Tuesday, March 11, 2008

محکومیت بازداشت غیرقانونی دانشجویان علوم پزشکی شیراز

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز در محکومیت بازداشت غیرقانونی دانشجویان علوم پزشکی شیراز بیانیه ای صادر کرده است.
دراین بیانیه چنین ذکر شده است

در روزگاری که بازداشت و زندان، به جرم حقطلبی و بیگناهی، به ظلمی فراگیر از سوی دولتمردان مهرورز در حق دانشجویان و جنبش دانشجویی بدل گردیده ، شاهد بودیم که ۸ تن از دانشجویان شریف و آزاده دانشگاه علوم پزشکی شیراز به نحوی وحشیانه پس از ضرب و شتم با باتوم و مشت و لگد، بدون اعلام هیچ جرمی بازداشت شدند. این رفتار شرمآور که در تاریخ دانشجویی دانشگاههای شیراز بیسابقه است، لکه ننگی دیگر در کارنامه دولتمردان مهرورز و مسئولان استان است.
پس از مراجعه نمایندگان انجمنهای اسلامی ۷ دانشکده دانشگاه علوم پزشکی شیراز به سالن صدرا و سینا برای برگزاری مراسم بزگداشت ملی شدن صنعت نفت، ایشان با ممانعت نیروی انتظامی از برگزاری مراسم مذکور مواجه شده و در پاسخ به اعتراضشان با باتوم مورد ضرب و شتم واقع میشوند.در این هنگام ۴ تن از دانشجویان به نامهای: مسعود خیراتی- که گفته میشود با باتوم به صورت وی کوبیدهاند-علی حسنی، محسن فخری و مجتبی وکیلی بازداشت میشوند. سعادت دلفانی، مهدی امیریان، محمد مهدی احمدی به همراه نادر دیناری با رها کردن خود از زیر ضرب و شتم به طرف دانشگاه علوم پزشکی فرار میکنند که تحت تعقیب نیروهای یگان ویژه حاضر در محل قرار میگیرند و مهدی امیریان و سعادت دلفانی نیز با مواجه شدن با یک کوچه بنبست پس از ضرب و شتم بازداشت میگردند.محمد مهدی احمدی و نادر دیناری نیز پس از تماس با مسئولان اداره اطلاعات برای مذاکره جهت آزادی دانشجویان بازداشت شده به اداره اطلاعات مراجعه میکنند که آنان نیز بازداشت میشوند.
البته در آزادترین کشور دنیا، مملکتی که در آن نفس کشیدن نوعی آزادی محسوب میشود انتظاری بیش از این نمی توان از دولت مهرورز داشت! آیا واقعاً کسانی که این گونه با دانشجویان برخورد میکنند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدهند بویی از عاطفه و احساس بردهاند؟ و آیا واقعاً اعتقادی به جهان دیگر و بازخواست اعمال دارند؟ آیا واقعاً پاداش دانشجویان علوم پزشکی که جزو نوابغ این مرز و بوم هستند این است؟
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز با اعلام حمایت کامل خود از دانشجویان مظلوم، بیگناه و آزادهی بازداشت شده و محکوم کردن ضرب و شتم و بازداشت غیرقانونی دانشجویان دانشگاه علومپزشکی شیراز اعتراض شدید خود را نسبت به این عمل وقیحانه اعلام میدارد و خواستار آزاد شدن هرچه سریعتر دوستان و برادران عزیزمان که بی هیچ جرمی بازداشت شده اند میباشد.

دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز
محمد حجی

----------------------------------------------------------------------

همچنین شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه های شیراز و علوم پزشکی در اعتراض به دستگیری و ضرب و شتم دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز
بیانیه ای به شرح زیر صادر کردند

حکایت، حکایت سیه روزانی است که به حکم زور و سلطه می خواهند تاریخ بسازند. قصه روبه صفتانی که تنها راه پاسداشت ملیت و میهن را مدد جستن از نیزه و خنجر می دانند. سخن از بی شرمانی است که آزادی و عدالت را تنها شعار می دهند.
این بار هم چون همیشه، خنجرهای آخته گلوهایی را نشانه گرفته اند که آزادیخواهی را فریاد می کشند. آنان که هر لحظه دم از آزادی می زنند، اینک به دانشجویان آزادیخواه، پشت میله های زندان آزادترین کشور دنیا !!! چهره های مهرورز خود را می نمایانند.
در روزی که گرد هم می آمدیم تا یاد و خاطره مردی را گرامی بداریم که در خالی ترین موسم تاریخ ایران، تمام آنچه را که در توان داشت به کار گرفت تا بتواند در برابر تاراج هویت و ملیت ایران بایستد، دوستان آزادیخواه مان را بی هیچ اتهامی دستگیر کردند.
وای که اینجا سرما سخت تر از زمستان بیداد می کند. وای از این زمستان، که هر لحظه اش یلدایی است به بلندی تاریخ روزگاران تلخی که بر این سرزمین گذشته است.
امروز هشت تن از دوستانمان را گرفتند؛ محمد مهدی احمدی، مسعود خیراتی، نادر دیناری، مهدی امیریان، سعادت دلفانی، سید محسن فخری، مجتبی وکیلی و علی حسنی. اینان را با ضربات باتوم هایی که نه از سر مهرورزی بلکه از سر نفرت بر سرشان فرود می آمد، با متوحش ترین شکل ربودند. آری در آزادترین کشور دنیا پاسداشت بزرگمردی که در راه آزادی و سربلندی این مرزوبوم عمر گذاشت، جرم است.
وای از این زمستان، وای از این سرما که حتی تصور آفتاب را هم منجمد می کند. وای از این مهرورزی ! امروز برگ دیگری از مهرورزی ورق خورد تا برای همیشه در تاریخ ما، که جز حکایت ویرانی ها نیست، بماند لکه ننگ دیگری بر پیشانی منادیان دروغین عدالت و آزادی مهر شود.



ما فریاد زدیم: «چراغ! چراغ!»

و ایشان در نمی یافتند.

سیاهی چشمشان

سپیدی کدری بود اسفنج وار

شکافته … لایه بر لایه

شباهت برده از جسمیت مغزشان.

گناهی شان نبود:

از جنمی دیگر بودند

No comments: