Saturday, July 26, 2008

تاملي برآرايش احزاب داخل كشور/محمدمسعودسلامتی عضو شورای مرکزی جبهه ی دمکراتیک ایران

يكي از مزاياي تحزب آن است كه مردم دربرگزيدن الگوها ونيروهاي سياسي دچارسردرگمي نمي گردند. آنگاه كه حزب سياسي با برنامه، روش، اهداف وسابقه ي مشخصي خود را معرفي مي كند ديگرمجالي براي افراد ابن الوقت نمي ماند.اما اين حكايت زماني صادق است كه گروههاي سياسي به درستي تعريف شوند ونام وجهتگيري شان منطبق برهم باشد. سياست شناسان به منظورتقسيم بندي جريان ها و احزاب سياسي از ملاك هاي متعددي بهره مي جويند. شايع ترين شيوه نوع نگاه جريان ها و احزاب به حكومت است. آناني كه خواهان حفظ وضع موجودند تحت عنوان محافظه كار وگروه هايي كه معترض به وضع موجود مي باشند به دوبخش اصلاح طلب و انقلابي شناخته مي شوند.دراين مقال آرايش گروه هاي محافظه كاربا درنظرگرفتن ميزان اهميت راهبردي مطمح نظرنيست. اما نظربه ضرورت تعريف گروههاي معترض به وضع موجود وپالودن درهم ريختگي مرزبندي اين احزاب مبحث راپي مي جوييم. ضرورت موضوع ازآنجاست كه برخي نيروهاي سياسي سعي درمصادره به مطلوب هراصطلاح تازه بدون توجه به مفاهيم آن را دارند. قصد اين نوشتار تميز اين گروهها دركشورمان با توجه به ملاك ها وشاخصه ها ونه شعارهاي موسمي وتبليغات انتخاباتي آنان است.

يك ملاك براي تقسيم بندي گروههاي معترض به وضع موجود برمبناي استراتژي گروهها ست. ازيك منظراستراتژي هاي اپوزيسيون را به سه رده قهرآميز، صندوق راي و خيابان مي توان تقسيم كرد.

استراتژي قهرآميز، دراين رويكرد قانون حاكم مورد تاييد نيست. كشتن و كشته شدن جزو تفكيك ناپذير و مورد تاييد اين مشي است. برنامه ريزي برمبناي پيروزي آني است ودرمصاف فرسايشي احتمال ناكامي فراوان است. درصورتي كه آمريت درابتدا راه مورد نقد باشد اما به لحاظ ويژگي ذاتي اين شيوه سرانجام صورت غالب دراين رويكرد است. گروههايي كه دراين رده اند را انقلابي (به مفهوم سنتي آن) بايد نام داد.

صندوق راي ديگراستراتژي قابل تشخيص شماري ازگروههاي سياسي است. براين اساس قانون وساختارحاكم بركشورمورد تاييد است. باورمندان اين متد به برخي ازقوانين، رفتاروشماري ازحاكمان انتقاد دارند. آنان درصدد تغييرواصلاح و نه دگرگوني ساختارحاكم اند. پيروان اين استراتژي ممكن است داراي برخي مناصب حكومتي باشند كه ازآنها به عنوان اصلاح طلب حكومتي ياد مي شود ويا زماني صاحب آن بوده و اكنون آنرا ازدست داده اند كه اين گروهها را اصلاح طلب خارج ازحاكميت مي شمارند.

استراتژي سوم موسوم به خيابان است. اين گروهها قانون حاكم را برنمي تابند. شركت درحاكميت ازطريق انتخابات مورد تاييد آنان نيست. هدف اين گروهها دگرگوني ساختارحاكم است. شيوه اين دگرگوني مبتني براعتراضات مسالمت آميزمردمي وپرهيزازخشونت درقالب اعتصاب ، تحصن وراهپيمايي است. چنانچه همه پرسي به منظور رد ساختارحاكم وتعيين ساختارنوين درشرايط آزاد برگزارگردد مورد تاييد اين گروهها است. آنان رويكرد خود را «انقلاب آرام» ناميده و دراتمسفر كنوني كشورمان ازآنان به عنوان «تحولگرا» ياد مي‌ شود.

با توجه به اين تعاريف قابل تشخيص است كه مثلاً اگرگروهي يا افرادي خود را تحولگرا بدانند اما تمايزشان با ديگر اصلاح طلبان تنها در آن باشد كه كانديداي انتخاباتي آنان محمدخاتمي است يا عبداله نوري . درواقع اين دسته تحولگرا نيستند، چرا كه نخست آنكه استراتژي آنها همانند ديگر اصلاح طلبان صندوق راي است. دوم آنكه مترصدند تا با توسل به قانون حاكم بخشي از قدرت را تصاحب كنند. درنهايت آنكه موافق دگرگوني بنيادي ساختارنبوده بلكه حداكثربه اصلاح برخي اصول قانون اساسي مي انديشند. بنابراين، اين گروهها ونيروهاي سياسي همسو را مي توان اصلاح طلب خارج ازحكومت خواند ونه تحولگرا.پرواضح است كه اگربخشي ازاصلاح طلبان ديروز با آسيب شناسي ازپديده رفرم به اين نتيجه دست يابند كه نيازمند تغييراستراتژي مي باشند و به عنوان نمونه تحولگرايي را مطلوب خود يافتند. لازمه ي آن تغيير مشي سياسي هم هست وصرف تغييرنام كافي به مقصود نيست چرا كه ممكن است اين تصوربه اذهان متبادرگردد كه نام جديد تنها دستاويزي براي تداوم رويه سابق است.

No comments: