات حق طلبانه و دموکراتیک خارج نشدم،تحت هیچ شرایطی به کشورم خیانت نکردم،همواره از حقوق مردم دفاع کرده و در بدترین شرایط،حتی کلمه ای توهین آمیز علیه حاکمان به زبان نیاورده و مظلومانه جنگیدم و شکنجه ها را تحمل کردم،اما گویا باید می پذیرفتم که دفاع از حق،قانون،اخلاق،انسانیت،رفاه عمومی،حقوق بشر،آزادی و دموکراسی،جرم بزرگی است که مرتکبین باید چون سر به داران،دار خود را با خود حمل کنند و آماده باشند تا فرشته ی عذاب بر آن ها نازل گردد.بنابراین بود که از 27 خرداد 78 تا 4 خردا 87 عمر خود را در شکنجه گاه ها و زندان های رژیم سپری کرده اما دست از مبارزه بر نداشتم.سال 1379 سال برگزاری میتینگ 4 خرداد دیگری بود که پس از سرکوب 18تیر 78 و برای بازسازی نیرو ها ضرورت داشت و این حرکت ها تا سال 1382 به قوت ادامه یافت.«جبهه ی دموکراتیک ایران» در شهریور 79 اعلام موجودیت کرد تا برای سازماندهی مبارزین که اینک علاوه بر دانشجویان،فرهنگیان،کارگران،اقوام و زنان را نیز در بر می گرفت،قالب مناسبی باشد.ما در منشور ده گانه ی این جبهه،مواضع خود را به صورت شفاف بیان کردیم و اعلامیه ی جهانی حقوق بشر،سکولاریزم، حقوق قانونی اقوام ایرانی و رسیدن به ساختاری دموکراتیک از راه مبارزات مسالمت آمیز را بیان نمودیم.در این منشور ده گانه برای اولین بار تغییر دموکراتیک حکومت را مطرح نموده و به حکومت نشان دادیم که نتیجه ی سرکوب و شکنجه،چیزی جز رادیکال شدن مواضع و عملکرد مبارزان نخواهد بود.اینک علاوه بر جبهه ی متحد دانشجویی،«جبهه ی دموکراتیک ایران»به عنوان دو تشکل مبارزاتی به تشدید مبارزات پرداختند واین در حالی بود که صد ها جوان و مبارز از جمله کوروش صحتی،کیانوش سنجری،پیمان پیران،دکتر فرزاد حمیدی،امید عباسقلی نژاد،سعید کاشیلو،سپیده پور آقایی،منصور فرجی،محمود شوشتری و ... پرچم مبارزه را به دوش گرفته بودند و این در شرایطی بود که برخی اصلاح طلبان روزنامه نگار و نو اندیش همچون محسن کدیور،عماد باقی،اکبر گنجی،یوسفی اشکوری و افرادی چون دکتر ناصر زرافشان و ده ها تن دیگر از تحول خواهان راهی زندان شدند.

در همین سال یعنی در پاییز سال 1379 برای اولین بار مواضع «جنبش نیروی سوم» با صراحت اعلام شد.همان گونه که در منشور ده گانه ی «جبهه ی دموکراتیک ایران»ذکر شده بود،ما اصلاحات درون حکومت را مردود شمرده،شرکت در انتخابات رژیم را به نفع تداوم استبداد تلقی نمودیم و خواهان گسترش مبارزات اعتراضی از طریق برگزاری تظاهرات،میتینگ،اعتصابات،تحصن،تحریم و نا فرمانی های مدنی شدیم.در واقع در فرایند مبارزات دموکراتیک،سال79 گام روشن و رو به جلو برای ارایه ی یک الگوی درست مبارزاتی برای همه ی دموکراسی خواهان بود.

برای تکمیل الگو ها و برنامه های مبارزاتی و تدوین شعارها،از نحوه ی برخورد رژیم با آزادی خواهان،می آموختیم و تئوری های خود را تکمیل می کردیم.هر اقدام سرکوب گرایانه،هر نوع رفتار خشونت آمیز با کوشندگان حقوق مدنی و هر قانون شکنی از سوی قدرت های فراقانون،بر انگیزه های مبارزاتی می افزود و تجربیات ما را فربه تر می ساخت.به همین دلیل در تمامی این دوران سرکوب،زندان و محکومیت،شرایط سختی که برای رهبران جنبش به وجود آمده بود،هیچ گاه جنبش نیروی سوم متوقف نشد و هر روز تظاهرات خیابانی و میتینگ های اعتراضی گسترش می یافت و هزاران تن از جوانان بی گناه دختر و پسر روانه ی زندان می شدند تا زنان و مردان جنبش دموکراسی خواهی،آزموده و آماده شوند و مشعل داران جنبش در سراسر کشور باشند.در همین دوران فعالانی چون علی افشاری،اکبر عطری،مهندس موسوی خوئینی و افراد دیگری از دفتر تحکیم و اصلاح طلبان پیشرو با طرح شعار عبور از خاتمی بر دامنه ی مبارزات خود افزوده و راهی زندان می شدند تا به جمع دموکراسی خواهان مستقل از دولت و حکومت بپیوندند.من به سهم خود از درون زندان یا در ایام مرخصی از زندان،با انتشار بیانیه و دعوت به مقاومت و ایراد سخنرانی بر شدت و ابعاد مبارزاتم افزودم و عملاً نشان دادم که زندان و شکنجه ی رژیم بی اثر مانده است.ضمن اینکه به دلیل تحمل سخت ترین شرایط در بدترین سلول های انفرادی که توسط قاضی حقانی و حداد از سال 1378به بعد یرایم مقدر شد،شکنجه نیز برایم عادی شده بود و نه تنها ترسی بر من تحمیل نمی کرد بلکه بر انگیزه ام می افزود.سلول های انفرادی شکنجه گاه هایی مثل توحید،عشرت آباد(متعلق به سپاه)،209،ضد اطلاعات وزارت دفاع،2-الف(متعلق به سپاه) و جمعاً به مدت 810 شبانه روز انفرادی را برای من بی معنا ساخت.

سال 82-81 دورانی بود که جنبش به نتایج بسیار خوبی رسید.در این دوران علاوه بر جنبش دانشجویی،جنبش هایی مثل زنان،اقوام،کارگران و فرهنگیان با هویت های مشخص فعالیت های خود را تشدید می کردند.این جنبش ها تحت عنوان «جنبش مدنی ایران»یا «جنبش دموکراسی خواهی»و با استفاده از ابزار و روش های نو،رژیم را به چالش کشیده و به مرور «انقلاب دموکراتیک»یا «انقلاب نرم» به مثابه ی کابوسی برای رژیم در آمد.«جنبش دموکراسی خواهی»یا «انقلاب دموکراتیک» اینک به عنوان یک گفتمان غالب از سوی اپوزسیون پذیرفته شده و به ویژه با شکست قطعی اصلاح طلبان حکومتی در 3 تیر1384 و یا 24 اسفند1386،الگوی «انقلاب نرم» از سوی همه ی طیف های آزادی خواه پذیرفته شده است.این جنبش بدیل آزادی خواهی ملت ایران در یکصد سال اخیر است و امکان شکست و سرکوب آن برای هیچ دولتی وجود ندارد.استفاده از ماهواره،اینترنت،NGO و به ویژه تشکیل سازمان های متعدد مدافع حقوق مدنی،اجتماعی و حقوق بشر و به کارگیری ادبیات مدرن و شیوه های نرم برای بیان مطالبات اساسی،از کارآمد ترین سازوکار های جنبش اخیر است.

من در حالی در 4 خرداد 1387 و پس از 9 سال تحمل شکنجه و زندان آزاد شدم تا از این تاریخ 10 سال محرومیت اجتماعی را تحمل کنم که شرایط بسیار متفاوت از سال1373 یعنی 14 سال پیش است.جبهه ی دموکراتیک ایران و جبهه ی متحد دانشجویی اگرچه زیر تیغ سرکوب هستند اما در چند سال اخیر خیل بزرگی از مبارزان را تربیت کرده و در سراسر جامعه و بلکه جهان گسیل داشته تا پیام رسان جنبش دمکراسی خواهی باشند.الگوی مبارزاتی که در یک دهه ی اخیر بنا نهاده شد،اینک می رود تا حتی از سوی بخش پیشروی اصلاح طلبان حکومتی پذیرفته شود و این یک پیروزی بزرگ است.

جنبش های گوناگون و زنان و مردان مبارز و تشکل های مدنی و حقوق بشری به شدت گسترش یافته و زندان های رژیم پر از کوشندگان مدنی،دانشجویان آزادی خواه و فعالان حقوق بشری و وبلاگ نویسان و سیاسیون است.این امر بیانگر گسترش هرچه بیشتر جنبش دموکراسی خواهی است.ضمن اینکه به دلیل همین مبارزات پیگیر بود که اصلاحات زیادی در بدنه ی رژیم به ویژه در دستگاه قضایی،سیستم امنیتی رژیم و سازمان زندان ها به وجود آمدکه به هیچ وجه با ده سال پیش قابل مقایسه نیست.

اصلاح طلبان حکومتی دچار انشعاب بزرگی شده اند که بخش پیشرو و نوگرای آن ها به جنبش دموکراسی خواهی پیوسته و سنتی ها نیز از سوی تمامیت خواهان حاکم از قدرت اخراج گردیده و دریافته اند سال هاست که «جمهوری اسلامی»از جمهوریت تهی شده و درباره ی اسلامی بودن آن نیز تردید های جدی وجود دارد.

بانیان اندیشه ی آیة اله خمینی به ویژه خانواده ی او،با صراحت انحراف رژیم از خط امام را مطرح کرده و کار به جایی رسیده است که آیة اله توسلی از وفادار ترین علما به آیة اله خمینی،برای دفاع از او و خانواده اش دق کرد و مرد.

شرایط به گونه ای شده است که حتی رفسنجانی مجبور است ژست اپوزسیونی گرفته و خط امامی های سنتی نیز دریافته اند که انتخابات در این رژیم به شکل فرمایشی در آمده است و این واقعیات برگرفته از ماهیت اصلی باند قدرت حاکم بر کشور است که ما 14 سال پیش درباره ی آن افشاگری کرده و به مبارزه با آن برخاستیم.

بخش اصلی رزمندگان،انقلابیون پیشین،خانواده های شهدا و ایثارگران از رژیم رو گردان شده و هم پای آن ها بخش اصلی مرجعیت مستقل دینی و علمای روحانی نارضایتی خود ازاین رژیم را اعلام می کنند.وقتی شرایط فعلی با 14 سال پیش را مقایسه می کنم به پیروزی دموکراسی خواهان بیش از پیش امیدوار می شوم.

انتخابات 24 اسفند1386 نشان داد که اکثریت قاطع بیش از 75 درصد از مردم،حتی حاضر نیستند در نمایش انتخاباتی رژیم شرکت کنند و این امر بیش از هرچیز فاصله گیری مردم از حکومت و غیر مشروع بودن آن را آشکار می سازد.اگرچه رژیم سعی می کند از طریق نهاد های نظامی-امنیتی-قضایی،مردم را سرکوب کند و اراده ی خود را بر جامعه تحمیل نماید که البته منطق زور برای دراز مدت به شدت ناکارآمد است.

تورم،گرانی،فقر،فساد،تبعیض و شکاف طبقاتی و فشارها و بحران های گوناگون اجتماعی،بر نارضایتی مردم به ویژه طبقات فقیر و حتی مذهبی از رژیم افزوده و این امر به مشکل تاریخی و اجتناب ناپذیر مردم را در مقابل حکومت قرار خواهد داد.این در حالی است که مبارزان سال هاست که رژیم را از وضعیت فعلی بیم داده بودند و توده های مردم به همین دلیل به مبارزان و راه حل های آن ها برای برون رفت از وضعیت فعلی اعتماد کرده اند.همین اعتماد عمومی است که رژیم را به وحشت انداخته و بالمآل هر روز بر دامنه ی خشونت خود علیه مبارزان راستین و سازش ناپذیر می افزاید.شرایط رژیم به گونه ای شده است که حتی خودی ترین نیرو های وفادار به رژیم در به افشاگری علیه فساد گسترده ی سران رژیم زده و آن ها چاره ای جز به زندان انداختن این ناراضیان جدید ندارند و این البته ناشی از ضعف و استیصال مفرط رژیم است.هرگاه چنین صحنه هایی را مشاهده می کنم ناخودآگاه به یاد شروع مبارزات افشاگرانه در 14 سال پیش می افتم و بیش از پیش به عملکرد نا صواب باند قدرت در برخورد با ناراضیان آگاه می گردم و بر احوال ملک و ملت تاسف می خورم.

عدم مسئولیت پذیری رژیم به عنوان عضوی از سازمان ملل متحد و زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی به ویژه حمایت از تروریسم،عدم رعایت حقوق بشر و ایجاد نا امنی های جهانی و بروز رفتاری که نتیجه ی آن عدم اطمینان جهانی به آن است،موجب گردیده تا رژیم با تحریم های گسترده ی بین المللی رو به رو شود و در انزوا قرار بگیرد.این سیاست ها نتیجه ی فاصله گیری رژیم از مردم و به ویژه نخبگان و احزاب سیاسی غیر حکومتی و آزاد است.خوشحالم که جناح هایی از درون رژیم به مرور این واقعیت را دریافته و از آن فاصله می گیرند.جای آن دارد که سران رژیم و به ویژه دستگاه سرکوب،از خود پرسش کند که آیا اینک،مبارزان و دموکراسی خواهان که دایم زیر ضرب سرکوب و شکنجه بوده و هستند،در شرایط بدتری قرار دارند یا حکومت گران که به ماشین سرکوب خود غره بوده اند!؟اگر اندکی منصف باشند،در خواهند یافت که آن ها هستند که با چالش های گوناگون ملی و بین المللی دست و پنجه نرم می کنند و پر واضح است که موجودیت خود را در این چالش ها یک جا خواهند باخت؛زیرا که با مردم نیستند.ما البته به راهی که رفته ایم و از نتایجی که به دست آورده ایم مفتخریم و پشیمان نیستیم.

من می خواهم به همه ی کسانی که در 30 سال اخیر برای انقلاب وجنگ،هزینه داده و به حساب اهداف انقلاب و حقوق مردم از زندگی خود مایه گذاشته اند تذکر بدهم که ما نیز چون شما هزینه داده ایم.از حقوق مردم دفاع کرده و به کشور خود عشق ورزیده ایم.در مبارزات خود از چارچوب اخلاق و قانون عدول نکرده و در عین حال در مقابل ظالم نیز تسلیم نشده ایم.از شما نیز دعوت می کنیم که به ما بپیوندید و آگاه باشید که آزادی خواهان اگرچه خواهان جدایی دین از حکومت هستند و از این اصل عدول نخواهند کرد،ولی پاس اخلاق و مذهب را بهتر از مدعیان دینداری حکومتی خواهند داشت.ما با هر نوع خشونت و قانون شکنی مخالف هستیم و خواسته های خود را با روش های دموکراتیک پی خواهیم گرفت.برای نجات کشور از جنگ و ناامنی آمادگی داریم و آینده ی ملت عزیز را تضمین خواهیم کرد و از اعتماد به نفس کافی برخوردار هستیم تا به همگان اعلام کنیم:

1-هر نوع اعدام و خشونت و شکنجه را لغو و به اعلامیه ی حقوق بشر ملتزم خواهیم بود.

2-حقوق اقوام ایرانی را اعاده خواهیم کرد.

3-آزادی عقیده،بیان،هر نوع مذهب،حزب و اجتماعات را تضمین خواهیم کرد.

4-دموکراسی را در کشور مستقر ساخته و تساوی حقوق زن و مرد را برقرار خواهیم کرد.

5-پول نفت را از آن تک تک شهروندان ایرانی دانسته و رفاه نسبی از جمله آمورش،بهداشت،شغل و مسکن برای همه را حق شهروندان ایرانی می دانیم و بر همین مبنا عمل خواهیم کرد.

6-ایرانی مدرن،آباد و پیشرفته را تضمین کرده و از استقلال و تمامیت ارضی آن دفاع خواهیم کرد.

7-پاس مذهب،اخلاق و معنویت را خواهیم داشت و آزادی مذاهب را تضمین نموده و از تعدی به مردم تحت هر عنوان به شدت جلوگیری خواهیم کرد.

8-کارگزارانی که دست آن ها به خون بی گناه آلوده نشده یا حقوق مردم را حیف و میل نکرده باشند،عفو کرده و مجرمان را منصفانه و قانونی محاکمه خواهیم کرد.

9- با همه ی ملل و دُول عالم از جمله امریکا،اسراییل و کشور مستقل فلسطین روابط دوستانه خواهیم داشت.از صلح برای همه ی ملل جهان و از دموکراسی و حقوق بشر دفاع خواهیم کرد. بنابرین از همگان اعم از کارگزاران حکومتی تا اپوزسیون طرفدار مبارزه ی مسالمت آمیز دعوت می کنیم به جنبش دموکراسی خواهی ما بپیوندند. این جنبش برای اعاده ی حقوق ملت،جلوگیری از جنگ و تحقق دموکراسی و حاکمیت ملی تلاش می کند و آمادگی خود را برای تحقق اهداف بالا اعلام می دارد.این جنبش مدعی است که قدرت چنین کار بزرگی را در خود می بینید.

10-جنبش دموکراسی خواهی،فراتر اما استوار بر جنبش عام اجتماعی که تمامی طبقات را در بر گرفته است،در انحصار هیچ فرد یا گروهی نیست.این جنبش متعلق به آحاد شهروندانی است که برای رفاه،امنیت،آزادی،دموکراسی و حقوق بشر و عدالت مبارزه می کنند.در عین حال،گروه زیادی از مبارزان و تشکل های وفادار به آرمان بزرگ ملت،که در کوران مبارزه اثبات کرده اند که صلاحیت تداوم مبارزه تا پیروزی را دارند،به عنوان یک سرمایه ی ملی در خدمت مردم و جنبش هستند.این آزادی خواهان،در صورت حمایت های موثر از سوی طبقات اجتماعی گوناگون و نمایندگان گرایش های مختلف،برای رسیدن به ساختاری دموکراتیک و اکیداً متکی بر رای اکثریت از طریق انتخابات آزاد تلاش می کنند و به همین دلیل تاکید نمودم که برای تحقق اصول 9 گانه ی بالا،آمادگی کامل وجود دارد.

جبش نیروی سوم به جناح های درون حکومت که اینک بن بست رژیم حاکم در زمینه های گوناگون را شاهد هستند،توصیه می کند تداوم وضعیت موجود اعم از سکوت و بی عملی آن گونه که بخش هایی از اصلاح طلبان دچار شده اند یا همراهی منفعلانه با سیاست های جناح حاکم افراطی،صرفاً و صرفاً موجب این می شود که سرمایه های ملی اعم از نیرو های انسانی یا سرمایه های اقتصادی،بیش از پیش هدر برود.تداوم وضعیت فعلی چیزی جز آب در هاون کوبیدن نیست.خوب است این جناح ها به نیروی سوم اعتماد کرده و چنانچه به سرنوشت ملت و کشور علاقه مند هستند،به دموکراسی خواهان بپیوندند.

جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران در بستری معقول،منطقی و واقع بینانه و توسط نیروهایی پدید آمده است که در سه دهه ی اخیر در زمینه ای عینی برگرفته از شرایط اجتماعی داخل کشور رشد کرده اند.این جنبش نه از سوی دُول خارجی و نه حتی توسط اپوزسیون خشونت طلب و ستیزه جو پدید نیامده است.بنابرین،جناح های معتدل و خرد گرای حکومت اعم از اصلاح طلبان و یا حتی محافظه کاران خردورز و آینده نگر و به ویژه کلیه ی نیروهایی که به هر دلیل از رژیم نا امید و روگردان شده اند می توانند به این جنبش بپیوندند.این جنبش یک راه است.راهی به سوی دموکراسی که با اتکا به نیروی عظیم اجتماعی پیش می رود.این همان جنبشی است که پیشروی تحریم انتخابات 24 اسفند سال1386 بود و نتیجه ی این تحریم را همگان شاهد بودند.

اینک طبقات گوناگون اجتماعی به این راه اعتماد کرده اند ونوبت به نیروهایی رسیده است که نا امیدانه و بیهوده برای کسب کرسی های قدرت،نیروی خود در برخورد با نیروهای افراطی حاکم را هدر می دهند.این جناح ها،فارغ از تعصب ورزی و خود بزرگ بینی بپذیرند که راهی که ما برگزیده ایم تنها راه معقول برای نجات کشور و رسیدن به دموکراسی است.اگرچه برای آن هزینه ی سنگین پرداخته و هنوز در میانه ی راهیم اما پیوستن همه ی نیروهای دلسوز،وطن پرست،مردمی و دموکراسی خواه به این جنبش،زمان دست یابی به پیروزی را کوتاه تر خوهد کرد.از نیروهای وفادار به آرمان های منطقی،معقول و واقع گرایانه ی انقلاب بهمن 57 و نه آرمان های رمانتیک و فانتزی آن و جناح های طرفدار عقلانیت و منافع ملی و همه ی کسانی که نمی خواهند کشور به دامن جنگ و فقر مطلق بیفتد،دعوت می کنیم به جنبش نیروی سوم بپیوندند.این جنبش کم هزینه ترین راه است تا ملت ایران از هر عقیده،قومیت،جنسیت،طبقه و گروه در کنار هم قرار بگیرند و از خشونت،برادر کشی و کینه توزی پرهیز نمایند.

من به عنوان یکی از مبارزان این مرزوبوم و کسی که 14 سال اخیر،همواره بر خواسته های منطقی و معقول ملت ایران،تاکید ورزیده و با تحمل سختی های زیاد از مطالبات قانونی خود عدول نکرده ام،این اجازه را به خود خواهم داد که به عنوان یکی از فرزندان این مرزوبوم و بدون هیچ امتیاز طلبی،همگان را به جنبش نیروی سوم یا راه دموکراسی،عدالت،صلح،حقوق بشر و پیشرفت ایران عزیز دعوت کنم.اگرچه معتقدم،راه دموکراسی خواهی به عنوان یک ضرورت تاریخی-اجتماعی،پیش روی همگان قرار گرفته و جنبش در مسیر مطالبات قانونی خود پیش می رود اما تعامل نیروهای اجتماعی پیشرو و وطن پرست،در شتاب جنبش و پایین آوردن هزینه هایی که افراطیون خرد ستیز بر کشور تحمیل می کنند اثر گذار خواهد بود.اگرچه دموکراسی برای آینده ایران یک واقعیت اجتماعی اجتناب ناپذیر و قطعی خواهد بود،ولی از همگان به ویژه اصلاح طلبان مایوس و شکست خورده اما دارای توان فراوان برای مدد رسانی به جنبش دموکراسی خواهی، دعوت می کنم پیوستن به جنبش اجتماعی به جای تلاش بی ثمربرای حضور در قدرت از طریق اتخابات فرمایشی و غیر آزاد را به عنوان استراتژی سیاسی-اجتماعی خود قلمداد کرده و بیش از این منتظر نمانند.الگوی اصلاحات درون حکومتی و دموکراسی دینی،شکست خورده و اینک،پیوستن به انقلاب دموکراتیک و خالی از هر نوع خشونت ،آن گونه که زنان و مردان مبارز ایرانی به ویژه در یک دهه ی اخیر در پیش گرفته اند،راه پیروزی است.

زنده باد آزادی-برقرار باد دموکراسی-گسسته باد زنجیر استبداد

مهندس حشمت اله طبرزدی

دبیر کل جبهه ی دموکرتیک ایران(IDF)

ایران/تهران/12 خرداد ماه/1387 خورشیدی

No comments: